کتاب سفر به پاریس
معرفی کتاب سفر به پاریس
کتاب سفر به پاریس نوشتۀ جوجو مویز و ترجمۀ میلاد عباسی منجزی و حاصل ویراستاری نسیم احمدی خلیلی است. انتشارات آتیسا این مجموعه داستان کوتاه را روانۀ بازار کرده است.
درباره کتاب سفر به پاریس
سفر به پاریس (و داستانهای دیگر) اثر جوجو مویز، مجموعهای از داستانهای کوتاه است که با زبانی ساده و روان نوشته شده است. این کتاب شامل ۱۱ داستان عاشقانۀ بلند و کوتاه است که قهرمان داستانهای عمومی زنان هستند. برجستهترین این داستانها «پاریس برای یک نفر» است. «نل»، دختری ۲۶ساله است که تابهحال به پاریس سفر نکرده و هیچوقت تعطیلات آخر هفتۀ شاعرانهای را کنار کسی سپری نکرده است. همه میدانند که او اهل سفر خارج از کشور و کارهای ماجراجویانه نیست، اما وقتی «پیت»، روز سفر او را قال گذاشت و همراهش به سفر نرفت، نل فرصتی پیدا میکند تا به همه نشان بدهد که درمورد او اشتباه میکنند. نل، تنها در پاریس، چهرهای از خود به نمایش میگذارد که پیش از آن در او نبوده است؛ دختری مستقل و شجاع.
میدانیم که داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود. از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.
خواندن کتاب سفر به پاریس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران داستانهای کوتاه پیشنهاد میکنیم.
درباره جوجو مویز
جوجو مویز (Jojo Moyes) در ۴ اوت سال ۱۹۶۹ در لندن به دنیا آمد. او روزنامهنگاری انگلیسی است که از سال ۲۰۰۲ به نوشتن رمانهای عاشقانه مشغول است. مویز یکی از چند نویسندهای است که ۲ بار برندۀ جایزه سال رمان عاشقانه (Romantic Novel of the Year Award) بهوسیلۀ انجمن نویسندگان رمانهای عاشقانه (Romantic Novelists' Association) شده است. آثار او به ۱۱ زبان مختلف دنیا ترجمه شدهاند. فهرست کتابهای جوجو مویز عبارت است از: باران پناهدهنده [یا «در پناه باران»] (۲۰۰۲)، میوهٔ خارجی (۲۰۰۳)، مرکز فروش طاووس (۲۰۰۴)، کشتی عروسها (۲۰۰۵)، خلیج نقرهای (۲۰۰۷)، موسیقی شب (۲۰۰۸)، اسب رقاص (۲۰۰۹)، آخرین نامه از معشوقت (۲۰۱۰)، من پیش از تو (۲۰۱۲)، ماه عسل در پاریس (۲۰۱۲)، دختری که رهایش کردی (۲۰۱۲)، یک به علاوهٔ یک (۲۰۱۴)، پس از تو (۲۰۱۵)، تکوتنها در پاریس (۲۰۱۷)، باز هم من (۲۰۱۸)، بخشندهٔ ستارهها (۲۰۱۹).
بخشی از کتاب سفر به پاریس
«نل کیفش را روی صندلی پلاستیکی ایستگاه قطار میگذارد و بـرای بـار هشتاد و نهم به ساعت روی دیوار چشم میدوزد بار دیگر سرش را به سمت درهای باز شده قسمت کنترل ورودی برمیگرداند یک خانواده دیگر که بهوضوح مشخص است عازم دیزنی هستند؛ درحالیکه کالسکهای به همراه دارند، قدمزنان از سالن خروجی به سمت سالنهای پرواز عبـور میکنند. نگاهش برای لحظهای روی کودکانی که از شیطنت سالن را روی سرشان گذاشتهاند و والدینی که مدت زیادی پلک رویهم نگذاشتهاند، قفل میماند. از نیم ساعت گذشته قلبش بهشدت به تپش افتاده و احساس اضطراب و نگرانی شدیدی بر او چیره شده. است زیر لب با خودش میگوید: می یاد مطمئنم یاد خودش رو میرسونه!
صدای متصدی اعلام پروازها در گوشش میپیچد و سرش را به هم میفشارد:
قطار ۹۰۵۱ تا ده دقیقه دیگر از سکوی شماره دو به سمت پاریس حرکت خواهد کرد. لطفاً خود را به جایگاه برسانید! تمامی وسایل و چمدانهای خود را به همراه داشته باشید.
نل، لبش را میگزد و برای بار پنجم برایش پیام میفرستد:
"کجایی؟ قطار داره حرکت می کنه! "
زمان راهی شدن دو بار برایش پیام فرستاده بود و ساعت قرار ملاقات در ایستگاه قطار را با او هماهنگ کرده بود وقتی پاسخی نیامد، با خودش گفت که چون در زیرزمین است پیام به دستش نمیرسد پیام سوم و چهارم را نیز با همین محتوا برایش میفرستد. درحالیکه سر جایش میخکوب شده است، گوشی درون دستش به لرزه میافتد زانوهایش کمی سست میشود و نفس راحتی از عمق سینهاش میگریزد.
"متأسفم عزیزم سرم حسابی شلوغه، نمی تونم بیام."
قرار بود همدیگر را در ایستگاه ملاقات کنند نل با ناباوری به گوشیاش خیره شد.
"به این قطار نمیرسی؟ میخوای منتظر بمونم؟ "
و در عرض چند ثانیه جواب نهچندان دلچسبی، دیواره گوشش را پوشاند:
"نه، تو برو، من با قطار بعدی میام."
نل از فرط عصبانیت شوکه شد. گویی پایش را به زمین میخکوب کردهاند مسافران یکییکی از کنارش رد میشوند یک پیام دیگر میفرستد "پس کجا همدیگر رو ببینیم؟!"
پاسخی نمیآید با خودش میگوید که حتماً باز هم سرش شلوغ است. او در یک فروشگاه لوازم غواصی کار میکند؛ اما چیزی مثل خوره ذهنش را میجود مگر در ماه نوامبر چقدر مشتری دارد؟ هنوز هاجوواج دوروبر خود را از نظر میگذراند شاید تمام اینها یک شوخی باشد! شاید همین لحظه در باز شود و او با چهره گشاده و خندان خود ظاهر شود و به او بگوید که دستش انداخته است.»
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
نظرات کاربران
خیلی خوب