دانلود و خرید کتاب برزخ اما بهشت نازی صفوی
تصویر جلد کتاب برزخ اما بهشت

کتاب برزخ اما بهشت

نویسنده:نازی صفوی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۳از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب برزخ اما بهشت

کتاب «برزخ اما بهشت» نوشتۀ نازی صفوی است و گروه انتشاراتی ققنوس آن را منتشر کرده است. برزخ اما بهشت، دومین رمان خواندنی و جذاب نازی صفوی نویسندۀ رمان موفق دالان بهشت است.

درباره کتاب برزخ اما بهشت

رمان برزخ اما بهشت با یک نامۀ نیمه‌کاره آغاز می‌شود. راوی در حال نوشتن نامه به فردی به نام رعنا است؛ اما نشخوار فکری به او اجازه نمی‌دهد که نوشتن را ادامه دهد. رمان به شیوۀ اول‌شخص و از زبان زن جوانی به نام ماهنوش ۲۴ساله روایت می‌شود. پیداست که در ۲۳ سالگی از زندگی مشترکش بیرون‌آمده، دوران افسردگی‌اش را می‌گذراند و تحت درمان پزشک است. ماهنوش، شخصیت اصلی رمان برزخ اما بهشت، درگیر گذشتۀ تلخ است، آرزوهایش را پایمال شده و از بین رفته می‌بیند و نمی‌تواند هرآنچه ازدست‌داده را به چشم یک تجربه نگاه کند تا اینکه با آمدن دخترخاله‌اش رعنا به ایران و مخاطب نامه همه چیز تغییر می‌کند.

علاقه‌مندان به رمان‌های ایرانی معاصر احتمالاً نام رمان دالان بهشت را شنیده و یا آن را خوانده‌اند. رمان دالان بهشت در زمان انتشارش در سال ۱۳۷۸ با استقبال زیادی روبه‌رو شد به گونه‌ای که تنها پس از چند روز به چاپ دوم رسید و به رمان پرفروش آن سال وهمین‌طور سال های بعد تبدیل شد. در رمان برزخ اما بهشت دومین اثر نازی صفوی، خواننده با زاویۀ دید زنی جوان به زندگی و جهان نگاه می کند و از افکار و احساسات او دربارۀ زندگی باخبر می‌شود. نازی صفوی نویسندۀ کتاب با زبانی روان داستان را طوری روایت می‌کند که خوانندگان به خصوص زنان جوان می توانند با شخصیت ماهنوش هم‌ذات پنداری کنند. توصیف درونیات و افکار ماهنوش و همچنین بیان دقیق جزییات، داستان را به اثری جذاب، پرکشش و خوش خوان تبدیل کرده است. این کتاب بیش از هر چیز به وضعیت و نقش زنان در جامعه و همچنین مشکلات و دردهای آن‌ها می‌پردازد.

خواندن کتاب برزخ اما بهشت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران رمان‌های ایرانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب برزخ اما بهشت

«این منم ماهنوش یزدان‌ستا، بیست و چهار سالمه...» مکث کردم، برعکس گفته دکتر محمودی، نمی‌توانستم فکر کنم یا بگویم که هنوز جوانم و اول راه و فرداهای قشنگ در انتظارم است! بی‌اختیار به چهره‌ام دقیق شدم. چهره‌ای که دیگر طراوت چهره یک دختر جوان با آرزوهای قشنگ را نداشت. چهره زنی بود با قد ۱۷۰ سانتیمتر، موهای بلند مشکی و درهم‌ریخته که نمی‌دانستم چند روز است برس نخورده، و چشم‌های سبزِ تیره غم گرفته که دیگر اصلاً برق شیطنت و سرزندگی نداشت، ابروهایی که با اخم به هم پیوند خورده بود و لب‌هایی که مدام به حالت عصبی و بی‌اختیار به دندان می‌گزیدم. باز فکر کردم، اگر این که می‌گویند هر گذشته خاص یک آینده خاص را برای آدم به وجود می‌آورد درست باشد، پس من چطور می‌توانم فکر کنم که گذشته‌ام فقط یک تجربه بوده نه یک شکست، نه یک فاجعه؟! چطور نباید فکر کنم که در عرض چهار ـ پنج سال، تمام آرزوهایم پایمال شده و از بین رفته که در بهترین سال‌های عمرم، بیش‌ترین تلخی‌های زندگی را تجربه کرده‌ام؟! چطور فراموش کنم که به دنبال همه ازدست‌داده‌هایم، بچه‌ام را هم... . گلویم سوخت، لبم را محکم‌تر به دندان گزیدم و حس کردم چشم‌هایم می‌سوزد؛ این اواخر قلب و چشمم را با هم می‌سوزاند؛ ولی اشکی در کار نبود، مدت‌ها بود که نبود.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۲۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

حجم

۲۲۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
تومان