دانلود و خرید کتاب شاهنامه فردوسی (کتاب پنجم) ابوالقاسم فردوسی
تصویر جلد کتاب شاهنامه فردوسی (کتاب پنجم)

کتاب شاهنامه فردوسی (کتاب پنجم)

معرفی کتاب شاهنامه فردوسی (کتاب پنجم)

کتاب شاهنامه فردوسی (کتاب پنجم) برگردان نثر از سیدعلی شاهری و ویراستهٔ فرمهر منجزی است و کتاب چ آن را منتشر کرده است. این کتاب شامل بخش پهلوانی؛ داستان سیاوش است.

درباره کتاب شاهنامه فردوسی (کتاب پنجم)

شاهنامه در وهلهٔ نخست ناجی زبان پارسی است. بعد از سلطهٔ عرب‌ها بر ایران، زبان فارسی به‌تدریج جای خود را به زبان عربی داد؛ دانشمندان ایرانی رساله‌های خود را به زبان عربی می‌نگاشتند و اگر فردوسی شاهنامه را نمی‌سرود، چه‌بسا ما نیز هم‌اکنون به زبان عربی سخن می‌گفتیم و زبان شیرین پارسی به‌دست فراموشی سپرده می‌شد.

گرچه عرب‌ها با خود دینی آوردند که ایرانیان را از ظلم و فسادی که دولت ساسانی را فراگرفته بود نجات می‌داد و ایرانیان آمادهٔ دریافت آیینی بودند که برایشان برابری و عدالت به‌همراه می‌آورد و آن‌ها از دین اسلام استقبال کردند، عرب‌ها پس از استیلا بر این سرزمین و افتادن خلافت به‌دست خلفای فاسد بنی‌امیه که اسلام را از روح اصلی خود خالی کردند، انواع توهین‌ها را به مسلمانان غیرعرب از جمله ایرانیان روا می‌داشتند. مردم ایران که در مقابل قدرت عرب‌ها خود را ضعیف می‌دیدند، ناچار پناه آوردند به افسانه‌ها و گذشتهٔ خود تا با یادآوری تمدن و قهرمانی‌های قوم خود، در ذهن خود هم که شده، به ایرانی‌بودنشان تفاخر کنند.

فردوسی با شاهنامه درحقیقت سند قومیت مردم ایران را سروده است. داستان‌های شاهنامه در نزد مردم دورهٔ ساسانی در حکم تاریخ و گذشتهٔ آنان بود. این داستان‌ها در زمان یزدگرد سوم با نام خداینامه تدوین شد و پس از فتح ایران توسط عرب‌ها، این کتاب از جمله کتاب‌هایی بود که به‌دست ابن‌مقفع، حکیم و ادیب ایرانی، به عربی ترجمه شد ولی نمی‌دانیم که خداینامه کِی و به‌دست چه کسی به فارسی برگردانده شد؛ تنها مطلبی که در این مورد می‌توان گفت این است که این کتاب مهم‌ترین اثری بود که ایرانِ بعد از اسلام را به ایرانِ گذشته پیوند می‌داد.

نکتهٔ دیگر این‌که شاهنامه متعلق به یک کشور و ملت خاص نیست و همان گونه که اختراعات و اکتشافات را نمی‌توان به یک کشور متعلق دانست، شاهنامه را هم نمی‌توان منحصر به مرزهای ایران‌زمین کرد؛ برگردان شاهنامه به بسیاری از زبان‌های دنیا خود گویای این مطلب است.

زبانی که فردوسی برای سرودن شاهنامه برگزیده، بسیار ساده و روان است و داستان‌ها آن‌چنان شیرین و جذاب هستند که خواننده گاه در کشاکش داستان‌های آن خود را به‌جای پهلوانان داستان گذاشته با آن‌ها زندگی می‌کند؛ با خشم پهلوانان آن خشمگین می‌شود و با پیروزی پهلوانان آن احساس پیروزی و با اندوه و شادی آن‌ها احساس غم و شادی می‌کند. همین امر باعث شده که سال‌ها پرده‌های نقالی شاهنامه یکی از ارکان تفکیک‌ناپذیر قهوه‌خانه‌های ایران باشد.

