کتاب برزخ رهاشدگان
معرفی کتاب برزخ رهاشدگان
کتاب برزخ رهاشدگان نوشتهٔ نیل شوسترمن و ترجمهٔ پگاه خدادی و ویراستهٔ سعید خواجه افضلی و سهیلا نظری و فرزاد مرادی است. انتشارات پرتقال این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان حاوی جلد دوم از سهگانهٔ «تسخیرگر» از مجموعهٔ «داس مرگ» و ویژهٔ کودکان و نوجوانان است.
درباره کتاب برزخ رهاشدگان
در کتاب برزخ رهاشدگان که حاوی یک رمان برای کودکان و نوجوانهای ۱۴ سال به بالا است، «نیک» و «اَلی» از تصادف ماشینهایشان جان سالم به در نبردهاند و حالا در برزخی بین مرگ و زندگی در سرزمین گمشدگان گیر افتادهاند؛ سرزمینی که هم جادویی است و هم خطرناک و ارواح گمشده دستهدسته در آن پرسه میزنند. هر کس مدت زیادی در این سرزمین بیحرکت در یک جا بماند، به قعر زمین فرو میرود. آنها باید راهی برای بازگشت به خانه بیابند، اما هر چه بیشتر بمانند، بیشتر گذشتهٔ خود را فراموش میکنند. اگر همهٔ خاطرات آنها از خانه محو شود، ممکن است هیچوقت راه گریزی از این دنیای عجیب و پرخطر پیدا نکنند. با آنها همراه شوید در رمانی به قلم نیل شوسترمن. این رمان حاوی جلد دوم از سهگانهٔ «تسخیرگر» از مجموعهٔ «داس مرگ» است.
خواندن کتاب برزخ رهاشدگان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کودکان و نوجوانهای ۱۴ سال به بالا پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب برزخ رهاشدگان
«این شهر باعظمت که زمانی مهد تمدن بود، حالا ویران و برای همیشه در رسوبات زمان و گِلماسههای رودخانه مدفون شده است. البته باید گفت این ممفیسِ مصری است، پایتخت مصر باستان وقتی که امپراتوری آن در اوج خود بود، بیشتر از سه هزار سال پیش. کاخهای باشکوه ویران شدهاند و ستونهای هرمیشکل بلند که زمانی جزو شگفتیهای بالا و پایین رودخانهٔ نیل بودند، مانند درختان قطعشده افتاده و زیر زمینهای کشاورزی مدفون شدهاند.
در آنسوی رودخانهٔ نیل در ممفیس و در ساحل غربی آن، نکروپلیس قرار داشت؛ شهر مردگان که آرامگاهها و گوردخمههای مصر در آن بودند. به نظر میرسد همهٔ فرهنگها به شگفتیها و اسرار طبیعی رودخانهٔ بزرگ احترام میگذارند؛ اینکه چطور زندگی را از مرگ، اینجا را از آنجا و شناختهها را از ناشناختهها جدا میکنند.
هیچکس هرگز شهر ممفیس در ایالت تنسی را مهد تمدن نخوانده، اما این شهر هم ویژگیهای خودش را دارد. این شهر هم در ساحل رودخانهٔ بزرگ جداکنندهای قرار گرفته و دروازهای است بهسوی غرب. دستکم در جهان زندهها دروازه است. اما در برزخ گمشدگان شهرِ بادهای بیامانی است که محدودهٔ دیواری توجیهناپذیر بهسمت غرب را مشخص میکند... و جالب است بگوییم که شهر مصری ممفیس به نام إنب حج یا «دیوار سفید» هم شناخته میشد.
برای جهان زندهها امپراتوری مصر بخشی از تاریخ جهان باستان است. چراکه در جهان زندهها حتی آن چیزهایی هم که جاودانه به نظر میرسند، همیشه درنهایت موقتی میشوند. برای زندهها ابدیت مفهوم است، نه واقعیت. بااینحال میدانند که وجود دارد.
آدمهای زنده ابدیت را نمیبینند، همانطور که برزخ گمشدگان را نمیبینند، ولی هر دو را احساس میکنند. هرچند شاید خودشان هم متوجه نباشند. آنها دیوار برزخ گمشدگان را در ساحل رودخانهٔ میسیسیپی احساس نمیکنند، بااینهمه هیچکس تابهحال جرئت نکرده مرزهای شهرش را در هر دو طرف آبهای رودخانه امتداد دهد. آدمهای زنده نورانیها را نمیبینند و بااینحال برای همه پیش آمده که حضور یک نفر را نزدیک خود احساس کنند. بعضی اوقات آرامشبخش است و بعضی وقتها نیست. اما همیشه آنقدر قوی هست که باعث شود برگردند و پشت سرشان را نگاه کنند.
همین حالا پشت سرتان را نگاه کنید.
آیا احساس میکنید قلبتان کمی تندتر میزند و آیا این حس قوی را دارید که قرار است اتفاق خیلی بزرگی بیفتد؟
...شاید این همان زمانی باشد که مری هایتاور با هزارتا نورانی به آسمان رفت و پروازکنان بهطرف ممفیس حرکت کرد.
...شاید لحظهای باشد که نیک، غول شکلاتی، در جستوجوی اَلی به همان شهر رسید و یکدفعه برایش روشن شد که نمیداند کجا باید دنبال او بگردد.
...شاید هم این همان وقتی باشد که هیولایی به نام مکگیل به همان نقطه رسید، در تمنای تقسیم بدبختیاش با دیگران، بلکه قدری از عذابش کم شود. نهفقط با نوچههای جدیدش، بلکه با هرکس که میتوانست.
...و شاید هم ته دلتان، وقتی قلبتان به هم میپیچد، بتوانید همگرایی درست و نادرست و گمراهان را احساس کنید. اگر احساس میکنید، به لحظهای که از خواب بیدار میشوید بهدقت توجه کنید و لحظهای که به خواب میروید... چراکه شاید آنوقت بتوانید بدون هیچ تردیدی آنها را از هم تشخیص بدهید.»
حجم
۳۵۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۳۲ صفحه
حجم
۳۵۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۳۲ صفحه
نظرات کاربران
خوب