کتاب 1984
معرفی کتاب 1984
کتاب 1984 نوشتۀ جورج اورول و با ترجمۀ مهدی صائمی در انتشارات باران خرد به چاپ رسیده است. این رمان با موضوع پادآرمانشهری در خصوص وضعیت و موقعیت زندگی انسانها در یک حکومت تمامیتخواه است که برای کنترل شهروندان دست به هر کاری میزند، حتی بازنویسی تاریخ.
درباره کتاب 1984
1984 رمانی پادآرمانشهری و معروف از جورج اورول، تصویرگر حکومت تمامیتخواهی است که با شعار برابری همگان روی کار میآید و برای تحقق این شعار و آرمان از هیچ کاری ابایی ندارد، شهروندان همه در کنترل کامل این حکومت هستند و تاریخش هم وارونه بازنویسی میشود. اگر چه این حکومت شعار برابری و برادری سرمیدهد، آنچه در واقعیت جریان دارد جامعهای است سرشار از اختلاف طبقاتی و حکومتی کنترلگر که بر همۀ رفتار و حرکات و سخنان مردم نظارت دارد.
وینستون اسمیت، شخصیت اصلی این کتاب است. او در وزارت حقیقت کار میکند و وظیفهاش ثبت وقایع تاریخی بر اساس نظرات حزب است. وینستون مجبور است از قوانین حزب اطاعت کند و برای برآورده کردن دستورهای حزب تاریخ را بازنویسی میکند؛ اما رفتهرفته با شغلش دچار مشکل شده و از ثبت دروغهای حزب خسته میشود و به جایی میرسد که از خود حزب نیز که یکی از اعضایش است متنفر میشود؛ چراکه میبیند در هر لحظه برادر بزرگ مواظبش است!
کتاب 1984 را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به همۀ دوستداران داستانهای پادآرمانشهری و سیاسی پیشنهاد میکنیم.
درباره جورج اورول
اریک آرتور بلیر با نام مستعار جورج اورول در ۲۵ ژوئن ۱۹۰۳ در مونتاهاری هند به دنیا آمد. پس از تولد یکسالگیاش، مادرش او را بههمراه خواهرش به انگلستان برد. پدر اورول بهدلیل شغلی که داشت تا زمان بازنشستگی در هند ماند. جورج هم او را تا آن زمان ندید. دوران کودکی جورج اورول، دوران خوبی نبود؛ زیرا او بهطور مکرر درگیر بیماریهای ویروسی و حتی عفونت ریه بود. به هر حال او از همان سنین کودکی به نوشتن علاقه نشان داد و گفته شده است که اولین شعرش را در ۴سالگی سرود.
جورج اورول بهدلیل استعداد و پشتکاری که در طول تحصیل نشان داد، از دانشگاههای برجستهای دعوتنامه دریافت کرد. با این حال پس از اتمام دوران تحصیلی در دانشگاه، بهدلیل تنگدستی خانواده مجبور شد به نیروی پلیس بپیوندد. پس از مدتی کار کردن برای پلیس برمه، به انگلستان بازگشت و فعالیت نویسندگی خود را آغاز کرد. دغدغۀ او برای نوشتن، زندگی مردم فرودست و قشر کارگر مانند خودش بود.
در دسامبر ۱۹۳۶، به اسپانیا رفت و به گروهی که علیه ژنرال فرانکو میجنگیدند، ملحق شد. از جراحات دوران جنگ نتوانست رهایی یابد و تا آخر عمر درگیر ناراحتیهای این دوران بود. سرانجام در ۱۹۵۰ در حالی که ۴۶ سال داشت، در بیمارستانی در لندن درگذشت. دو اثر برجستۀ اورول با نامهای «قلعۀ حیوانات» و «1984» شهرتی جهانی برای او درست کردند بهطوری که این آثار پس از گذشت نزدیک به ۸ دهه، همچنان ترجمه و تجدید چاپ میشوند.
بخشی از کتاب 1984
«یکی از روزهای سرد و روشن آوریل بود و ساعت کمکم به یک نزدیک میشد. وینستون اسمیت برای اینکه خود را از باد سرد و خشکی که میوزید حفظ کند سر در گریبان کرد و بهسرعت از میان درهای شیشهای عمارت ویکتوری عبور کرد ولی بهاندازهٔ کافی سریع نبود و باد به همراه خود گردوغبار را به داخل عمارت آورد.
راهرو ورودی بوی کلمپخته و پادری کهنه میداد. در انتهای راهرو یک پوستر رنگی بزرگ نصب شده بود که از ابتدای راهرو به چشم میخورد. پوستر تصویر یک چهرهٔ بسیار بزرگ را نشان میداد که بیش از یک متر عرض داشت، تصویر چهرهٔ مردی حدوداً چهلوپنجساله با سبیلی خاکستری و کلفت و ظاهری تنومند و خوشهیکل. وینستون به سمت پلهها رفت. اصلاً احتیاجی نبود که بالابر را امتحان کند چون در بهترین حالت، اکثر اوقات خراب بود چه برسد به حالا که جریان برق در طول روز قطع بوده. این قطعی برق جزئی، بهخاطر سیاستهای اقتصادی بود که برای آمادهسازی هفتهٔ تنفر اجرا میشد. آپارتمان او در طبقهٔ هفتم بود. وینستون که سیونه سال بیشتر نداشت چون از درد واریس بالای قوزک پای راستش رنج میبرد بهآهستگی بالا میرفت و در بین مسیر هم چندین مرتبه استراحت میکرد. در هر پاگرد درست روبروی بالابر تصویر همان مرد تنومند در پوستر بر روی دیوار دیده میشد و به وینستون خیره شده بود. این تصویر از آن تصاویری بود که با حرکت کردن، گویی چشمانش با شما به حرکت درمیآمد. جملهٔ «برادر بزرگ مواظب شماست!» زیر تصویر نوشته شده بود. در آپارتمان یک صدای جذاب در حال خواندن لیستی از چهرههایی بود که در تولید آهن خام نقش داشتند. صدا از درون صفحهٔ فلزی مستطیلشکلی شبیه یک آینهٔ کدر، میآمد که بخشی از دیوار سمت راست را تشکیل میداد. وینستون کلیدی را چرخاند و صدا کمی آهستهتر شد اما کلمات همچنان واضح بودند. امکان داشت این وسیله را (که به آن تلهاسکرین میگفتند) کمنور کرد ولی هرگز خاموش نمیشد. به سمت پنجره رفت، چهرهٔ کوچک، شکننده و لاغر بدنش حتی با بالاپوش آبی و یونیفرم مراسم، بازهم نمایان بود.»
حجم
۲۹۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۷۰ صفحه
حجم
۲۹۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۷۰ صفحه