دانلود و خرید کتاب اسب ها و آدم ها ویلیام فاکنر ترجمه احمد اخوت
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب اسب ها و آدم ها

کتاب اسب ها و آدم ها

معرفی کتاب اسب ها و آدم ها

کتاب «اسب ها و آدم ها» نوشتۀ ویلیام فاکنر و ترجمۀ احمد اخوت است و نشر افق آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب اسب ها و آدم ها

ویلیام فاکنر از کودکی با اسب سروکار داشت و در دوازده‌سالگی به مدت دو سال در اصطبل پدرش کار کرد؛ اما با همۀ ارتباطی که با اسب و سوارکاری داشت به‌شدت از اسب می‌ترسد. درواقع علت علاقه‌اش به اسب و سوارکاری این بود که از این حیوان وحشت داشت؛ بنابراین فرار روبه‌جلو را انتخاب کرده بود و با وجود ترسش هم به سمت اسب زیاد می‌رفت و هم دربارۀ اسب زیاد می‌نوشت. فاکنر حتی یک‌بار بعد از سال‌ها به استودیوی عکاس قدیمی دوستش رفت و از او خواست با لباس کامل سوارکاری از او عکس بگیرد. فاکنر سرانجام بر اثر زمین‌خوردن از اسب درگذشت. حاصل سال‌ها ترس ویلیام فاکنر از اسب داستان‌هایی در مورد اسب‌ها بود و حالا احمد اخوت این داستان‌های اسبی را در یک مجموعه با عنوان اسب‌ها و آدم‌ها گردآوری کرده است.

فهرست مطالب کتاب عبارت است از: «سرآغاز: اسب‌ها و آدم‌ها / احمد اخوت»، «ضربهٔ ناجوانمردانه از شخص سوم»، «اسب‌های خال‌دار»، «مقدمه‌ای بر اسب‌های خال‌دار / نوشتهٔ ملکوم کاولی»، «دادگاه»، «پایان اِسنوپس»، «قاطری در حیاط»، «فریب‌خوردن سرِ یک اسب»

موضوع داستان اول یعنی «ضربهٔ ناجوانمردانه از شخص سوم» فروش اسب‌ها در دوران جنگ شمال و جنوب و تقلب در کار است. «اسب‌های خال‌دار» دربارۀ اسب‌های وحشی که برای فروش بودند و داستان «دادگاه» که به‌نوعی ادامۀ داستان قل و شکایت از فروش اسب‌ها است. در «پایان اسنوپس» خواننده با سرنوشت شخصیت‌ها مواجه می‌شود. «قاطری در قطار» داستان زنی است که قطار او را هنگام هل‌دادن قاطرها زیر گرفته است و «فریب‌خوردن سر یک اسب» که دربارۀ معامله‌ها و تقلب‌ها است. احمد اخوت، مترجم کتاب قبل از آغاز هرکدام از داستان‌ها مقدمه‌ای بر آن نوشته است. داستان‌های فاکنر پیچیده و با آهنگ خاصی نوشته می‌شوند. شخصیت‌ها در داستان‌های او معمولا‍ً از بین مردم جنوب آمریکا و کارگران و کشاورزان انتخاب می‌شوند. 

خواندن کتاب اسب ها و آدم ها را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم.

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی، داستان کوتاه و طرفداران ویلیام فاکنر پیشنهاد می‌کنیم. 

