دانلود و خرید کتاب هنر زیستن رابرت پانتانو ترجمه عباس زیدی زاده
تصویر جلد کتاب هنر زیستن

کتاب هنر زیستن

معرفی کتاب هنر زیستن

کتاب هنر زیستن نوشتهٔ رابرت پانتانو و ترجمهٔ عباس زیدی زاده و ویراستهٔ افسانه نظری است و موسسه انتشارات فلسفه آن را منتشر کرده است. ایده‌های فلسفی برای تغییر نحوهٔ اندیشیدن در این کتاب آمده است.

درباره کتاب هنر زیستن

در دنیای پر هیاهوی امروزی همه ما سرگردان به دنبال مفهوم هستی، خویش و زیستن هستیم. هرکس به نوبه‌ای سعی در رمزگشایی از این راز بزرگ دارد؛ یکی با قلم رسای خود، دیگری با سناریوهای پرمغز خود و کسی دیگر با انتقال محتویات ذهنی، اندیشه، هنر و ادبیات تشنگان دانستن در قالب ترجمه.

تلاشی که نویسندهٔ کتاب هنر زیستن برای رمزگشایی هستی و وجود خویش کرده است شایان توجه و احترام است. نویسنده با تمام انرژی خود سعی داشته انسان را با این مسئله بزرگ یعنی «زیستن»، چرایی و چیستی آن مواجهه سازد و انسان را به تعمق وادارد. نقل قول‌ها و انعکاس نظرات، فرضیه‌ها و اندیشه‌های بزرگان در خصوص این مسئله و بیان ضمنی ارتباط نحوه زیستن شخصی آنها با نحوه برداشت آنها از زیستن در این کتاب بسیار هنرمندانه است.

بخش‌های کتاب هنر زیستن از این قرار است:

بخش اول: جوهر شگفتی

بخش دوم: معنا در نیستی

بخش سوم: مشکل سایر مردم

بخش چهارم: تعالی خود

بخش پنجم: هنر پذیرش اتفاقات

خواندن کتاب هنر زیستن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران کتاب‌های خودیاری و توسعه فردی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره رابرت پانتانو

رابرت پانتانو خالق کانال یوتیوب و خانه تولید، معروف به دنبال شگفتی است که به موضوعاتی در حیطهٔ فلسفه، علم و ادبیات، از طریق داستان‌های کوتاه، تجربیات هدایت‌شده، مقاله‌های ویدئویی و موارد دیگر می‌پردازد.

بخشی از کتاب هنر زیستن

«فلسفه بودا

خوب زیستن و نیکوکاری در دنیایی پر از رنج، هرج‌ومرج و زوال به چه معناست؟ زیستن در هشیاری به چه معناست آنگاه که با توانایی و آگاهی بیشتر، ناگزیر به مبارزه با سردرگمی و عذاب بیشتر خواهی بود؟ به طور کلی، بیشتر مفاهیم دینی و فلسفی از این نوع چالش‌ها و پرسش‌ها نشأت می‌گیرند. آن‌ها نشان‌دهندهٔ تلاش بشریت برای غلبه بر کمبودها و مشکلاتی هستند که با دستان انسان و ناخواسته ایجاد شده‌اند. شاید یکی از نمونه‌های منحصربه‌فرد چنین تلاشی، فلسفه و دین بودیسم باشد.

بین قرن ششم و چهارم قبل از میلاد، در جنوب نپال کنونی، پسری به نام سیدهارتا گوتاما متولد شد. او در یک خانواده اشرافی به دنیا آمد، پدرش سودهودانا پادشاه یک ایالت رو به رشد در شبه‌قارهٔ هند بود. هنگامی که سیدهارتا به دنیا آمد، یک پیام‌آور مقدس پیشگویی کرد که او یکی از این دو چیز خواهد شد: یا یک پادشاه بزرگ یا یک رهبر مذهبی بزرگ.

