کتاب ربه کا
معرفی کتاب ربه کا
کتاب ربه کا نوشتهٔ دافنه دوموریه و ترجمهٔ سعید اختری زاده است. انتشارات آتیسا این رمان انگلیسی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب ربه کا
کتاب ربه کا یکی از برجستهترین آثار کلاسیک جهان است. بسیاری از منتقدان این رمان را که از «جین ایر» تأثیر گرفته، بهترین اثر دافنه دوموریه میدانند. در این رمان با سرنوشت یک دختر جوان آشنا میشوید. «وان هاپر»، زن ثروتمندی بود که تمام اوقاتش به خوشگذرانی میگذشت و از شهری به شهری دیگر سفر میکرد. روزی در یکی از همین سفرها تصمیم گرفت به هتلی ییلاقی برود. طبق معمول ندیمهٔ جوانش نیز با او رفت. دختر در هتل ییلاقی با مرد ثروتمندی به نام «ماکسیم دووینتر» آشنا شد. مدتی بعد، ماکسیم از ندیمه خواستگاری کرد و او در کمال ناباوری از این درخواست، با دووینتر ثروتمند ازدواج کرد. آنها بهاتفاق به قصر ماندرلی رفتند. دووینتر پیش از این با «ربهکا»، همسر اولش که بر اثر سانحه از دنیا رفته بود در این قصر زندگی میکرد. پس از مدتی عروس جوان، بهخاطر تعریفهایی که از گوشهوکنار دربارهٔ جذابیت و مردمداری و شخصیت کاریزماتیک ربهکا شنیده بود، سخت مرعوب و مقهور شخصیت او شد، اما درنهایت فهمید ربهکا زنی که او تصور میکرد، نبوده است. این کتاب شروعی غافلگیرکننده دارد. از این اثر یک اقتباس سینمایی به همین نام و به کارگردانی آلفرد هیچکاک و تهیهکنندگی دیوید سلزنیک وجود دارد.
خواندن کتاب ربه کا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی انگلستان و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره دافنه دوموریه
دافنه دوموریه در سیزدهم ماه مهٔ ۱۹۰۷ در خانوادهای هنرمند در لندن به دنیا آمد. او بعدها بسیاری از رمانهای خود را با الهام از اجداد و سایر اعضای خانوادهاش خلق کرد. این نویسنده با رمان «ربکا» توانست به شهرت جهانی دست یابد؛ همچنین در دوران خود، موردتوجه آلفرد هیچکاک بود؛ بهگونهای که آلفرد هیچکاک ۲ اثر دافنه دوموریه را به فیلم تبدیل کرد («ربکا» و «پرندگان»). «دختر عموی من راشل »، «دونا» و «مادام دووال» از جمله رمانهای او هستند. این نویسنده ناداستان و مجموعهداستان نیز در کارنامهٔ هنری خود دارد. دافنه دوموریه در ۱۹ مهٔ ۱۹۸۹ در ۸۲سالگی در کورنوال بریتانیا چشم از جهان فروبست.
بخشی از کتاب ربه کا
«چقدر زود از آن دنیا بیرون آمدم و دوباره به زندگی سرد و بیهیجان گذشتۀ خودم برگشتم. در اتاق خانم وانهاپر، دیدن ملحفههای مچالهشده و بالش و پتوهای چروک منظرهٔ غیرقابلتحملی داشت. روی تختش برگههای روزنامه و مجلههای تاشده و رمانهای عاشقانهای بود که تماماً در برابر چشمانم رژه میرفت. تهسیگارهای رنگی همهجا دیده میشد. جعبههای خوراکی اینجا و آنجا ریخته شده بود. عیادتکنندگان با دستههای گل میآمدند و گلدانهای گل در گوشهگوشۀ اتاق دیده میشد و اطراف را مانند تازهعروسی که تازه از حجله بیرون آمده بود تزیین میکردند.»
حجم
۲٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
حجم
۲٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
نظرات کاربران
چرا نظرات رو نشون نمیده در این نسخه طاقچه؟