کتاب حکم زندگی
معرفی کتاب حکم زندگی
کتاب حکم زندگی سرودهٔ نینا کاسیان و ترجمهٔ صنم وفقی مجرد است. نشر ثالث این مجموعه شعر معاصر را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب حکم زندگی
کتاب حکم زندگی برابر با یک مجموعه شعر معاصر است. این کتاب شهر به قلم شاعری سروده شده است که آثار او را عصارهٔ شعر اروپایی پیش از خود دانستهاند. نینا کاسیان از زادگاهش، رومانی پا فراتر نهاد و بر جهان شعر تا آمریکا تأثیر گذاشت. میدانیم که شعر عرصههای گوناگونی را درنوردیده است. در طول قرنها هر کسی از ظن خود یار شعر شده است و بر گمان خود تعریفی از شعر بهدست داده است. حضور شعر در همهٔ عرصهها از رزم و بزم گرفته تا مدرسه و مسجد و خانقاه و دیر و مجلس وعظ، همه و همه گویای این مطلب است که شعر، بیمحابا، زمان، مکان و جغرافیا را درنوردیده و در هفتاقلیم جان و جهان به دلبری پرداخته است. آمیختگی شعر با فرهنگ مردم و اندیشههای اجتماعی، این هنر را زبان گویای جوامع بشری ساخته است؛ بدانگونه که هیچ جامعهای از این زبان بارز، برای انتقال اندیشههایش بینیاز نبوده است. گاهی شعری انقلابی به پا کرده است و گاه انقلابی، شعری پویا را سامان داده است.
خواندن کتاب حکم زندگی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران شعر معاصر جهان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب حکم زندگی
«"افلیجها"
آنگاه که میافکنند به هوا
چوبدستیهای خود را
افلیجها،
عصاهاشان ضربهزنان کوبیده میشود
به سرهای ما،
سرهای سالم و بیعیبونقص ما.
با این حال میشتابیم سوی آنها
تا بگیریمشان ثانیهای
پیش از آنکه واژگون شوند
و میایستیم
با سرهای کوفته
با افلیجهای آویخته از دستها
تا پایان گیرد
زوزهها و نالههایشان.
آنها میآلایند
ما را با نجاست خود،
انگشت فرومیکنند در چشمهامان
و در گوشهای ما
میگویند چیزکی وقیح و زشت،
آه آلوده و زمزمهوار.
و ما همچنان نگاه میداریم آنها را.
اما اگر هرگز مداخله نکنیم در کارشان،
خواهیم دید که چگونه میدوند، میپرند
و هوکشان میجهند اینسو و آنسو
به چابکی
روی یک پا
و میقاپند در هوا
چوبدستیهای معلقزن خود را؛
چوبدستیهایی
که بدون آنها خواهند مرد؛
آخر با کدامین وسیله دیگر
میتوانند بکوبند بر سرِ ما؟»
*
«"اغوا"
خود را زنده مینامی؟
قول میدهم به تو
که برای نخستین بار
روزنههای خود را
گشوده خواهی یافت،
به سان دهان ماهیها
و به راستی قادر خواهی شد بشنوی
صدای خروش خیزاب خون را
که جریان مییابد
درون یکایک کورهراهها
و لغزش نور را
از اینسو به آنسوی قرنیه
حس خواهی کرد،
به سان دنبالهای از لباس
که میسرد در نگاه.
برای نخستین بار
چنان از جاذبه آگاهی خواهی یافت
که خاری در پاشنهٔ پا
و استخوانهای کتف تو
به درد خواهند آمد
در نیاز به بالها.
خود را زنده مینامی؟
قول میدهم به تو
کر خواهی شد
با صدای سقوط غبار روی اثاث،
حس خواهی کرد
ابروانت را
که بدل میشوند به دو شکاف زخمبار
و هر خاطرهای که داری،
آغاز خواهد شد
در دَمِ آفرینش جهان.»
حجم
۲۸۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۹۹ صفحه
حجم
۲۸۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۹۹ صفحه