یکی دیگر از مسائلی که فردوسی خود را ملزم به رعایت آن می‌دید، پاکی زبان و عفت کلام است. در تمام شاهنامه حتی یک لفظ یا عبارت مستهجن دیده نمی‌شود و در جایی که می‌بایست به‌خاطر ضرورت داستان مطلب شرم‌آوری بگوید، لطیف‌ترین و زیباترین عبارات را برای آن می‌یابد، مثلاً در داستان ضحّاک آن‌جا که می‌خواهد بگوید پسری که به کُشتن پدر راضی شود حرامزاده است، چنین می‌سراید:

به خون پدر گشت همداستان

ز دانا شنیدستم این داستان

که فرزند بد گر بود نرّه‌شیر

به خون پدر هم نباشد دلیر

مگر در نهانی سخن دیگر است

پژوهنده را راز با مادر است

و در داستان زال و رودابه آن‌جا که این دو به‌هم می‌رسند، می‌گوید:

همی بود بوس و کنار و نبید

مگر شیر کو گور را نشکرید

حتی در داستان رستم و تهمینه که به‌اقتضای طبیعت در شرایط جبر پیش آمده، راضی نمی‌شود که پهلوان او مغلوبِ نفس شده و از حدود شرعی تجاوز کند. تهمینه در دل شب، درحالی‌که رستم خواب است، به‌بالین او می‌رود و خود را در اختیارش می‌گذارد، با آن‌که رستم مسافر بوده و تنها یک‌شب در آن‌جا اقامت داشت، واجب می‌داند که موبدی حاضر شده تا او را از پدر خواستگاری کند.

دربارهٔ شاهنامه و فردوسی هر چه بیشتر بگوییم باز هم ناگفته‌های بسیاری باقی است. نکتهٔ آخر این‌که شاهنامه نه‌تنها به‌عنوان یک دیوان شعر حماسی و یک شاهکارِ ادبی بی‌نظیر ارزشمند است، بلکه آن را از هر جنبه‌ای که مورد بررسی قرار دهیم دارای قدر و منزلتی والاست. شاهنامه سرشار از حکمت، پند و اندرز و حتی نکاتِ پزشکی است. رستم اولین نوزادی است که با عمل سزارین به‌دنیا می‌آید و حکیم سخن چنان با مهارت و از زبان سیمرغ آن را شرح می‌دهد که گویی خود جراحی زبردست است و برخلاف گفتهٔ مشهور که به‌خاطر تولد سزار روم این عمل سزارین نام گرفته، هنوز هم در نقاطی از سیستان و بلوچستان این گونه تولدی، موسوم به تولد رستمی است.

این مجموعه شامل تمام شاهنامه است که برای راحتی خوانندگان جوان که به تاریخ و تمدن کشور خود علاقه دارند و می‌خواهند با شاهنامه آشنا شوند، به نثر ساده (در حد توان) برگردانده شده و در سه بخش شامل:

۱. بخش اساطیری

۲. بخش پهلوانی

۳. بخش تاریخی

تنظیم شده است. بخش اساطیری از پادشاهی کیومرث شروع شده و تا مرگ فریدون ادامه دارد.

بخش پهلوانی از پادشاهی منوچهر و ظهور خاندان سام شروع می‌شود و تا مرگ رستم و فرزندش فرامرز ادامه دارد.

بخش تاریخی که با پادشاهی بهمن فرزند اسفندیار شروع شده تا مرگ یزدگرد و تسلط عرب‌ها بر ایران ادامه می‌یابد.

خواندن کتاب شاهنامه فردوسی (کتاب پنجم) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به همهٔ نوجوانان و جوانان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب شاهنامه فردوسی (کتاب پنجم)

«از این ماجرا یک شب سپری شد. سودابه شادمان بر تخت نشست و تاجی از یاقوت و طلا بر سر نهاد. تمام دخترانش را نزد خود فراخواند و همه را آراست و بر تخت زرّین نشاند. چنان‌که رسم و آیین بود، کنیزان ماهرو جلوِ تختش ایستاده بودند و از این‌همه زیبایی گویی آن کاخ، بهشت بود. سودابه به هیربد گفت: «برو به سیاوش بگو باید پایت را رنجه کنی و قدوبالای خود را به من بنمایی.»