درباره ویلیام فاکنر

ویلیام فاکنر با نام کامل «ویلیام کاتبرت فاکنر» در سال ۱۸۹۷ میلادی در نیو آلبانی در می‌سی‌سی‌پی به دنیا آمد. به‌دلیل وزن کم و قد کوتاه در ارتش ایالات متحده پذیرفته نشد، اما به‌عنوان دانشجوی دانشگاه افسری در یگان پرواز سلطنتی در تورنتوی کانادا نام‌نویسی کرد و در ۲ دسامبر ۱۹۱۸ به‌عنوان افتخاری ستوان دومی نایل شد. پس از آنکه از دانشگاه می‌سی‌سی‌پی انصراف داد، همراه دوستش با یک کشتی باربری به ایتالیا رفت و از آنجا پای پیاده رهسپار آلمان و فرانسه شد. فاکنر یکی از مهم‌ترین نویسندگان ادبیات آمریکا و به‌ویژه ادبیات جنوب آمریکا است. شخصیت‌های اصلی داستان‌های او را برده‌های آزادشده یا اعقاب برده‌ها، سفیدپوستان تهیدست و جنوبی‌های طبقهٔ کارگر تشکیل می‌دهند. این نویسندهٔ نام‌آشنا در سال ۱۹۴۹ میلادی موفق به دریافت جایزهٔ نوبل ادبیات شد. از جمله مهم‌ترین آثار این نویسنده که به پارسی ترجمه شده‌اند، باید به «گوربه‌گور»، «برخیز ای موسی»، «حریم»، «خشم و هیاهو»، «داستان‌های یوکناپاتافا»، «یک گل سرخ برای امیلی»، «تسخیرناپذیر»، «روشنایی ماه اوت»، «اسب‌های خالدار»، «حرامیان»، «گنج‌نامه»، «جنگل بزرگ»، «سرخپوست می‌رود» و «آن خورشید شامگاهی» اشاره کرد. ویلیام فاکنر در ژوئیهٔ ۱۹۶۲، ۳ هفته پس از آنکه از اسب افتاد، بر اثر سکتهٔ قلبی در بیهالیا در می‌سی‌سی‌پی درگذشت.

بخشی از کتاب اسب ها و آدم ها

«بگذریم که خود پدرم سفارش مادربزرگه را به اَب اسنوپس کرده بود که در مدتی که نیست مواظبش باشد، منتها به من و رینگو هم سفارش کرده بود مراقب اَب اسنوپس باشیم چون او گرچه از بعضی لحاظ خوب بود، بی‌شباهت به قاطر نبود که وقتی دارید او را به تیر می‌بندید بهتر است مواظب باشید. اَب اسنوپس و مادربزرگه با هم کنار می‌آمدند اما خب این هم بود که هر بار اَب اسنوپس یک دسته قاطر را برای فروش به ممفیس می‌برد، وقتی برمی‌گشت، معمولاً می‌شنیدیم که می‌گفت: «بله قربون. آدم اینجا راحت و بی‌خطر برا خودش بشینه قشنگ از گرون فروختن قاطرها حرف می‌زنه. اما منم که باید راه بیفتم این حیوونای لعنتی را ببرم صد میل دورتر تو ممفیس بفروشم. تو راهم بربخورم به فورست و شرمن که دو طرف جاده دارن می‌جنگن. منم موندم فکری که گشتیِ سر راهم شمالیه یا جنوبی، تازه هر کدوم هم ممکنه تا دونهٔ آخر قاطرها را ضبط کنه ببره برا خودش. من بیچاره باید تا وسط قشون شمالیا تو ممفیس جلو برم یه جوری مال‌ها را به مسئول تدارکاتشون بفروشم، افسری که هر آن ممکنه یادش بیاد! دو هفته پیش همین قاطرها را از من خریده بود. بله، برا اونا که اینجا بی‌خطر نشستن حرف زدن و پول را رو پول گذاشتن راحته.»


معرفی نویسنده
عکس ویلیام فاکنر
ویلیام فاکنر

ویلیام فاکنر با نام کامل ویلیام کاتبرت فاکنر، رمان‌نویس و داستان‌کوتاه‌نویس بزرگ آمریکایی بود که در سال ۱۹۵۰، جایزه‌ی نوبل ادبیات را دریافت کرد و بر نویسندگان بسیاری تاثیر گذاشت. او در ۲۵ سپتامبر ۱۸۷۹ در می‌سی‌سی‌پی ایالات متحده به دنیا آمد. ویلیام فاکنر به خوبی از پیشینه‌ی خشن و رنگارنگ خانوادگی خود، به ویژه پدربزرگش، سرهنگ ویلیام کلارک فالکنر آگاه بود. پدربزرگ ویلیام شجاعانه در جنگ داخلی جنگیده بود، یک راه‌آهن محلی ساخته بود و همچنین یک رمان عاشقانه‌ی محبوب به نام رز سفید منتشر کرده بود.

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۱۹٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۲۱۹٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
۱۰۴,۰۰۰
۷۲,۸۰۰
۳۰%
تومان