دانلود و خرید کتاب صوتی ایتان فروم
معرفی کتاب صوتی ایتان فروم
کتاب صوتی ایتان فروم نوشتهٔ ادیت وارتون و ترجمهٔ محمدرضا شکاری است. امیرحسین مدرس گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و نشر سماوا آن را منتشر کرده است؛ کتابی دربردارندهٔ یک رمان آمریکایی.
درباره کتاب صوتی ایتان فروم
کتاب صوتی ایتان فروم یک رمان آمریکایی را در بر گرفته است که داستان کشاورزی اهل نیوانگلند را روایت میکند. او زندگی مشترک نامطلوبی دارد و با ورود دخترعموی همسرش به خانهاش، داستان وارد مراحل جذاب خود میشود؛ رابطهای عاشقانه شکل میگیرد و سرانجام یکی از جذابترین و عجیبترین پایانبندیهای ادبیات عاشقانهٔ جهان رخ میدهد. رمان صوتی «ایتان فروم» سومین اثر داستانی منتشرشده از ادیت وارتون است که در سال ۱۹۱۱ میلادی منتشر شد. اهمیت این اثر را در این دانستهاند که عصارهای از تمام شگردها و شاخصهای برجستهٔ نویسندگی او را در بر گرفته است. «ویلیام کین»، منتقد آمریکایی، خلق دقیق شخصیتها در کنار ایجاز و اختصار و توجه به توصیف چیدمان را از مهمترین ویژگیهای آثار ادیت وارتون میداند که در ایتان فروم نیز به طور مشهودی به چشم میآید. فضای ذهنی و عینی این رمان کوتاه مثل اغلب آثار ادیت وارتون، فضایی منجمد و تاریک است؛ فضایی سرشار از دلمردگی و سایههای وهمآلود که بر زندگی شخصیتها افتاده است. این فضا نقشی کلیدی در داستان دارد و روح روایت را میسازد.
شنیدن کتاب صوتی ایتان فروم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی آمریکا و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره ادیت وارتون
ادیت وارتون، این نویسنده و طراح آمریکایی در سال ۱۸۶۲ به دنیا آمد. نوشتن را از کودکی و زمانی که نزد خانوادهاش در فرانسه بود آغاز کرد، اما نخستین کتابش را که یک اثر غیرداستانی با عنوان «دکوراسیون خانه» بود در ۳۵سالگی نوشت. ادیت وارتون اولین زنی بود که توانست جایزهٔ «پولیتزر» داستان را برای رمان «عصر بیگناهی» به خود اختصاص دهد. «ایتان فروم» عنوان رمان دیگری از اوست.
بخشی از کتاب صوتی ایتان فروم
«وقتی پدر ایتان بیمار شد و او را به مزرعه فراخواندند، مادرش اتاق کوچکی پشت «بهترین اتاق پذیرایی» بیمستأجر را به او داد. در آنجا قفسههایی برای کتابهایش دستوپا کرده بود، از تخته و تشک برای خودش کاناپهای ساخته بود. کاغذهایش را روی میز آشپزخانه میگذاشت. گراوری از آبراهام لینکلن و تقویمی با «افکار شاعران» را به دیوار گچی سفت آویزان کرده و کوشیده بود با همین داراییهای اندک جایی درست کند شبیه به اتاق مطالعهٔ یک «کشیش» که به او محبت کرده بود و وقتی در وُستر بود به او کتاب قرض میداد. همچنان تابستانها به آنجا پناه میبرد، اما هنگامی که متی آمد در مزرعه زندگی کند، مجبور شد بخاریاش را به او بدهد و در نتیجه، چند ماه از سال نمیشد در آن اتاق زندگی کرد.
بهمحض اینکه خانه ساکت شد و نفسهای یکنواخت زینا از تخت به او اطمینان بخشید که دعوای آشپزخانه ادامهای ندارد، راهی کنجِ عزلتش شد. پس از رفتن زینا، او و متی بی هیچ حرفی ایستاده بودند و هیچکدام نمیخواست به دیگری نزدیک شود. سپس دختر برگشته بود سراغ مرتب کردن شبانهٔ آشپزخانه و ایتان فانوسش را برداشته و بیرون رفته بود تا طبق معمول به پیرامون خانه سرک بکشد. هنگامی که برگشت آشپزخانه خالی بود؛ اما کیسهٔ تنباکو و پیپش را روی میز گذاشته بودند و تکهکاغذی که از پشت کاتالوگ بذرفروشی کنده شده بود زیرشان قرار داشت. رویش چند کلمه نوشته شده بود: «خودت را به دردسر ننداز، ایتان.»
وارد «اتاق مطالعهٔ سرد و تاریکش که شد، فانوسش را روی میز گذاشت، بهسوی نورش خم شد و این پیغام را چند بار خواند. نخستین باری بود که متی نامهای برایش نوشته بود و در اختیار داشتن تکهکاغذ درکی تازه و عجیب از نزدیکی متی به او بخشید. با این حال، ازآنجاکه به او یادآوری میکرد که از آن پس هیچ راه دیگری برای ارتباط با یکدیگر ندارند، اندوهش را عمیقتر کرد. کاغذی سرد و کلماتی مرده بهجای لبخند زنده و گرمای صدای او!»
زمان
۰
حجم
۰
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۰
حجم
۰
قابلیت انتقال
دارد