دانلود و خرید کتاب هیچ کس نامه نمی نویسد جانگ یون جین ترجمه فریناز بیابانی
تصویر جلد کتاب هیچ کس نامه نمی نویسد

کتاب هیچ کس نامه نمی نویسد

نویسنده:جانگ یون جین
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب هیچ کس نامه نمی نویسد

کتاب الکترونیکی هیچ کس نامه نمی نویسد نوشتۀ جانگ یون جین و ترجمۀ فریناز بیابانی است و انتشارات دانش‌آفرین آن را منتشر کرده است. کتاب هیچ کس نامه نمی نویسد به ارتباطات - و فقدان آن در عصر جدید - می‌پردازد و داستان مردی را روایت می‌کند که با یک MP3 پلیر و کتاب، به همراه سگ نابینایش سفر می‌کند و از متلی به متل دیگر می‌رود. او برای کسانی که در سفر ملاقات می‌کند، نامه می‌نویسد و به‌جای اسم، آن‌ها را با یک شماره به‌خاطر می‌سپارد. هر شماره حکایتی دارد...

درباره کتاب هیچ کس نامه نمی نویسد

ارتباط یا فقدان آن، مسئلۀ اساسی‌ای است که این رمان به آن پرداخته و آن را به چالش می‌کشد.

هیچ کس نامه نمی نویسد داستان مرد جوانی است که تنها با سگ نابینای خود، یک دستگاه پخش MP3 و یک کتاب، خانه را ترک می کند و به مدت سه سال بی‌هدف از متلی به متل دیگر سفر می‌کند و در جاده با مردم ملاقات می‌کند. او به‌جای اینکه نام هم‌سفران خود را بیاموزد، یا برای آنها نام مستعار اختراع کند، به آنها شماره می‌دهد. برای مثال، ۲۳۹ کسی است که زمانی آرزوی شاعر شدن را داشت، اما اکنون فقط شعرهای خود را برای دوستی که در کما است می‌خواند. ۱۰۹ کسی است که به دلیل دل‌شکستگی سوار قطار می‌شوند و ۳۲ هم کسی است که قبلاً تصمیم به خودکشی گرفته است. راوی برای این مردان و زنان نامه می‌نویسد به این امید که بتواند آنها را در مصیبت‌های مختلف تسلی دهد و همچنین تجربیات خود را ثبت کند: «نامه برای من مانند یک دفتر روزنامه است، با این تفاوت که برای دیگران ارسال می‌شود. البته هیچ‌کس پاسخ نمی‌نویسد، اما این بدان معنا نیست که امیدی وجود ندارد که روزی یکی از آنها این کار را انجام دهد. ..»

خواندن کتاب هیچ کس نامه نمی نویسد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های معاصر با موضوعات اجتماعی مناسب است

بخشی از کتاب هیچ کس نامه نمی نویسد

«مترو جلوی ما توقف می کند و درها باز می شوند. مردم خسته مثل چمدان از مترو خارج می شوند. مردمی که از در ما استفاده می کنند، منتظر واجو می شوند که اول داخل شود. وقتی مردم با افراد معلول مواجه می شوند، اولین کاری که می کنند عقب نشینی است. چیزی که اکنون به من نشان می دهند، یا ادبی ناخودآگاه است و یا ترحم. یا ملاحظه است یا امتیاز. با ادب و ترحم و ملاحظه و امتیازی که به من داده شده، به داخل مترو پا می گذارم. مرد جوانی که MP3 پلیر دارد و سرش را با آهنگ در گوشش تکان می دهد، از جایش بلند می شود و همان طور که آموزش دیده است، صندلی اش را به من تسلیم می کند. شاید می خواهد از ما دوری کند. مردم تنها به این دلیل که اقلیت اجتماعی هستم، صندلی شان را واگذار نمی کنند. گرچه واگذاری صندلی کار سختی نیست. با این کار تنها عادی بودن خود را ثابت می کنند و احساس راحتی به آن ها دست می دهد. باید بنشینم تا آن ها حس راحتی داشته باشند. انگار که واقعا نابینا بودم. انگار این تنها نقشی است که معلولان باید بازی کنند. در غیر این صورت، مردم مضطرب و معذب می شوند...»

motahareh Molaie
۱۴۰۳/۰۶/۰۱

متن و ترجمه کتاب بسیار روان است و خیلی راحت می‌شود با شخصیت کتاب همراه شد. داستان جالبی داره و از دیدگاه نویسنده نسبت به سفر، ملاقات با افراد مختلف و معنای زندگی در عصر دیجیتال لذت بردم.

Tala
۱۴۰۳/۰۳/۳۰

داستان جدید و فضای خیلی قشنگی داشت.

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۰۱۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۲۲ صفحه

حجم

۱۰۱۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۲۲ صفحه

قیمت:
۵۴,۰۰۰
تومان