کتاب فرهنگ، هنر و توسعه
معرفی کتاب فرهنگ، هنر و توسعه
کتاب فرهنگ، هنر و توسعه نوشتهٔ آمارتیا سن و ترجمهٔ کاظم فرهادی است و نشر چرخ آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب فرهنگ، هنر و توسعه
آمارتیا کومار سن (متولد نوامبر ۱۹۳۳) برندهٔ جایزهٔ نوبل اقتصاد (۱۹۹۸) بهدلیل ترجمهٔ بسیاری از کتابها و مقالات اقتصادیاش در ایران و نیز بهدلیل داشتنِ نگاه انسانی به علم اقتصاد، بهویژه درمیان اقتصاددانان و دانشجویان این رشته، شهرت دارد. اما شاید بهعنوان فیلسوف اخلاق و علم سیاست و پژوهندهای صاحبنظر در زمینهٔ مباحث فرهنگی و هنری در ایران چندان شناختهشده نباشد. بههمین دلیل، مقالههای این کتاب بهمنظور معرفی دیدگاههای فرهنگی و هنری این فیلسوف ـ اقتصاددان هندیتبار گردآوری شده است. بنابراین، کتاب فرهنگ، هنر و توسعه اگرچه برای پژوهشگران اقتصاد توسعه و اقتصاد فرهنگ منبع مطالعاتی ارزندهای است، درعینحال بحثهای مفید و سازندهای به جامعهشناسان، دستاندرکاران امور فرهنگی ـ هنری و مباحث بینرشتهای ارائه میدهد.
مجموعهٔ مباحثی که آمارتیا سن بهعنوان یکی از اقتصاددانان پیشرو سه دههٔ اخیر در طول حیات علمی خود به آنها پرداخته است، از موارد بسیار جزئی امّا ملموس در اقتصاد خُرد و شیوههای محاسباتی و ریاضی سنجش فقر آغاز میشود و تا نظریترین مسائل فلسفی ادامه مییابد. او در زمینهٔ نابرابری اقتصادی، گرسنگی، تبعیض، نابرابری جنسیتی، نقش سازندهٔ زنان در توسعه، تجزیهوتحلیل بیکاری، اقتصاد رفاه، رشد اقتصادی، توسعهٔ اقتصادی، نظریهٔ سرمایه، انتخاب تکنولوژی، روششناسی علم اقتصاد و نیز بررسی اصول و مبانی آزادی و حقوق اجتماعی مطالعات گستردهای انجام داده و آثاری در هریک از این زمینهها منتشر کرده است. همچنین، دیدگاههای او در فلسفهٔ اخلاق و فلسفهٔ سیاسی درمیان پژوهندگان این مباحث تأثیر عمیقی بهجای گذاشته و مورد توجّه فیلسوفان علم سیاست قرار گرفته است.
اَدم اسمیت، جان استیوارت میل، کارل مارکس و جان رالز اندیشهمندان تأثیرگذار بر تفکر آمارتیا سن بودند، اما به این فهرست میتوان نامِ متفکرانی چون رابیندرانات تاگور، جان مینارد کینز، کنت اَرو، پیرو سرافّا، جون رابینسن، موریس داب و چند تن دیگر را هم افزود. آمارتیا سن در ۱۹۵۳ در ترینیتیکالج کمبریج شاگرد استادانی ازجمله داب، رابینسن و سرافّا بوده و بهدلیل دانش و توانایی لازم به هر سهشان در تدریس کمک میکرده است.
سن برخلاف برندگان نوبل پیش از خود، ازجمله میلتن فریدمن و گری بکر، اقتصاددانی منحصربهفرد و غیرقابل جایگزین است. اول اینکه او در دو رشتهٔ اقتصاد و فلسفه تسلط تام دارد و به این دلیل حقیقتاً بینرشتهای است؛ دوم، او دانشپژوهی مدرن است که درخصوص آنچه دیگران باید دربارهاش سخن بگویند و گفتهاند، به تحقیق میپردازد و طبق مشارکت شخصیاش در آنباره تصمیم میگیرد؛ سوم، سن پیش از آنکه دانشپژوه باشد، یک روشنفکر است.
