دانلود و خرید کتاب صوتی رهبران آخر غذا می خورند
معرفی کتاب صوتی رهبران آخر غذا می خورند
کتاب صوتی رهبران آخر غذا میخوردند نوشته سایمون سینِک، است. این کتبا با ترجمه الهام نورانی پور و صدای محسن خدری منتشر شده است. در این کتاب میخوانید چرا بعضی از گروهها میتوانند با هم همکاری کنند و بعضی قادر به این کار نیستند.
درباره کتاب رهبران آخر غذا میخورند
کتاب رهبران آخر غذا میخورند اثر سایمون سینک، با نگاهی انسانی و به زبانی ساده و امروزی ویژگیهای رهبران موفق و همچنین اثر رفتار آنها را بر سازمان و جامعه بیان میکند. در دنیایی که بیشتر آموزهها و کتابها به نقش مدیریت مربوط میشود، سینک به دنبال آموزش و پرورش رهبران در سازمان است. او طی بررسیهایی که انجام داد نکاتی در مدیریت و رهبری همراه با مثالهای عینی و ملموس از شرکتهای بنام دنیا و رهبران آنها بیان میکند که ممکن است در عصر حاضر به فراموشی سپرده شده باشد یا کمتر به آنها توجه شود.
سینک با بیان داستانها و تجربههای شرکتها نشان میدهد داشتن حس اعتماد و همکاری میان رهبر و افرادش تا چه اندازه در موفقیت بلندمدت سازمان نقش دارد و از طرفی، کار کردن در سازمانی که مدیران آن با اعضای سازمان صادق نیستند، به منافع گروه توجهی ندارند و افراد در آن سازمان احساس رضایت و امنیت نمیکنند چه عواقب خطرناک جسمی و روحیای برای افراد سازمان و به دنبال آن برای جامعه دارد.
شنیدن کتاب رهبران آخر غذا میخورند را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
مدیران و رهبران سازمانها مخاطبان اصلی این کتاباند.
درباره سایمون سینِک نویسنده کتاب رهبران آخر غذا میخورند
سایمون سینِک، یکی از اعضای هیئت مدیرهٔ شرکت رَند (Rand) است. او نویسنده یکی از کتابهای پرفروش با عنوان با چراها شروع کنید است.
بخشی از کتاب رهبران آخر غذا میخورند
جانی براوو دستوری برای اجرای مانور مخاطرهآمیز دریافت نکرده بود. حتی اگر دستوری هم گرفته باشد، احتمالاً این بوده است که موقعیت خود را حفظ کند و منتظر دریافت تقاضای کمک باشد. اما او مانند اکثر خلبانها نبود. با وجود اینکه هزاران متر بالاتر از سطح زمین و در کابین خلبانی خود به سر میبرد، میتوانست احساس نگرانی و اضطراب نیروی زمینی را حس کند و با وجود اطلاع از خطرات اجرای شکست جوی، میدانست که این کار اقدامی بجا و درست است و به نظر او چارهٔ دیگری جز این وجود نداشت.
بنابراین، حین آمادگی برای سرازیر شدن به سمت ابرها و عبور از آنها برای رسیدن به دره، مطمئن شد که حس غریزی او درست بوده است. سه کلمه از رادیو اعلام شد. سه کلمهٔ کوتاه که میتوانست لرزه بر اندام خلبان بیندازد: «سربازان در تماساند.»
«سربازان در تماساند.» یعنی کسی روی زمین به دردسر افتاده است. این پیامی است که نیروهای زمینی برای اطلاعرسانی به دیگران، در زمان هجوم دشمن به کار میبرند. جانی براوو قبلاً بهکرات حین عملیات آموزشی این کلمات را شنیده بود، اما امشب، ۱۶ آگوست ۲۰۰۲، اولین باری بود که در موقعیت جنگی آن را میشنید. جانی براوو روشی برای برقراری ارتباط بهتر با نیروهای زمینی ابداع کرده بود. او برای اینکه بتواند آنچه را آنها حس میکنند درک کند، در هر عملیات آموزشی، حین پرواز بر فراز میدان جنگ، همواره صحنهای از فیلم نجات سرباز رایان۹ را به خاطر میآورد که در آن نیروهای متفقین به سواحل نورماندی۱۰ هجوم میبردند. پایین آمدن سکوی شیبدار قایق هیگینز۱۱ و دویدن سربازان به سمت جوخهٔ تیراندازی آلمانها را تصور میکرد. گلولهها بهسرعت به آنها اصابت میکرد، از بدنشان میگذشت و به بدنهٔ استیل خارجی قایقها میخورد. فریاد افراد گلولهخورده را میشنید. این صحنهای بود که جانی براوو به خودش یاد داده بود که هنگام دریافت پیام «سربازان در تماساند» متصور شود. با توجه به حک شدن آن تصاویر در ذهنش و وضوح آنها، جانی براوو به پیام درخواست کمک، عکسالعمل نشان داد.
او از خلبان هواپیمای پشتیبانش خواست که موقعیتش را در بالای ابرها حفظ کند، قصد و نیت خود را به واحد کنترل هوایی و نیروهای زمینی اطلاع داد و هواپیمایش را به سوی فضای تاریک دره هدایت کرد. حین عبور از ابرها٬ تلاطم جوی، او و هواپیما را کوبید و بهشدت به سمت چپ راند. دچار افت ارتفاعی غیرمنتظره و تکانی به سمت راست شد.
زمان
۱۴ ساعت و ۱۴ دقیقه
حجم
۶۰۰٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۱۴ ساعت و ۱۴ دقیقه
حجم
۶۰۰٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
قابلیت انتقال
دارد
نظرات کاربران
طبق گفته خود نویسنده که همش دنبال فعالیتهای الهام بخش هست، خواندن این کتاب هم به نظرم یکی از الهام بخش ترین فعالیتها، برای بهتر شدن ماست. پر از آموزه هایی که تا هفته ها میتونه آدم رو درگیر نگه
بسیار جذاب و مفید بود متن کتاب و ارزش خرید کتاب غیر صوتی رو داره گوینده هم متناسب با متن خوب لحن صدا را کم و زیاد میکرد و خواب آور نبود
اساسن مثل خیلی دیگر موضوعات که لازم است اینجا هم نویسنده با نگرش تکاملی (فرگشتی) به کلیت موضوع و تیترهای کتاب سعی در ارائهی نگاه الهامبخش خویش بهشکلی مستند و مستدل کرده و بههمین جهت است که گمان میکنم مخاطب
الان تموم شد. از اون کتابا هست که صرفا گوش میدی یه چیزی بگه خوشت بیاد یا یه چند تا نکته کوچیک باد بگیری. کتاب مغز نداشت کتاب و چندان برای منی که دنبال روش رهبری موثربودم مفید نبود. بیشتر