هیربد با شتاب نزد سیاوش آمد و پیغام سودابه را به او داد. وقتی سیاوش پیغام سودابه را شنید، بسیار حیرت کرد و از خداوند یاری خواست. بسیار در آن کار اندیشه کرد؛ ولی چاره‌ای نیافت و درحالی‌که می‌لرزید، آهسته نزد سودابه رفت و چشمش به صورت سودابه و تاجی که بر سر نهاده بود، افتاد. سودابه درحالی‌که روی و موی خود را با گوهر آراسته بود از تخت فرود آمد. سیاوش بر تخت زرّین نشست و سودابه برایش آغوش باز کرد. آنگاه دختران زیبای خود را به شاهزاده نشان داد و گفت: «بر این تخت نگاه کن که ماهرویانی با تاج زرّین نشسته‌اند. همهٔ آنان بت‌های کم‌سالی هستند که خداوند آن‌ها را از شرم و ناز آفریده است. به صورت و قدوبالای آن‌ها نگاه کن و هرکدام را که پسندیدی بگو!»

سیاوش چون زیرچشمی نگاه کرد، متوجه شد هیچ‌یک چشم از او برنمی‌دارند. ماهرویان به یکدیگر می‌گفتند: «ماه جرأت ندارد بر این شاهزاده نظر افکند.» پس هرکدام به‌سوی تخت خود رفتند، درحالی‌که هرکدام می‌خواست بخت به او رو کند. وقتی آن‌ها رفتند، سودابه گفت: «تا کی می‌خواهی خاموش بمانی؟ چرا با من نمی‌گویی که چه می‌خواهی و میل تو به کدام خوب‌چهر است؟ هرکس که تو را از دور بیند، بیهوش شده و تنها تو را برمی‌گزیند. با چشم عقل بدین پری‌رویان بنگر و ببین کدامشان درخور تو است.»

سیاوش متعجب شد و هیچ پاسخی نداد و بر دل پاکش این اندیشه نشست که: «اگر زن را دشمن خود کنم گویی بر مرگ خود زاری خواهم کرد. از بزرگان مشهور داستان‌های هاماوران را شنیده‌ام که در گذشته با شاه ایران چه کرد و از پهلوانان ایران گرد برآورد. شاه هاماوران بندی برای آنان فراهم آورده بود. این‌سودابه نیز دختر هموست و او نیز به‌سوی اصل خود بازمی‌گردد.»

وقتی سیاوش برای پاسخ لب نگشود، سودابه نقاب از چهره برافکند و گفت: «اگر خورشید و ماه را با هم بر تخت ببینی شگفت نیست که ماه در نظرت خوار می‌شود و تو اکنون خورشیدی در کنار خود داری. کسی که مانند مرا بر تخت عاج ببیند که از یاقوت و فیروزه بر سرش تاجی گذاشته، تعجبی ندارد اگر به ماه نگاه نکند و کسی را در زیبایی همتای او نداند. اگر اکنون با من پیمان ببندی که از من سر نپیچی و اندیشه از دل بزدایی، دختری دارم که کودکی بیش نیست. من او را مانند کنیزی به تو خواهم داد. حال با سوگند با من پیمان ببند که از گفتار من سر نپیچی. وقتی کاووس‌شاه رخت از جهان بربست، تو از او برایم به یادگار خواهی ماند و در آن هنگام بر جان من آسیب نخواهی رساند و مرا همچون جان خود عزیز می‌داری. حال من نزد تو ایستاده‌ام و تن و روح خود را تسلیم تو کرده‌ام. هرچه می‌خواهی و هر خواهشی داری، برآور و من سوگند می‌خورم که از رای تو سر باز نزنم.» آنگاه:

رخش تنگ بگرفت و یک بوسه داد

بدو کش نبود آگه از ترس و داد

رخان سیاوش چو گل شد ز شرم

بیاراست مژگان به خوناب گرم»

معرفی نویسنده
عکس ابوالقاسم فردوسی
ابوالقاسم فردوسی
ایرانی

در فرهنگ ایران‌زمین شخصیت‌های اثرگذار بسیاری نقش‌آفرینی کرده‌اند، اما هیچ‌کدام را نمی‌توان هم‌پای حکیم ابوالقاسم فردوسی پرچم‌دار هویت ایرانی دانست. در روزگاری که زبان فارسی مهجور مانده و آن‌طور که باید قدر نمی‌دید، فردوسی نه با شمشیر و زره پولادین، بلکه با قلم فرهنگ و سرمایه‌ی عمر، به جنگ با نادیده‌انگاری این زبان برخاسته و آن را از خطر نابودی نجات داد.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۴۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۴۸ صفحه

حجم

۱۴۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۴۸ صفحه

قیمت:
۳۸,۵۰۰
تومان