سن با مطالعات مستمر، تحلیلهای موشکافانه، بحثهای مستدل و مبتنی بر واقعبینی توانست در برابر جریان مسلّط اقتصاد قد علم کند. او با انتقاد از جریان حاکم بر علم اقتصاد و اقتصاد نئوکلاسیک ازجمله بیتوجّهی به اخلاق و به عبارت دیگر فقر اخلاقی در اقتصاد، بیتوجّهی به واقعیتهای اجتماعی، فردگرایی افراطی و پرداختن به امور انتزاعی، غفلت از فرهنگ، و بسیاری از مسائل دیگر که علم اقتصاد را در شرایط کنونی دچار خفقان کرده است، بسیاری از ضعفها را شناسایی میکند و در پی پاسخ به آنها برمیآید.
خواندن کتاب فرهنگ، هنر و توسعه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزههای فلسفه، اقتصاد و جامعهشناسی و مدیران و مسئولان فرهنگی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب فرهنگ، هنر و توسعه
«تصور نمیشود جهان بانکداری و جهان فرهنگ وجه مشترک چندانی داشته باشند. البته بسیاری از ما معمولاً پیش از تقاضای اعتبار از مدیران بانک خود [بانکی که با آن کار میکنیم] رفتار دلخواه آنها را تجربه کردهایم. امّا من نمیتوانم تعیین کنم که آیا این موضوع را میشود به حساب کنش متقابل فرهنگی گذاشت یا نه. این پرسش کاملاً منطقی است که چرا هر کس باید سعی کند برای بانک جهانی دربارهٔ فرهنگ سخنرانی کند. چرا اصلاً فرهنگ باید برای بانک جهانی جالب باشد؟ آیا این فرض پذیرفتنی نیست که بانک بینالمللی ترمیم [بازسازی] و توسعه در کار بازسازی و توسعه باشد؟
درواقع، پاسخ به این پرسشها مشکل نیست، چون موضوعهای فرهنگی ممکن است برای توسعه جداً مهم باشند. روابط، بسته به اهداف و نیز ابزار توسعه، به اشکال مختلف بسیاری درمیآید. موضوعهای فرهنگی بخشهایی جداییناپذیر از زندگیِ پیش روی ما هستند. اگر بتوانیم توسعه را بهعنوان ارتقای معیارهای زندگیمان در نظر بگیریم، آنگاه در تلاشهای همساز با توسعه بهسختی میتوان جهان فرهنگ را نادیده گرفت. تغییرات اقتصادی و اجتماعیِ در پی توسعه مسلماً میتواند بر فرصتهای اشتغال به امور فرهنگی تأثیری مثبت یا منفی داشته باشد، و لازم است که به تأثیر توسعه بر این فرصتها توجه جدی شود.
میتوان استدلال کرد که توسعه در بهترین شکل بهعنوان تقویتکنندهٔ آزادی بهمعنای بسیار وسیع و کلی آن در نظر است. اگر این حرف کموبیش صحیح باشد، در این صورت مطمئناً آزادیهای فردی در زمرهٔ آزادیهایی جای میگیرند که باید توسعه را برحسب آنها ارزیابی کرد. در تحلیل توسعه، فرهنگ باید در گروه ملاحظات مبتنی بر هدف مطرح شود.
اما آیا این ارتباط بهتمامی از طریق اهداف توسعه انجام میگیرد؟ دربارهٔ نقش عوامل فرهنگی بهعنوان وسایل توسعه چه باید گفت؟ بهعنوان مثال، شرایط فرهنگی ممکن است تأثیری قوی بر رفتار بشری بگذارد، و از این راه گزینشهای اقتصادی و تصمیمهای تجاری، و نیز رفتارهای اجتماعی و سیاسی را تحتتأثیر قرار دهد. شکی نیست که باید این موضوعات را هم در نظر داشت.»
حجم
۱۱۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۰۳ صفحه
حجم
۱۱۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۰۳ صفحه