کتاب تروا (کتاب دوم؛ سپر آذرخش)
معرفی کتاب تروا (کتاب دوم؛ سپر آذرخش)
کتاب سپر آذرخش نوشتۀ دیوید گمل با ترجمۀ طاهره صدیقیان در انتشارات کتابسرای تندیس به چاپ رسیده است. این کتاب جلد دوم از مجموعۀ ۳جلدی و فانتزی تروا است که در دستهبندی داستانهای نوجوانان قرار دارد. مجموعۀ تروا، بازآفرینی استادانهای از جنگ حماسی تروا در یونان باستان است. در داستان سپر آذرخش، جنگ به نزدیکی تروآ آمده است. پادشاهان برای نقشه گرد هم آمدهاند در حالی که ۳ مسافر جدید وارد شهر تروا میشوند.
درباره کتاب سپر آذرخش
جنگ تروا بزرگترین جنگ اساطیری در یونان باستان است. این نبرد، میان آخاییها و ترواییها رخ داد. جنگ از آنجا آغاز شد که پاریس، فرزند پریام، شاه تروا در یک مهمانی هلن همسر منلائوس را را ربود و با خود به تروا برد. مهمترین منبع مربوط به این جنگ ایلیاد همر مربوط به سدۀ نهم پیش از میلاد است. دیوید گمل در مجموعه تروا، این جنگ حماسی را استادانه بازآفرینی کرده و مجموعهای از اقدامات شجاعانه، نبردهای سخت، افتخارها، خیانتها و عشق را به روایت کشانده است.
داستانهای مجموعۀ تروا عبارتاند از: تروا (کتاب اول؛ ارباب کمان نقرهای)، تروا (کتاب دوم؛ سپر آذرخش)، تروا (کتاب سوم؛ سقوط پادشاهان).
در سپر آذرخش جنگ نزدیک است. تمام پادشاهان سبز کبير گرد هم میآیند. دوست و دشمن هرکدام نقشههای خود را دارند. در میانۀ این اوضاع، ۳ شخصیت جدید یا مسافر به داستان اضافه میشوند. اولی پیریا نام دارد. کاهنی فراری که رازی مخوف را با خود حمل میکند. دومی کالیادس نام دارد. او شمشیری افسانهای در اختیار دارد و جنگجویی آرمانگراست. سومی بانوکلس نام دارد. او قرار است در نبردهای پیشِ رویش از خود اسطوره بسازد. این ۳ نفر به تروا میروند، جایی که قرار است به تاریکی فروافتد و فجایعی را شاهد باشد که تا قرنها بعد در یادها ماندگار خواهد بود.
داستان سپر آذرخش پر از جزئیات است. شخصیتهای کمرنگ جلد قبل در کنار شخصیتهای اصلی داستان قرار میگیرند و حماسهآفرینی را آغاز میکنند. کتاب ترکیبی از تاریخ، افسانه، داستانهای حماسی و عاشقانه میشود و شکوه تراژدیهای یونان باستان را زنده میکند.
خواندن کتاب سپر آذرخش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به دوستداران داستانهای نوجوانان و فانتزی پیشنهاد میکنیم.
درباره دیوید گمل
دیوید اندرو گمل در اول اوت ۱۹۴۸ در بریتانیا به دنیا آمد. او نویسندۀ کتابهای فانتزی و حماسی قهرمانمحور است. گمل در اوایل جوانی به روزنامهنگاری اشتغال داشت و پس از موفقیت در این کار توانست برای روزنامههای مطرح و بینالمللی همچون دیلی میل، دیلی میرور و دیلی اکسپرس بنویسد. این دوره تأثیر زیادی در پرورش توانایی نگارش او داشت.
گمل در ۱۹۸۴ اولین رمان حماسی خود را با نام اسطوره منتشر کرد. پس از موفقیت این کتاب و در ۱۹۸۵ کتاب پادشاه آن سوی دروازه را نوشت. از این زمان گمل شروع به نوشتن مجموعههای خود کرد. مجموعههایی همچون مجموعۀ جان شاو: گرگی در سایه، آخرین محافظ، سنگ خون. مجموعۀ سنگهای قدرت: شبح شاه، آخرین شمشیر قدرت. مجموعۀ ریگنات: شمشیری در طوفان، تولد یک قهرمان، ماه سیاه، شاهین نیمه شب، طوفان سوار.
گمل در ۱۹۸۹ رمانی تکجلدی با عنوان شوالیههای بدنام را به چاپ رساند. لازم به ذکر است که از ۱۹۸۵ تا ۲۰۰۶ داستانها بهمرور به مجموعههایش اضافه میشدند. در ۲۰۰۶ و در حالی که مشغول نوشتن جلد سوم مجموعۀ تروا بود، جراحی عمل قلب انجام داد. او توانست بعد از این جراحی برخیزد و کار روی آخرین داستانش را ادامه دهد؛ اما در همین سال و پیش از تولد ۵۸سالگی بر اثر سکتۀ قلبی درگذشت. بعد از مرگ گمل، همسرش، استلا، دستنوشتهها و یادداشتهای او از جلد سوم مجموعۀ تروا را ساماندهی و چاپ کرد و بدین ترتیب، جلد سوم مجموعۀ تروا با نام سقوط پادشاهان در ۲۰۰۷ به چاپ رسید.
بخشی از کتاب سپر آذرخش
«مأموریت او در تبس پلاکوس دوگانه بود: تأمین امنیت مسیر بازرگانی، و تحویل هدیههایی از طرف شاه جوان تروا، پریام، برای ایجاد پیمان دوستی در بین شهرهای همسایه. تروا تحت رهبری الهامبخش پریام به سرعت رشد میکرد و هراکلیتوس، مثل بسیاری دیگر، روز به روز ثروتمندتر میشد. هر چند، مقدار زیادی از کالاهای بازرگانی ـ عطر، ادویهجات، و پارچههای برودریدوزی شده با نخطلا ـ باید از میان سرزمینهای شرقی جنگزده میگذشت که توسط راهزنان یا فراریان غارت و ویران شده بودند. سرکردههای یاغی گذرگاههای بلند را زیرسلطه داشتند و از کاروانهایی که از میانشان عبور میکردند باج و خراج میخواستند. سربازان پریام بسیاری از جادههای نزدیک تروا را پاکسازی کرده بودند، به طرف جنوب، در تبس، زیر سایهٔ پر ابهت کوه آیدا، شاه اکتیون بود که حکومت میکرد. هراکلیتوس اعزام شده بود تا پادشاه را متقاعد سازد سپاهیان بیشتری گردآوری و در مقابل راهزنان اردوکشی کند. مأموریت او موفقیتآمیز بود. همین حالا اکتیون حمله به کوهستان و ویران کردن شهرهای راهزنان و پاکسازی جادههای بازرگانی را آغاز کرده بود. تنها کاری که برای هراکلیتوس باقی مانده بود این بود که تولد نوزاد تازه را تبریک بگوید و بعد به قصرش در تروا بازگردد. سفرش بیش از اندازه به طول انجامیده بود و کارهای واجب و مهمی انتظارش را میکشید.»
حجم
۴۷۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۵۹۸ صفحه
حجم
۴۷۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۵۹۸ صفحه