وقتی پدرش این پیشگویی را دریافت، چون پادشاه محافظه‌کاری بود، تصمیم گرفت اطمینان حاصل کند که سیدهارتا زنده خواهد ماند. برای اطمینان کامل از این موضوع، او با پناه دادن به سیدهارتا و محصور کردن او در قصر عظیمی که از سایر نقاط جهان جدا شده بود، به شدت آنچه را که طبق استانداردهای سلامت، زیبایی و تشریفات کامل مجاز بود، کنترل کرد و دائماً کاخ را از هر چیزی پاک‌سازی می‌نمود تا مانع از آن شود که سیدهارتا هرگز از وجود نشانه‌هایی از نقص، ناراحتی، بدبختی، زشتی، بیماری و مرگ مطلع شود. به خیال سودهودانا، همهٔ این‌ها برای ایجاد دنیایی بود که سیدهارتا به آسانی عاشق آن شود و آرزوی پادشاهی‌اش را داشته باشد و هرگونه نیاز به کاوش، پرسش، یا علاقه‌مندی به حوزه‌های مذهبی یا معنوی را از بین ببرد.

به همین دلیل، سیدهارتا در طول دوران کودکی خود و در اوایل بزرگ‌سالی، روز به روز در مورد تصور خود از جهان کنجکاوتر شد. سرانجام در بیست‌ونه سالگی، کنجکاوی وجودی او از دیوارهای کاخ شروع به جوشیدن نمود و از قلمرو پادشاهی ناشناخته و ممنوع فراتر رفت.

در این مرحله، سیدهارتا تصمیم می‌گیرد که اولین سفر خود را به خارج از قصر انجام دهد و به جهان بیرون برود. پدرش برای تحقق این امر و مبدل ساختن دنیا به مکانی کامل و قابل‌رستگاری، دستور داد که خیابان‌ها را از همهٔ نشانه‌های درد، رنج، بیماری، پیری و مرگ بزدایند. با وجود این، سیدهارتا درحالی‌که با یک ارابه از شهر عبور می‌کرد، از کنار مردی به شدت بیمار عبور کرد که بدنش به وضوح لکه‌دار شده بود و شرایط بیماری‌اش روی آن نوشته شده بود. وقتی سیدهارتا این را دید، از ارابه‌ران که او را اسکورت می‌کرد، پرسید که این مرد چه مشکلی دارد. ارابه‌ران به سیدهارتا اطلاع داد که آن مرد بیمار است و به او توضیح داد که این به چه معناست.

بعد از آن، سیدهارتا در سفر دوم به خارج از کاخ با مردی مسن روبرو شد که بسیار ضعیف، عاجز و چروکیده به نظر می‌رسید. باز وقتی این را دید، درحالی‌که آدمی به این سن را ندیده بود، از ارابه‌ران پرسید چه مشکلی دارد؟ ارابه‌ران او را از پدیدهٔ پیری آگاه نمود و گفت که چگونه مانند آن مرد، بدن همهٔ انسان‌ها با گذشت زمان پیر و پوسیده و ناخوشایند و ضعیف می‌شود.

این‌بار، سیدهارتا در سفر سوم خود به خارج از کاخ، با یک جمعیت در حال تشییع‌جنازه که از خیابان‌ها عبور می‌کردند، روبرو شد و او برای اولین‌بار با جسد مُرده مواجه شد. دوباره سیدهارتا پرسید چه مشکلی دارد و ارابه‌ران او را از مرگ و محدودیت اجتناب‌ناپذیر همهٔ موجودات مطلع ساخت.

اکنون، کاملاً مستأصل و مضمحل از مجموعه بینش‌های تازه یافته‌اش در مورد شکنندگی بدن فیزیکی، افق زمانی سن و ماهیت متناهی و پایانی هستی که همهٔ موجودات زنده، از جمله خودش، ناگزیر با آن مواجه خواهند شد، آخرین امیدهای وی به باد رفت و تصویر راحت، امن و جوانانهٔ او از جهان در هم شکسته شد و جای خود را به تصویری ناامن، بی‌پناه و وحشتناک داد. سیدهارتا با درک حقیقت این جهان، دیگر نمی‌توانست در قصر بماند. در عوض، خود را ناگزیر به تلاش برای غلبه بر تصویر جدید خود از زندگی و مواجهه با آن یافت.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۳۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۸۸ صفحه

حجم

۲۳۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۸۸ صفحه

قیمت:
۳۹,۰۰۰
تومان