کتاب کتابخانه نیمه شب
معرفی کتاب کتابخانه نیمه شب
کتاب کتابخانه نیمه شب نوشتهٔ مت هیگ و ترجمهٔ گیتا گرکانی است. انتشارات کتاب سده این رمان خارجی را منتشر کرده است؛ رمانی که نویسنده در آن به رؤیای دور و مشترک انسانها، یعنی تجربهٔ شکلها و مسیرهای دیگر زندگی میپردازد.
درباره کتاب کتابخانه نیمه شب
تابهحال شده در نقطهای از زندگی بایستید و با خودتان بگویید اگر در آن روز تصمیم دیگری میگرفتم چه میشد؟ پاسخ سوال روشن است، حتماً برایتان پیش آمده است. زندگی مجموعهای از تصمیمات ماست و ما با اینکه در هر بزنگاهی سعی میکنیم بهترین تصمیم را داشته باشیم، نمیتوانیم از تردید فرار کنیم. تردید همیشه با ماست؛ تردید در این که شاید میتوانستیم بهتر عمل کنیم و تصمیمات درستتری بگیریم.
همهٔ ما بهمحض اینکه پا به دنیای بزرگسالی و حتی نوجوانی میگذاریم، مجبور به تصمیمگیری هستیم. انتخاب رشته میکنیم، به دانشگاه میرویم، دوست پیدا میکنیم، بعد هم به سراغ شغل و فرد و موردعلاقهمان میرویم و در هر کدام از این تصمیمها، یک تغییر کوچک میتواند مسیر زندگیمان را به کل تغییر دهد و ما را به فرد دیگری تبدیل کند.
کتاب کتابخانه نیمه شب روایت دختریست که در اوج اندوه و استیصال، با شکلهای دیگر زندگیاش مواجه میشود و میبیند که در هر دورهای تصمیمهای متفاوت چطور میتوانستند برایش زندگی متفاوتی بسازند. دختر هر کتاب را که برمیدارد به مسیر یکی از تصمیمهای نگرفتهاش میرود و میتواند انتهای آن تصمیم را ببیند. او در یک زندگی به رویایش میرسد و یک یخچالشناس میشود، در زندگی دیگر شناگری معروف و در زندگی بعدی یک خواننده. او همینطور بین زندگیهای مختلفی که میتوانست داشته باشد سر میخورد و تکتک حسرتهایش را میبیند. همهٔ ما با خواندن رمان «کتابخانهٔ نیمهشب» بخشی از خودمان را میبینیم؛ خودمان را که بهخصوص در موقعیتهای سخت مدام حسرت موقعیتهای ازدسترفته را میخورد و فکر میکند کاش زندگی امکان عقبگرد داشت.
رمان «کتابخانهٔ نیمهشب» اثر مت هیگ است که از زاویهدید اول شخص روایت میشود، سیر داستانی پیچیدهای ندارد و با نثری روان و ساده نوشته شده است. آنچه این کتاب را از دیگر آثار متمایز میکند، ایدهٔ درخشان و قابلتوجه آن است؛ ایدهای که از اعماق درون انسان سربرآورده و حسرتها و رویاهای دور او را به قالب کلمه درمیآورد. شاید همین دست گذاشتن روی رؤیای مشترک بود که این کتاب را به یکی از پرفروشترین و محبوبترین آثار تبدیل کرد و باعث شد در سرتاسر دنیا ترجمه شود.
خواندن کتاب کتابخانه نیمه شب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای خارجی و علاقهمندان به قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره مت هیگ
مت هیگ در سال ۱۹۷۵ در شفیلد انگلستان به دنیا آمد. او رماننویس و روزنامهنگار است. مت تحصیلاتش را در دانشگاه هال در رشتهٔ زبان انگلیسی و تاریخ به پایان برد. او آثار داستانی و غیرداستانی بسیاری برای کودکان و بزرگسالان نوشته است. مت هیگ در ۲۴سالگی به افسردگی شدیدی مبتلا شد، اما توانست آن را پشت سر بگذارد و به زندگی باز گردد. رمان «کتابخانهٔ نیمهشب» و کتابی به نام «کتاب آرامش» از آثار او هستند.
بخشی از کتاب کتابخانه نیمه شب
«در این زندگی نورا اسمش نورا مارتینز بود و با یک مرد مکزیکیآمریکایی با چشمهای پرفروغ و در اوایل چهلسالگی به نام ادوئاردو ازدواج کرده بود که با او در سالِ فاصلهٔ بین پایان دبیرستان و شروع دانشگاه آشنا شده بود، همان یک سالی که بعد از ترک دانشگاه پشیمان بود چرا از آن استفاده نکرده. بعد از مرگ والدین ادوئاردو در یک حادثهٔ قایقرانی (از شرح حال خودشان در مجلهٔ واین انتوزیست فهمیده بود در اتاق چشیدن با دیوارهای پوشیده از چوب بلوطشان حبس شده بودند)، ارثیهٔ مختصری به ادوئاردو رسیده بود و با آن در کالیفرنیا تاکستان کوچکی خریده بودند. در عرض سه سال آنقدر وضعشان خوب شده بود ـ بهخصوص با انواع سایرایی که تولید میکردند ـ که توانسته بودند وقتی تاکستان همسایهشان برای فروش گذاشته شد، آن را بخرند. اسم محل آنها تاکستان بوئنا ویستا بود، قرارگرفته در دامنهٔ تپههای کوههای سانتا کروز، و بچهای به اسم آلخاندرو داشتند که به یک مدرسهٔ شبانهروزی نزدیک خلیج مونتری میرفت.
بیشتر درآمدشان از گردشگرها بود. اتوبوسهای پر از آدم ساعتبهساعت میآمدند. بهراحتی میشد چیزی سرهم کرد، چون گردشگرها واقعاً خیلی زودباور بودند. معمولاً جریان اینطور پیش میرفت: قبل از رسیدن هر اتوبوسِ پر از آدم، ادوئاردو تصمیم میگرفت کدام نوشیدنی را در لیوانها بریزد و بطریها را به دست نورا میداد ـ وقتی نورا با دستودلبازی لیوانها را پر میکرد، با زبان شوخطبعانهٔ قاتی با اسپانیاییاش میگفت: «عجب، نورا، despacio, un poco۸ زیادی است» ـ و وقتی گردشگرها میرسیدند، همانطور که آنها از لیوانها جرعهای مینوشیدند و سر میکشیدند، نورا لیوان را بو میکرد و سعی میکرد با تقلید از ادوئاردو حرفهای لازم را بزند.»
حجم
۲۵۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۷۲ صفحه
حجم
۲۵۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۷۲ صفحه
نظرات کاربران
اکنون که در سن ۳۹ سالگی هستم با تمام تلاش هایی که در زندگی داشتم ولی حسرت های بسیاری نیز داشتم وقتی این کتاب وخواندم خیلی خودم راشبیه نورا میدیدم احساس موفق نبودن افسردگی تصمیم های درست نگرفتن ولی با