کتاب رهبری و مدیریت

کتاب رهبری و مدیریت؛ ایجاد بهترین محیط کاری نوشتهٔ سیمون سینک و آلن گرین و ترجمهٔ یاسمن مدانلو است و نشر برگ و باد آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب رهبری و مدیریت

افرادی که بالاترین مقامات در نیروهایی دریایی آمریکا را دارند، هنگام صرف غذا در آخر صف می‌ایستند. آنها یاد گرفته‌اند که بخش مهمی از رهبر بودن این است که دیگران را بر خود مقدم بشمارید. رهبران ممتاز باید بدانند رهبر خوب بودن مستلزم چه کارهایی است و زیردستان خود را ترغیب به کار بیشتر و یادگیری مهارت‌های تازه کنند.

رهبرانی که برای افراد گروه خود ارزش قائل هستند باید برای انجام این کار از یک مجموعه قوانین پیروی کنند. آنان باید وقت بگذارند و افرادی را که راهبری می‌کنند بشناسند و سپس با آنها ارتباط برقرار کنند. نویسنده پنج قانون اختصاصی برای این کار ارائه می‌دهد:

۱) تعامل چهره به چهره؛

۲) ایجاد اعتماد از طریق تعاملات فردی؛

۳) سازمان یا شرکت خود را تا جایی بسط دهید که بتوانید همهٔ اعضای گروهتان را شخصاً بشناسید؛

۴) مسئولیت راهبری خود را به ۱۵۰ نفر محدود کنید؛

۵) با افراد تحت امرتان ملاقات کنید. اگر از این قوانین پیروی کنید، در مقام رهبر می‌توانید راحت‌تر اوضاع شرکت یا سازمان خود را درک کنید و به دیگران بهتر انگیزه بدهید.

کتاب سایمون سینک «مدیریت و رهبری» یک سبک رهبری را مورد بحث قرار می‌دهد که به جای دنبال کردن اهداف سهامداران یا منافع شخصی، بر خدمت به دیگران تمرکز دارد. امروزه اکثریت شرکت‌ها بیشتر بر سود و حقوق مدیران تمرکز می‌کنند تا ایجاد محیط سالم برای کارکنان. رهبران با تمرکز بر ایجاد فرهنگ سازمانی - که در آن کارکنان، شرکت را خانه و همکاران را خانوادهٔ خود بدانند- می‌توانند رضایت شغلی و مشارکت را افزایش دهند که باعث کاهش استرس و بهبود بهره‌وری می شود؛ زیرا به این ترتیب افراد در شغل خود احساس امنیت می‌کنند.

خواندن کتاب رهبری و مدیریت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به کسانی که می‌خواهند رهبر یا مدیر موفقی شوند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب رهبری و مدیریت

«رهبران باید کارکنان خود را در اولویت قرار دهند. رهبر بیش از هر چیز دیگری شبیه والدین در خانواده است. یک رهبر خوب با کارمندان تعامل دارد و وقت خود را روی آنها سرمایه‌گذاری می‌کند. او همچنین می‌گذارد کارمندان بدانند به چه کسی کمک می‌کنند و اجازه نمی‌دهد ترس از دست دادن شغل به ذهن کسی خطور کند. حلقهٔ امنی که میان رهبران و کارکنان ایجاد می‌شود، به مشتریان نیز گسترش می‌یابد. در اصل، سلسله مراتب رهبری از جوامع انسانی که در طول زمان تکامل یافته‌اند نشأت می‌گیرد. این موضوع را می‌توان در نحوهٔ همکاری افراد با هم‌تیمی خود در سطحی عمیق‌تر از همکاری با شخص دیگری غیر از تیم خود مشاهده کرد. وقتی هورمون‌ها متعادل باشند، افراد تمایل بیشتری به همکاری و دستیابی به دستاوردهای بزرگ دارند. وقتی هورمون‌ها در تعادل نیستند، کارکنان ممکن است خودخواه شوند و دستاوردهای کوتاه مدت را بر موفقیت بلندمدت ترجیح دهند. افرادی که سطوح بالایی از استرس را تجربه می‌کنند، اغلب مشکلات سلامتی دارند که برای مدت طولانی ادامه دارد. کارکنانی که استرس ندارند، سالم‌تر و شادتر هستند، که منجر به بهره‌وری بیشتر در محیط کار می‌شود. فرهنگ سازمانی سالم در دنیای امروز مهم است. این فرهنگ به شرکت‌ها کمک می‌کند تا از دوران سخت اقتصادی جان سالم به در ببرند و کارمندان را تشویق می‌کند تا نظرات خود را به اشتراک بگذارند، از شکست درس بگیرند و به صداقت بیش از هر چیز دیگر اهمیت دهند. سازمان‌ها، نباید کارکنان را به خاطر افزایش سودآوری اخراج کنند زیرا استرس دیگران را افزایش می‌دهد و تمایل کارمندان به همکاری با یکدیگر کاهش می‌یابد. رهبران باید چشم انداز روشنی پیش روی کارمندان خود قرار دهند و سپس به آنها اختیار تصمیم‌گیری بدهند. نسل قدیم بیشتر روی اهداف بزرگتر متمرکز است، اما نسل‌های جوان بیشتر برای منافع شخصی کار می‌کنند. در محیط‌های کاری مدرن، ساختار پاداش‌ها و وظایف کاری می‌تواند تمایل به خودخواهی را به قیمت نادیده انگاشتنِ از خودگذشتگی تشویق کند. رهبران در گذشته خودخواه بودند و حرص و آز راهنمای آنان بود. آنها مرتکب اشتباهاتی شدند که منجر به مشکلاتی برای جامعه شده است. برای رفع این مشکلات، ما به رهبرانی نیاز داریم که فداکار باشند و از روی نوع دوستی عمل کنند نه منافع شخصی.»