دانلود و خرید کتاب پر شارلوت مری ماتیسن ترجمه میمنت دانا
تصویر جلد کتاب پر

کتاب پر

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب پر

کتاب پر نوشتۀ شارلوت مری ماتیسن و ترجمۀ میمنت دانا و ویراستۀ نسرین نظری راد است. انتشارات آتیسا این داستان بلند را روانۀ بازار کرده است.

درباره کتاب پر

رمان پر اثر شارلوت مری ماتیسن، داستانی تأثیرگذار است که در عین سادگی، کاریزمای عجیبی دارد. نکتۀ جالب درمورد کتاب «پر» این است که شاید بیش از سرزمین مادری خود در ایران به شهرت و محبوبیت دست یافته است. رمان «پر» در شرایطی نوشته شد که جنبش‌های مختلفی در ارتباط با حقوق زنان تشکیل و توسعه یافته بود؛ علاوه بر این، نویسندگان زن مشهوری مانند «کیت شوپن» در سال ۱۸۵۰ و «ادیت وارتون» در سال ۱۸۶۲، به مسائل زنان و نقش‌های نامناسبی که جامعه برای آن‌ها رقم زده بود پرداخته و آثاری به رشتهٔ تحریر درآورده بودند. «دالتون» در این داستان، به نظر زندگی آرامی دارد و با همسر و فرزندانش زندگی می‌کند. او کارمند بیمه است و پروندهٔ بررسی مرگ همسر «مادام کوترل» به او واگذار می‌شود. همۀ چیزهای آرام تغییر می‌کند و همۀ زیبایی‌ها به هم می‌ریزد. عشق ناگهان سر می‌رسد و همه‌چیز را به هم می‌ریزد. «پر» داستان عشق نامتعارف «راجر دالتون» به «ماویس کوترل» است. پر داستان یک عشق نامتعارف است؛ عشق مردی متأهل که تمام زندگی‌اش را زیرورو می‌کند.

خواندن کتاب پر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

کتاب پر را به دوستداران داستان و رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره شارلوت مری ماتیسن

شارلوت مری ماتیسن در انگلیس و روستای لیسکارد متولد شده و در سال ۱۹۱۵ کشاورزی را پیشهN خود ساخت. او در کالج «اسپارت شولت» در شهر وینچستر تعلیمات لازم را در این باره فرا گرفت. در زمان جنگ جهانی اول به عضویت سازمان زنان برای کمک به کشاورزان درآمد و سپس در مزرعه‌ای نمونه استخدام شد. در سال ۱۹۱۸ ولیعهد جرج پنجم، پادشاه انگلستان او را به سمت میرآخور خود در ایالت «کورن وال» منصوب ساخت. این نویسنده پس از مدتی از این شغل کنار گرفت و به «پرنس تاون» در ایالت «دون» رفت. از این زمان به بعد پرده‌ای از ابهام زندگی او را در خود می‌گیرد. روی‌هم‌رفته شش کتاب از او در عرض سال‌های ۱۹۱۵ تا ۱۹۳۰ چاپ شده است که از میان آن‌ها، «مورونای سبزپوش» و «پر» به‌ترتیب در سال‌های ۱۹۲۶ و ۱۹۲۹ منتشر شده است. فیلمی از کتاب «پر» در سال ۱۹۳۰ تهیه شد. قسمت اعظم داستان «مورونای سبزپوش» در حوالی محل زندگی نویسنده رخ می‌دهد.

بخشی از کتاب پر

«هنگامی که محکمه «راجر» دالتون را به جرم اختلاس به سه سال حبس محکـوم کرد نکته‌ای که بیش از همه توجه تماشاچیان را جلب می‌نمود آن بود که محکوم اندک توجهی به این حکم نداشت و با قدم‌های محکم و گردن افراشته سالن دادگاه را درحالی‌که تبسمی بر لب داشت ترک کرد تبسمی که حاکی از رضایت و موفقیت بود. زن‌ها بی‌اختیار می‌گفتند چه خوش‌قیافه است و حتی هیئت قضات حس می‌کردند که میان او و سایر محکومین تفاوت بسیار است. تمام زحمات قضات برای آن که بدانند مبلغ مورد اختلاس که یک هزار و دویست لیره بود به چه منظور پرداخته شده و متهم با آن چه کرده است به نتیجه نرسیده و اغلب سؤالات آنان بدون جواب مانده بود به علت این سکوت اسرارآمیز و لبخند دائمی که بر لبان محکوم دیده می‌شد او را احمقی لجوج می‌دانستند و به همین جهت تقاضای پژوهش او رد شد.

چهار سال بعدازاین واقعه بود که من به حقیقت این قضایا پی بردم. آشنایی من با راجر دالتون از طفولیت که به مدرسه می‌رفتیم شروع می‌شد؛ ولی بعد از آن به‌واسطه عقاید و سلیقه‌های مختلف فاصله‌ای بین ما ایجاد شد؛ یعنی من جوانی خود را با برنامه معمولی خوش‌گذرانی و تفریح که رقص و فوتبال در زمستان و تنیس در تابستان که خیلی با حالا فرق داشت؛ یعنی تنیس مرکب بود از چای و ساندویچ و لاس‌زدن با خانم‌ها می‌گذراندم؛ ولی راجر از همۀ اینها بیزار بود و من تقریباً او را دیگر نمی‌دیدم.

در کودکی صدای خوبی داشت و در دسته گر کلیسا آواز می‌خواند. ولی بعد از بلوغ و تغییر صدا آن گرمی و گیرایی را از دست داد، وگرنه حتماً شهرتی بسزا پیدا می‌کرد. بین‌هایت به موسیقی علاقه‌مند بود تقریباً همه چیز را روی پیانو و ویولن و ارگ می‌نواخت بلی او از همان وقت دیوانه موسیقی بود.

 وضع اقتصادی خانواده او متوسط بود. دو برادر از خود بزرگ‌تر داشت که شغل پدر را که تجارت بود ادامه دادند؛ ولی راجر چهارده سال قبل از جنگ در یک شرکت بیمه در شهر بریستول مشغول کار شد و بعدها به لندن آمد. سی ودو ساله بود که بـه فرانسه رفت و در جنگ شرکت نمود و چهل و یک‌ساله بود که زندانی شد. می‌گفتند خدمت خود را در جنگ با افتخارات و درجات زیادی طی نموده و با درجه سرهنگی آن را تمام کرده است. در آن هنگام که زندانی بود من هرگز به دیدارش نرفتم و چیزی به او ننوشتم و همیشه متحیر بودم که چرا مرتکب چنین کاری شده است. شنیده بودم که خانواده‌اش او را مرده حساب کرده‌اند. برادرانش هرگز نامی از او نمی‌بردند و هیچ یک از رفقای او دیگر او را نمی‌پذیرفتند من با این که یقین داشتم باید دلیلی محکم برای ارتکاب چنین جرمی وجود داشته باشد احوالی از او نپرسیدم و تصور هم نمی‌کردم که در آن روز سرد و سخت بارانی در محکمه مرا دیده باشد. همان روزی که قاضی با کمال قساوت و بدون رحم از هیچ‌گونه تحقیری نسبت به او فروگذار نکرد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۱٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان