دانلود و خرید کتاب خانه شادی ادیت وارتون ترجمه سهیل سمی
تصویر جلد کتاب خانه شادی

کتاب خانه شادی

نویسنده:ادیت وارتون
مترجم:سهیل سمی
انتشارات:نشر برج
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب خانه شادی

کتاب خانه شادی نوشتهٔ ادیت وارتون و ترجمهٔ سهیل سمی است. نشر برج این رمان کلاسیک آمریکایی را منتشر کرده است.

درباره کتاب خانه شادی

ادیت وارتون در کتاب خانه شادی داستان زندگی «لی‌لی بارت» را روایت کرده است. لی‌لی بارت زنی زیبا در آستانه‌ٔ ۳۰سالگی است، هوش سرشاری دارد و با بلندپروازی در تلاش برای یافتن شوهری مناسب و حفظ طبقه‌ٔ اجتماعی است. زنی همچون او در زمانهٔ خودش ساختارشکنی شمرده می‌شد. این ساختارشکنی پیامدهایی هم برای او دارد. ادیت وارتون با خلق شخصیتی همچون لی‌لی بار آینه‌ٔ تمام‌نمایی از فروپاشی ارزش‌های اخلاقی را ترسیم کرده است. سرنوشت لی‌لی بارت در این رمان در نه تراژدی و نه تراژیک است. او زنی است که همسر، خانواده، آرامش، ثروت، زندگی سعادتمند، توجه و عشق و تنانگی می‌خواهد و شورشی علیه جهان مردانه‌ٔ سرمایه‌سالار ایجاد می‌کند. او ساده‌لوحی زنان فروپاشیده‌ٔ ادبیات مردانه را ندارد، شیفته‌ی زندگی است و قواعد بازی زمانه‌ٔ خود را دریافته است.

خواندن کتاب خانه شادی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی آمریکا و علاقه‌مندان به قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ادیت وارتون

ادیت وارتون، نویسنده و طراح آمریکایی در سال ۱۸۶۲ به دنیا آمد. نوشتن را از کودکی و زمانی که نزد خانواده‌اش در فرانسه بود آغاز کرد، اما نخستین کتابش را که یک اثر غیرداستانی با عنوان «دکوراسیون خانه» بود در ۳۵سالگی نوشت. ادیت وارتون اولین زنی بود که توانست جایزه‌ٔ «پولیتزر» داستان را برای رمان «عصر بی‌گناهی» به خود اختصاص دهد. «ایتان فروم» عنوان رمان دیگری از اوست.

بخشی از کتاب خانه شادی

«روزدِیل که حرفش به پایان رسید، صورت لی‌لی از هجوم خون سوخت. مطلبی که روزدِیل می‌خواست به آن اشاره کند، بی‌هیچ شک‌وتردیدی روشن بود و اگر لی‌لی آن حرف را نشنیده می‌گرفت، در واقع به ضعف خود اعتراف هولناکی کرده بود؛ و اگر می‌خواست از آن‌چه شنیده بود بیش از حد ابراز بیزاری کند، این خطر را به جان می‌خرید که در لحظه‌ای خطرناک روزدِیل را آزرده‌خاطر کند. خشم نوک زبانش شعله می‌کشید، اما صدای نهانی‌ای که به لی‌لی نهیب زد نباید با او مرافعه کند هرطور بود آن شعله را خاموش کرد. روزدِیل درمورد او اطلاعات زیادی داشت و حتی در لحظاتی که می‌بایست به بهترین وجه رفتار می‌کرد تا به مرادش برسد، باز هم ابایی نداشت که اطلاعاتش را به رخ بکشد. حالا اگر لی‌لی اجازه می‌داد که نفرت و انزجار بر چهره‌اش همین یک انگیزهٔ او را هم برای سکوت‌کردن از بین ببرد، آن وقت این مرد چگونه علیه او از قدرتش استفاده می‌کرد؟ ممکن بود آینده‌اش در گروی نحوهٔ پاسخ‌دادنش به این سؤال باشد. باید درنگ می‌کرد و مسئله را در نظر می‌گرفت. به‌دلیل فشار ناشی از اضطراب‌های دیگرش، درست مثل فراری‌ای ازنفس‌افتاده بود که ناچار است بر سر چهارراه درنگ کند و در کمال خون‌سردی تصمیم بگیرد که از کدام مسیر برود.

- شما کاملاً درست می‌فرمایین آقای روزدِیل! در این مدت گرفتاری‌هایی داشته‌م و متشکرم که می‌خواین در حل اون‌ها به من کمک کنین. وقتی آدم فقیره و بین ثروتمندها زندگی می‌کنه، حفظ استقلال و مناعت‌طبع گاهی ساده نیست. درمورد پول بی‌احتیاطی کردم و نگران صورت‌حساب‌هام شدم. اما خودخواهی و ناسپاسیه اگر بخوام به این دلیل هر چیزی رو که شما پیشکش می‌کنین بپذیرم، اون هم فقط به انگیزهٔ رهاشدن از چنگ اضطراب‌هام. باید به من وقت بدین... وقت برای این‌که به محبتتون فکر کنم... و به این‌که در جوابش چی می‌تونم به شما بدم...

لی‌لی برای خداحافظی دستش را با چنان حرکت جذابی به‌سمت او دراز کرد که بیرون‌کردن روزدِیل دیگر چندان برخورنده به نظر نمی‌رسید. اشاره به مدارای احتمالی در آینده باعث شد روزدِیل در اطاعت از خواست او از جایش برخیزد و صورتش از موفقیتی که هیچ انتظارش را نداشت کمی برافروخته شده بود. او به رسم اجدادی آموخته بود که بدون فشارآوردن برای رسیدن به خواسته‌های بیشتر، به آن‌چه در حال به او داده شده بود، قناعت کند. در تسلیم فوری روزدِیل چیزی بود که لی‌لی را وحشت‌زده کرد؛ لی‌لی در پس آن تسلیم نیروی ذخیره‌شدهٔ صبوری‌ای را حس کرد که می‌توانست قوی‌ترین اراده‌ها را هم درهم بشکند. اما دست‌کم بی‌تلخی و صمیمانه از هم جدا شدند و روزدِیل بدون دیدن سلدن از خانه خارج شد، سلدنی که حال غیابِ کِش‌یافته‌اش برای لی‌لی دست‌مایهٔ نگرانی تازه‌ای شده بود. روزدِیل یک ساعت تمام آن‌جا مانده بود و حال لی‌لی می‌دانست که دیگر امیدی به آمدن سلدن نیست. البته او یادداشتی ارسال می‌کرد و دلیل نیامدنش را توضیح می‌داد؛ با آخرین محمولهٔ پستی یادداشتی از او می‌رسید. اما لی‌لی می‌بایست اعترافش را به تأخیر می‌انداخت و سردی این تأخیر بر روح خسته‌وکوفته‌اش نشست.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۸۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۴۳۲ صفحه

حجم

۴۸۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۴۳۲ صفحه

قیمت:
۱۲۲,۵۰۰
تومان