دانلود و خرید کتاب شب سوئیت مهدی فتحی

معرفی کتاب شب سوئیت

کتاب شب سوئیت سه نمایشنامه نوشتهٔ مهدی فتحی و الهه میرحسینی و حامد مربوط صادق است و انتشارات سوره مهر آن را منتشر کرده است. این کتاب جلد پانزدهم از مجموعهٔ بچه‌های مسجد است.

درباره کتاب شب سوئیت

نمایشنامه، به‌عنوان یکی از ارکان اصلی شکل‌گیری هر اثر نمایشی، همواره دارای اهمیت و جایگاهی ویژه در دنیای نمایش بوده است؛ زیرا نمایشنامه در اصل نقشهٔ راه برای گروه‌های نمایشی محسوب می‌شود؛ مسیری که اگر به‌درستی نمایشنامه‌نویس آن را تدوین کرده باشد، می‌تواند انرژی و توان گروه را به‌خوبی منسجم کند و آن را به‌سوی هدف نهایی پیش ببرد.

دفتر تئاتر مردمی بچه‌های مسجد حوزه هنری، با توجه به این امر مهم و به‌منظور تولید محتوای نمایش برای گروه‌های اجرایی، به تهیه و انتشار مجموعه نمایشنامه‌های بچه‌های مسجد اقدام کرده است.

مهم‌ترین ویژگی نمایشنامه‌های گردآوری‌شده در این مجموعه، علاوه بر دارا بودن محتوا و مضمون دینی و مذهبی، هماهنگی و تناسب این آثار با فضا، امکانات و شرایط مسجد و گروه‌های مسجدی به لحاظ اجرایی است.

 کتاب شب سوئیت شامل سه نمایشنامه از این قرار است:

قاب دوستی

تک‌پرده جاذبه

شب سوئیت

خواندن کتاب شب سوئیت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این نمایشنامه را به گروه‌های تئاتری که در مسجد فعالیت می‌کنند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب شب سوئیت

«مهرداد: [رو به تماشاگر:] چند روز دیگه ماه رمضونه. اینجا رو نبینید که این‌قدر خلوته. ان‌شاءالله، به حق مولا علی، این ویروس هم دست از سرمون برمی‌داره و می‌ره. من مهردادم. ده سالیه که دم‌دمای ماه رمضون می‌آم اینجا برای غبارروبی. البته بیشتر غبار از دل خودم پاک می‌کنم. ماجرا برمی‌گرده به ده سال پیش. یادش به‌خیر. توی زندگی بعضی روزهاست که آدم رو به اندازهٔ چندین سال جلو می‌بره؛ مثل اون روز. تازه پشت لبم سبز شده بود. یادمه دوم دبیرستان بودم و یه پسر شر و شلوغ. من و آیدین دوست‌های جون‌جونی بودیم. دوست که نه، داداش بودیم. خدا رحمتش کنه. تو سوریه شهید شد. درسمون خوب که نه، افتضاح بود. یادمه اون سال دو تا درس تجدید شده بودیم. اگه سومی رو هم می‌افتادیم، دیگه کلکمون کنده بود. اون روز امتحان دین و زندگی‌مون رو خراب کرده بودیم. سومین تجدیدی هم تو راه بود. به پیشنهاد آیدین، بعد از مدرسه افتادیم دنبال آقای مظفری، معلم دین و زندگی‌مون. می‌خواستیم هر جور شده برگه‌هامون رو از دستش دربیاریم. برای برگه‌های گم‌شده هم که نمی‌شه کسی رو انداخت، می‌شه؟

[مهردادِ ۲۵ ساله از صحنه خارج می‌شود. از سوی دیگر مهردادِ ۱۵ ساله و آیدین وارد می‌شوند و کنار ورودی صحنه می‌ایستند.]

مهرداد: به بابات زنگ زدی چی گفتی؟

آیدین: گفتم می‌ریم کتابخونه درس بخونیم.

مهرداد: حالا مطمئنی اومد اینجا؟

آیدین: آره بابا، مگه خودت ندیدی؟

مهرداد: نمازش رو که تو مدرسه می‌خونه. اینجا چی‌کار داره؟ [درحالی‌که بازوی آیدین را می‌گیرد:] کجا می‌ری؟ الان می‌بیندمون.

آیدین: خب بریم برگه‌ها رو ازش بگیریم دیگه.

مهرداد: سه تا تجدیدی که برا تو زیاد نیست، چرا به خودت زحمت می‌دی؟ باید بدون اینکه بفهمه برگه‌هامون رو ازش بگیریم. خیلی فهمیدنش برات سخته؟

آیدین: دزدی نیست؟

مهرداد: برگه‌های خودمون رو برداریم، می‌شه دزدی؟ اونجاست داره نماز می‌خونه...

آیدین: کیفش هم هست. حتماً برگه‌ها تو کیفه. حالا چه کنیم؟

مهرداد: اینجا که نمی‌شه موند. می‌ریم بیرون تا بیاد.

[سید وارد صحنه می‌شود و به سمت آیدین و مهرداد می‌رود.]

سید: آقایون کاری داشتن؟

آیدین: [هول‌شده:] با آقای مظفری هستیم.

[مهرداد با عصبانیت آیدین را نگاه می‌کند.]

مهرداد: نه، یعنی شاگردهای آقای مظفری هستیم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۳۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۲۶,۰۰۰
۱۳,۰۰۰
۵۰%
تومان