کتاب عشق در فلکه سوم تهرانپارس
۳٫۴
(۱۶)
خواندن نظراتمعرفی کتاب عشق در فلکه سوم تهرانپارس
«عشق در فلکهی سوم تهرانپارس»، نوشتهی فاطمه آزادی(-۱۳۶۰) داستاننویس معاصر ایرانی است. این کتاب مجموعهای از چند داستان عاشقانه است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
خواستم بگویم که وقتی شوهرم مرد، انگار خودم هم مُردم. شده بودم یک آدم توخالی که تمام حواس چندگانهاش را از دست داده است. وزن نداشتم. فکر نمیکردم؛ تنها به حرفهای بقیه گوش میکردم. هر جا میخواستم بروم، باید با عزیز میرفتم. هر کسی اینجا میآمد، عزیز هم باید میآمد. با مردهای آشنا و فامیل فقط حق سلام و احوالپرسی داشتم. فقط لباسهای مشکی و قهوهای و سورمهای مال من بود، تیره تیره. همه را هم عزیز باید برایم میخرید. وقتی تو برایم یک پارچهی یاسیرنگ خریدی، دلم غنج رفت. پارچه را بو کردم. حتی بویش هم با آن رنگهای تیره فرق میکرد.
امروز از روزی که داشتیم شوهرم را به خاک میسپردیم هم بدتر بود. افتاده بودم روی تابوتش. نمیخواستم از او جدا شوم. میدانستم بعد از او چه چیزی در انتظارم است. اگر خانداداشت میفهمید یک بچهی چهل و پنج روزه هم از تو توی شکمم دارم، سرم را میبُرید. این یکی را شانس آوردم که خودش سقط شد. همه چیز دارد تمام میشود. ولی همین چند ماهه با تو یک چیز دیگر بود. مثل دوباره متولدشدن.
از عشق تا دیوانگی راهی نیست
مهرنوش صفایی
سقوط از خویشمهرنوش صفایی
طاهرهسیمین جعفر جلالی
یک فنجان قهوه تلخنازیلا نوبهاری
شام شوکرانمهرنوش صفایی
سوار بر قایق محبتاکرم واحدی
آذرخشلیلا رعیت
برف سوزیناهید فرامرزی
توسکامهدی اخوان لنگرودی
شورانگیزامیر برزگر خراسانی
دوشیزه مهتابنازیلا نوبهاری
زیناخدیجه تاجالدین
مادر منسمیرا امیرخانی دهکردی
خانههای دوش به دوشخدیجه قاسمی
یک کاسه گل سرخمرجان عالیشاهی
قصۀ با تو بودننرگس نوری
حجم
۷۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۰۵ صفحه
حجم
۷۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۰۵ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
این کتاب شامل چند تا داستان هست ک اکثر داستان هاش غم انگیز و ناراحت کننده هستن. من ب هوای داستان عاشقانه، شروع ب خوندن کتاب کردم. کلاً جذبم نکرد و توصیه ب خوندنش نمیکنم.ولی اگه اینجور داستان ها رو میپسندین،
مجموعه ای از چند داستان عاشقانه، از خوندنشون لذت بردم
کاملا معمولی
زیادجالب نبود.بدم نبود
کتاب جالبیه.....من ووسش داشتم
باحاله👍😀
عالیه حتما بخرید
به جرات میتونم بگم مزخرف ترین کتابی بود که خوندم،چه طوری به خودشون اجازه میدن اسم خودشون رو بذارن نویسنده،بیچاره اون استادی که کتاب رو بهش هدیه کرده،خیلی افتضاح بود، یه مشت داستان بی سر وته.
تعدادی داستان کوتاه درباره مرگ و سیاهی خیلی خوب نیست ولی قلم نویسنده روان بود باتشکر
به نسبت خوب بود