دانلود و خرید کتاب قبل از این که قهوه ات سرد شود (جلد دوم) توشیکازو کاواگوچی ترجمه نسرین دورقی زاده
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب قبل از این که قهوه ات سرد شود (جلد دوم) اثر توشیکازو کاواگوچی

کتاب قبل از این که قهوه ات سرد شود (جلد دوم)

معرفی کتاب قبل از این که قهوه ات سرد شود (جلد دوم)

کتاب قبل از این که قهوه ات سرد شود (جلد دوم) نوشتهٔ توشیکازو کاواگوچی و ترجمهٔ نسرین دورقی زاده است. انتشارات باران خرد این رمان معاصر ژاپنی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب قبل از این که قهوه ات سرد شود (جلد دوم)

در کتاب قبل از این که قهوه ات سرد شود (جلد دوم) با «فومیکو» آشنا و همراه می‌شوید؛ فردی ۲۸ساله، زیبا و موفق که در یک شرکت بزرگ کار می‌کند. او در یکی از کارهایش با مردی آشنا شده است. آن‌ها به هم علاقه‌مند می‌شوند. همه‌چیز در زندگی فومیکو طبیعی است تا اینکه یک روز مرد از او می‌خواهد همدیگر را ملاقات کنند؛ ملاقاتی به‌ظاهر ساده و معمولی. زمانی که به کافه‌ای که همیشه می‌رفتند می‌روند، متوجه می‌شوند کافه تعطیل است. آن‌ها در همان منطقه یک کافه پیدا می‌کنند که زیرزمین کوچکی است؛ ۹ نفر در آن کافه جا می‌شوند. مرد به فومیکو می‌گوید می‌خواهد برای کار به آمریکا برود. فومیکو به‌خاطر غرورش چیزی نمی‌گوید و مرد هم او را ترک می‌کند. در همین زمان فومیکو در یک برنامهٔ مستند می‌فهمد کافه‌ای که در آن بوده‌اند طبق افسانه‌های محلی این فرصت را به آن‌ها می‌دهد که به گذشته سفر کنند، اما هیچ گزارشی از یک سفر واقعی وجود ندارد. او به کافه می‌آید و به صاحب کافه می‌گوید که می‌خواهد به گذشته برگردد. صاحب کافه به‌راحتی قبول می‌کند، اما برای او چندین محدودیت و شرط مطرح می‌کند. فومیکو به این شرط‌ها فکر می‌کند، اما یک محدودیت بزرگ‌تر وجود دارد،؛ او فقط می‌تواند از روی یک صندلی به گذشته برود و این جای همیشگیِ موجودی ترسناک است. این رمان، اقتباس‌شده از نمایشنامه‌ای نوشتهٔ توشیکازو کاواگوچی است که جایزهٔ دهمین جشنوارهٔ درام سوگینامی را دریافت کرده است.

خواندن کتاب قبل از این که قهوه ات سرد شود (جلد دوم) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ژاپن و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره توشیکازو کاواگوچی

توشیکازو کاواگوچی در سال ۱۹۷۱ میلادی به دنیا آمد. او نویسندهٔ داستان‌های ادبی ژاپنی است که پیش از این در یک گروه کوچک تئاتر هم فعالیت کرده است. کاواگوچی نمایشنامه‌های بسیاری نوشته است؛ همچنین رمان پرفروش «قبل از اینکه قهوه ات سرد شود» را از یک نمایش اقتباس کرده است. از روی این رمان یک فیلم سینمایی نیز تولید شده است.

بخشی از کتاب قبل از این که قهوه ات سرد شود (جلد دوم)

«در این کافه نه‌تنها می‌توانید به گذشته برگردید، می‌توانید به آینده نیز سفر کنید؛ بااین‌حال، اغلب آدم‌ها بازگشت به گذشته را انتخاب می‌کنند و به‌ندرت کسی انتخاب می‌کند که به آینده برود. چرا؟ خب، درحالی‌که می‌توانید به گذشته برگردید و با شخص مدنظرتان ملاقات کنید، این امر به‌راحتی دربارهٔ آینده ممکن نیست. ملاقات با یک شخص خاص در کافه در زمانی معین در آینده محل شک‌وتردید است.

به‌عنوان مثال، حتی اگر تاریخی را تعیین کنید، ممکن است هر اتفاقی بیفتد و مانع از سفر آن شخص به کافه در آن روز خاص شود. شاید قطارشان دچار تأخیر شود، یک درخواست فوری از محل کار وجود داشته باشد، جاده‌ای بسته شود، طوفانی رخ دهد یا فرد بیمار باشد. پس هیچ‌کس نمی‌داند که چه موانعی ممکن است پیش بیاید؛ بنابراین احتمال سفر یک فرد به آینده و ملاقات موفقیت‌آمیز با شخص مناسب بسیار ناچیز است.

بااین‌حال، مردی در کافه بود که از گذشته آمده بود. نام او کاتسوکی کوراتا۳۶ بود. او شلوارکی تا بالای زانو و تی‌شرتی پوشیده بود و صندل‌های ساحلی به پا داشت. در مقابل، کافه با درخت کریسمس مصنوعی تزیین شده بود که ارتفاعش تا نزدیکی‌های سقف می‌رسید و با افتخار در مرکز اتاق ایستاده بود. میز وسط اتاق جابه‌جا شده بود تا برای درخت در این کافهٔ کوچک نُه نفری جا باز شود. این درخت توسط کی، همسر ناگاره توکیتا، قبل از مرگش به نشانهٔ علاقه‌اش به دختر محبوبش میکی خریداری شده بود (می‌خواست، چیزی را از خود به‌جای بگذارد که هر سال بتواند تزیین شود).

امروز ۲۵ دسامبر، روز کریسمس بود.

کیوکو کیجیما که در کنار میکی پشت پیشخوان نشسته بود، پرسید: «با این لباسا سردت نیس؟» او با دیدن لباس‌های نامناسب کوراتا برای کریسمس، هم نگران و هم شگفت زده بود.

ناگاره پیشنهاد داد: «یه پتو یا چیزی می‌خوای؟» سپس سرش را از آشپزخانه بیرون آورد؛ اما کوراتا با تکان سریع دست پاسخ داد: «خوبم. اصلاً سردم نیست؛ اما میشه یه لیوان آب سرد بدی لطفاً؟»

کازو توکیتا پشت پیشخوان گفت: «آره. حتماً.» وقتی حرف می‌زد، چرخید، یک لیوان از قفسه برداشت، پر از آب کرد و به‌سرعت به‌سمت کوراتا رفت.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۹۳٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

حجم

۱۹۳٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
تومان