دانلود و خرید کتاب سوفیا همیشه سیاه می پوشد پائولو کنیه‌تی ترجمه نیایش بهمنیه
تصویر جلد کتاب سوفیا همیشه سیاه می پوشد

کتاب سوفیا همیشه سیاه می پوشد

انتشارات:نشر نیماژ
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب سوفیا همیشه سیاه می پوشد

کتاب سوفیا همیشه سیاه می پوشد نوشتهٔ پائولو کنیه تی و ترجمهٔ نیایش بهمنیه است. نشر نیماژ این رمان معاصر ایتالیایی را منتشر کرده است.

درباره کتاب سوفیا همیشه سیاه می پوشد

کتاب سوفیا همیشه سیاه می پوشد، سومین کتاب پائولو کنیه تی است. این رمان در سال ۲۰۱۲ و توسط انتشارات «مینیموم فاکس» به چاپ رسید و در سال ۲۰۱۳ در فهرست نهایی نامزدهای جایزهٔ استرگا قرار گرفت؛ یکی از معتبرترین جوایز ادبی ایتالیا. این رمان از ۱۰ روایت مستقل تشکیل شده است که شخصیت زن داستان را در طول ۳۰ سال همراهی می‌کند؛ روایت‌هایی که هر کدام می‌تواند داستان‌هایی باشد کوتاه و منسجم و در دل یک مجموعهٔ به‌هم‌پیوسته قلب خواننده را به‌لطافت لمس کند. هر کدام از این داستان‌ها به‌واسطهٔ شخصیت‌هایی فرعی که در فصل‌های مختلف ظاهر می‌شوند و به‌طور موقت نقش اصلی را بر عهده می‌گیرند، می‌توانند به‌عنوان یک داستان جداگانه هم خوانده شوند. توالی داستان‌ها بر اساس زمان نیست، اما توسط رشته‌ای ظریف و محکم به هم پیوند خورده و تصویری واحد ساخته است که با فلش‌بک (رفتن به گذشته) تکمیل و به یک رمان تبدیل شده است.

خواندن کتاب سوفیا همیشه سیاه می پوشد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایتالیا و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره پائولو کنیه تی

پائولو کنیه تی، نویسنده و مستندسازی ایتالیایی است که در سال ۱۹۷۸ در میلان متولد شد. او تحصیل در رشتهٔ ریاضیات در دانشگاه میلان را رها کرد و در سال ۱۹۹۹ از مدرسهٔ فیلم‌سازی ویسکونتی در میلان فارغ‌التحصیل شد. بعد از آن خود را وقف ساخت مستندهای سیاسی و اجتماعی کرد. کنیه‌تی کار خود را به‌عنوان نویسنده با انتشار چند مجموعه داستان کوتاه در سال ۲۰۰۳ آغاز کرد. رمان «سوفیا همیشه سیاه می پوشد» یکی از آثار مکتوب او است.

بخشی از کتاب سوفیا همیشه سیاه می پوشد

«پرخاشگر و پُرجنب‌وجوش، با خنده‌های نخودی، عصر به این خانه هجوم می‌آورند، کلاه‌گیس و لباس صحنه می‌پوشند، مثل مافیایی‌های ایتالیایی‌امریکایی یا با تلفظِ فرانسویِ «ر» حرف می‌زنند، یکی‌شان دولنگهٔ در را باز می‌کند و خودش را درحالِ مردن روی زمین می‌اندازد و دو نفر دیگر به‌شکل مبالغه‌آمیز سینمای صامت، سوگواری می‌کنند، به‌شکل اغراق‌آمیزی می‌خندند و روده‌بُر می‌شوند و خودشان را به آشپزخانه می‌کشانند و وانمود می‌کنند که مست، نشئه، بیش از حد هیجان‌زده، توهم‌زده یا بی‌حس هستند.

روزی کارگردانی سال‌آخری راـ با چنته‌ای پُر و معلوماتی که در آکادمی یاد گرفته است‌ـ به این خانه می‌آورند. روی سه‌پایهٔ عکاسی، یک دوربین قدیمی فیلم‌برداری آنالوگ نصب می‌کند و چهارپایه‌ای جلوی دیوار قرار می‌دهد؛ بعد می‌گوید: «خب، کی شروع می‌کنه؟»

تلویزیون را، که دوربین فیلم‌برداری به آن وصل است، روشن می‌کند. وقتی ایرنه روی چهارپایه می‌نشیند، صورتش روی صفحه پدیدار می‌شود. از چانه تا پیشانی در قاب است: کپی‌ای بزرگ و برفکی‌شده توسط لنز تله که ایرنه- مجذوب آن بازتاب جدید از خودش- با کج‌کردن سرش به راست و چپ بررسی‌اش می‌کند.

کارگردان می‌گوید: «ایرنه، تمرین میمیک‌های ریز صورت.»

«چی‌کار باید بکنم؟»

«از لبخند شروع کنیم.»

«به کی لبخند می‌زنم؟»

«اول یه لبخند خنثی برام بزن. انگار توی اتاقک عکاسی، منتظر صدای شاتر دوربین هستی. فهمیدی؟»

کاترینا از روی کاناپه می‌گوید: «کلیک.»

کارگردان عکس می‌گیرد. «خوبه. حالا به یه بچهٔ دوساله لبخند بزن.»

سوفیا اظهار می‌کند: «چه بامحبت. پرستار بچه بشی، آیندهٔ خوبی داری.»

«حالا هرچی توی چنته داری، بریز بیرون. بهم نشون بده به مردی که می‌خوای اغفالش کنی، چه‌جوری می‌خندی.»

ایرنه با اعتراض می‌گوید: «اگه بخوام اغفالش کنم، بهش نمی‌خندم.»

کارگردان پشت گردنش را می‌خاراند و می‌گوید: «درسته.»

کمی بعد نوبت سوفیاست. قبل از شروع، پیش خودش دعا می‌خواند. نفس عمیقی می‌کشد و از روی کاناپه بلند می‌شود. وقتی جلوی لنز قرار می‌گیرد، به نظر می‌رسد صفحهٔ تلویزیون با نور واضح‌تری روشن شده است.

کارگردان می‌گوید: «عجب!»

«چی شده؟»

«تو یه چیزی داری. خیلی فتوژنیکی.»

«آره، باشه.»»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۱۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۳۴ صفحه

حجم

۲۱۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۳۴ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
۲۴,۰۰۰
۷۰%
تومان