کتاب رنسانس
معرفی کتاب رنسانس
کتاب رنسانس نوشتهٔ جیمز آ کوریک و ترجمهٔ آزیتا یاسائی است و گروه انتشاراتی ققنوس آن را منتشر کرده است. این کتاب از مجموعهٔ تاریخ جهان است.
درباره کتاب رنسانس
در آغاز قرن چهاردهم میلادی، عصر میانی یا قرون وسطی که از زمان سقوط روم حدود هزار سال طول کشیده بود، رو به پایان بود و رنسانس، یکی از بزرگترین جنبشهای فرهنگی تاریخ، به تدریج جایگزینش میشد. رنسانس در سالهای ۱۳۰۰ از ایتالیا آغاز شد و در عرض سه قرن در سراسر اروپا انتشار یافت. به ندرت در دورهای چنین کوتاه از نظر تاریخی، رخدادهای متعددی به وقوع میپیوندد، حال آن که این قرنها سرشار از تغییرات اساسی و فعالیتهای بزرگ است. جهان امروزی زاییده همین فعالیتهاست، زیرا رنسانس پایههای اقتصادی، سیاسی، هنری و علمی تمدنهای کنونی غرب را بنا نهاد.
به نظر کسانی که در دوران رنسانس زندگی میکردند، عصر آنها با قرون وسطی که به اشتباه دوران بیتوجهی خوانده میشد، ارتباطی نداشت، بلکه با دوران یونان و روم باستان مرتبط بود. آنها معتقد بودند که تنها در دنیای باستان چنین موفقیتها و کارهای بزرگی انجام شده است. در واقع رنسانس خودش را به صورت زندگی دوباره یا نوزایی فرهنگ یونان و روم باستان میدید. نام رنسانس که در زبان فرانسه به معنی «نوزایی» است از همینجا نشئت میگیرد.
اما در واقع، بسیاری از ریشههای رنسانس از قرون وسطی منشأ گرفته بود. در قرون وسطی ترجمه عربی آثار کلاسیک در اسپانیا ــ که در آن زمان تحت سلطه مسلمانان بود ــ دانشآموزان و دانشجویان را حتی در شمال اروپا به روم و یونان علاقهمند کرد. حتی بسیاری از اختراعات در اصل در قرون وسطی صورت گرفتند. قطبنمای مغناطیسی که کاشفان رنسانس را به سوی آسیا و آمریکا هدایت کرد، در قرن دوازدهم اختراع شده بود.
کتاب رنسانس به این عصر طلایی در تاریخ جهان میپردازد.
خواندن کتاب رنسانس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به نوجوانان و جوانان علاقهمند به تاریح جهان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب رنسانس
«هنگامی که اروپای دوران رنسانس از نظر اقتصادی متحول میشد، از نظر سیاسی نیز تغییر میکرد. بسیاری از سلطنتهای قرون وسطی که سازمان ضعیفی داشتند، جای خود را به کشورهای متحدی دادند که یک پادشاه قدرتمند در رأس هر یک از آنها بود و دولت مرکزی هر کشور را اداره میکرد. در دوران رنسانس حکومتهای امروزی مثل اسپانیا، فرانسه، و انگلستان شکل گرفتند. چنان که کرین برینتون میگوید: «ما تصویری(از اروپا)داریم که از دنیای امروزی جدا نیست.»
لئوناردو برونی و زندگی فعال
انسانگرایی در تحولات سیاسی اروپای دوره رنسانس نقش مهمی داشت. اگرچه پترارک و اغلب انسانگرایان ابتدایی منحصراً دانشمندانی بودند که با فعالیتهای عمومی ارتباط زیادی نداشتند، بعضی از انسانگرایان متأخر به عنوان کارگزاران دولتی، منصبهای مهمی را اشغال کردند؛ مثلا سرتوماس مور، رئیس اداری پادشاهی انگلیس بود.
انسانگرایی سیاسی را اولین بار در اوایل قرن پانزدهم لئوناردو برونی ایتالیایی (حدود ۱۳۷۰ ـ ۱۴۴۴) که آن را «زندگی فعال» مینامید، مطرح کرد. برونی یکی از دانشمندان برجسته عصر خودش بود. او با ترجمه آثار ارسطو، افلاطون و سایر نویسندگان یونانی به زبان لاتین، آثار این نویسندگان را در دسترس کسانی قرار داد که قادر به خواندن زبان یونانی نبودند.
اما برونی از آموختن راضی نبود. او احساس میکرد که آموختهها و دانشش باید در جهان اطرافش قابل اجرا باشد و به این ترتیب انسانگرایان همعصرش را وادار کرد تا زندگی فعالی را در خدمات عمومی در پیش بگیرند. برونی، زندگی سیسرو، سیاستمدار یونانی را به عنوان الگو در نظر گرفت. از نظر این دانشمند ایتالیایی، سیسرو بین فعالیتهای علمی و سیاسی تعادل مطلوبی پدید آورده بود و در واقع «تنها کسی بود که توانسته بود این دو کار بزرگ و دشوار را به خوبی انجام دهد.»
انسانگرایی و حکومت
انسانگرایان با کارهای دولتی به خوبی سازگار شدند. بسیاری از آنها به عنوان وکیل آموزشدیده بودند و عدهای در علم معانی بیان و زبانهای مختلف تعلیم یافته بودند. نوئر میگوید:
هنر نوشتن و سخنوری فصیح و تأثیرگذار برای هر حکومتی مفید است... و به همین دلیل به اغلب انسانگرایان ممتاز و موفق قرن پانزدهم و شانزدهم برای به کارگیری این هنرها مُزد داده میشد.»
حجم
۳٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۳٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه