دانلود و خرید کتاب کارت پستال تهران محسن عباسی
تصویر جلد کتاب کارت پستال تهران

کتاب کارت پستال تهران

نویسنده:محسن عباسی
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب کارت پستال تهران

کتاب «کارت پستال تهران» نوشتۀ محسن عباسی است و گروه انتشاراتی ققنوس آن را منتشر کرده است. رمان کارت پستال تهران، زندگی یک مرد جوان در دوران جنگ را روایت می‌کند.

درباره کتاب کارت پستال تهران

رمان کارت‌پستال تهران زندگی مرد جوانی را روایت می‌کند که در سال هفتم جنگ ایران و عراق، برای کار از شهرستان کوچکی به تهران آمده است. مرد جوان که جعفر نام دارد تلاش می‌کند تا خود را با زندگی و آدم‌های جدید وفق دهد، او که از فضایی کاملاً سنتی آمده و مجبور است گاهی نیش و کنایه‌ها و حتی متلک‌ها برای شهرستانی بودن را تحمل کند، به‌تازگی به اسباب‌کشی کرده و این بار برخلاف گذشته همسایه‌های خوبی دارد، حالا جعفر خوشحال است که با یک زوج جوان آرام و شاد همسایه شده و مثل همیشه کار می‌کند تا بتواند روزی همسر خوب پیدا کند زندگی‌اش را سامان دهد؛ اما جنگ هنوز تمام نشده و با اینکه می‌گفتند جنگ دارد تمام می‌شود، موشک‌باران شهرها دوباره شروع شده بود و تهران هم در نوبت بود و شاید با کوبیدن تهران جنگ تمام می‌شد. می‌گفتند موشک‌های دوازده‌متری عراق مثل زلزله منطقه‌ای را می‌خواباند. خانه‌های پایین‌شهر کهنه و قدیمی بود و به تکانی هوار می‌شدند.

رمان کارت‌پستال تهران به شیوۀ اول‌شخص و از زبان مرد روایت می‌شود. او فردی منزوی و گوشه‌گیر است که با امید و آرزو از شهرستان به تهران آمده است، در شهر خودش هم دوستانی نداشته و تصور می‌کند در تهران می‌تواند دوست یا همدمی پیدا کند. جعفر، شخصیت اصلی داستان ظاهر مردانه‌ای ندارد و همواره این دغدغه را دارد که چرا با اینکه هر روز صبح صورتش را تیغ می‌زند، مویی در صورتش رشد نمی‌کند. محسن عباسی در رمان کارت‌پستال تهران با زبانی روان و خودمانی به بررسی زندگی مردم در شرایط جنگ می‌پردازد.

خواندن کتاب کارت پستال تهران را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران رمان‌های ایرانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب کارت پستال تهران

«همین که جایم گرم بود و کسی کاری به کارم نداشت راضی بودم. دو هزار تومان پول پیش داده بودم و ماهی چهارصد تومان کرایه که برایم می‌صرفید. رختخواب را گذاشته بودم توی کمددیواری، اما باز هم جا داشت. کرسی کوچکی داشتم که با لامپ کار می‌کرد. علاءالدین اتاق را گرم می‌کرد، اما تو سرمای زمستان جواب نمی‌داد. شب‌ها موج رادیو را دنبال زنی که صدای غمناکی داشت می‌چرخاندم. صدا روی موج‌سوار بود و بالا و پایین می‌شد. آن زن در همه آوازها یارش را صدا می‌زد و نمی‌دانم چرا برای پیداکردنش دست به کاری نمی‌زد. تا روز قیامت هم ‌صدایش می‌زد محال بود پیدایش کند. بایست می‌رفت دنبالش. حالا یا با یکی دیگر بود و الکی می‌خواند یا به‌ناچار از هم دورافتاده بودند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۰۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۶ صفحه

حجم

۱۰۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۶ صفحه

قیمت:
۴۲,۰۰۰
تومان