دانلود و خرید کتاب هفت مرگ اویلین هاردکسل استوارت تورتن ترجمه نرگس جلالتی
تصویر جلد کتاب هفت مرگ اویلین هاردکسل

کتاب هفت مرگ اویلین هاردکسل

معرفی کتاب هفت مرگ اویلین هاردکسل

کتاب الکترونیکی «هفت مرگ اویلین هاردکسل» نوشتهٔ استوارت تورتن با ترجمهٔ نرگس جلالتی در انتشارات کتابسرای تندیس چاپ شده است. این رمان برای نویسنده‌اش جایزهٔ بهترین رمان اول را در جشنواره‌ٔ کاستابوک ۲۰۱۸ به ارمغان آورد.

درباره کتاب هفت مرگ اویلین هاردکسل

هرشب ساعت ۱۱ اویلین هاردکسل کشته می‌شود و تا وقتی که نام قاتل فاش نشود این اتفاق مدام رخ می‌دهد. ایدن، قهرمان رمان هفت مرگ اویلین هاردکسل، حافظه‌اش را از دست داده است و نام و هویت خود را نمی‌داند. او ۸ روز در ۸ جسم مختلف تلاش می‌کند که معمای این قتل را حل کند و قاتل را پیدا کند. تنها درصورتی‌که راز این قتل آشکار شود ایدن می‌تواند از عمارت بلک هیث برود و از این دردسر خلاص شود.

خواندن کتاب هفت مرگ اولین هاردکسل را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به کودکان و نوچوانان و سایر دوستداران آثار جنایی پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب هفت مرگ اولین هاردکسل

«زیر نم‌نم باران، رنگی درخشان در میان تاریکی و ناامیدی، من را به طرف خودش می‌کشاند، نزدیک‌تر که می‌شوم دستمال قرمزی را می‌بینم که به درختی وصل شده است. حدس می‌زنم زمانی قسمتی از بازی بچه‌ها بوده که مدت‌هاست به دست فراموشی سپرده شده است. به دنبال یکی دیگر می‌گردم، چند قدم آن‌طرف‌تر پیدایش می‌کنم و سپس بعدی و بعدی. بین آن‌ها گیر می‌افتم، اما در میان تاریکی راهی پیدا می‌کنم و به حاشیهٔ جنگل می‌رسم، درختان راهی به طرف زمین‌های وسیع خانهٔ اربابی مربوط به قرن هجدهم ایجاد کرده‌اند. نمای آجری قرمزرنگش زیر گیاه عشقه دفن شده است. از آن فاصله می‌توانم بگویم که متروکه است. راه ماشین‌روی طولانی که به جلوی در منتهی می‌شود، از علف پوشیده شده. چمن‌های مستطیل شکل هر دو طرفش تبدیل به باتلاق شده‌اند و گل‌های پژمرده در کنارهٔ جاده به جا مانده است.

به دنبال نشانه‌ای از زندگی می‌گردم، نگاهم پنجره‌های تاریک را جستجو می‌کند تا اینکه نور ضعیفی در طبقهٔ اول توجهم را جلب می‌کند. باید باعث آرامشم می‌شد، اما هنوز تردید دارم. حس می‌کنم با موجودی اهریمنی و خاموش برخورد می‌کنم که ضربان قلبش همان نور ضعیف است. اگر قرار نیست به درون دهان اهریمنی بزرگ‌تر کشانده شوم پس چرا قاتل این قطب‌نما را به من داد؟

فکر آناست که من را به برداشتن اولین قدم ترغیب می‌کند. آنا زندگی‌اش را به خاطر سی ثانیه تردید از دست داد و حالا دوباره من دچار تردید می‌شوم. تمام شجاعتم را جمع می‌کنم، باران را از روی چشمانم پاک می‌کنم و راه می‌افتم. از پله‌های درب‌وداغان بالا می‌روم تا جلوی در می‌رسم. با عصبانیتی بچگانه و با آخرین قدرتم روی در چوبی می‌کوبم. چیز وحشتناکی در جنگل اتفاق افتاده است، اگر فقط بتوانم اهالی خانه را بیدار کنم، هنوز امکان دارد بتوان قاتل را به سزای عملش رساند.

متأسفانه، نمی‌توانم.

خودم را به در می‌کوبم، اما پاسخی در کار نیست.

دستانم را گود می‌کنم و به همراه صورتم به پنجره‌های بلند دوطرفه فشار می‌دهم، اما شیشه‌های رنگی ضخیم و کثیف است و تمام داخل خانه را به رنگ زرد و لک‌شده نشان می‌دهد. با کف دستم روی شیشه‌ها می‌کوبم، به عقب قدم برمی‌دارم و جلوی خانه را برای یافتن راهی دیگر جستجو می‌کنم. تا اینکه متوجه زنگ در می‌شوم که زنجیر زنگ‌زده‌اش به گیاه عشقه گره‌خورده است. آن را آزاد می‌کنم و ناگهان می‌کشم و نگه می‌دارم تا بالأخره چیزی پشت پنجره‌ها تکان می‌خورد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۳۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۵۶۰ صفحه

حجم

۴۳۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۵۶۰ صفحه

قیمت:
۱۸۰,۰۰۰
تومان