کتاب عطر غریب غزال مشرق ها
معرفی کتاب عطر غریب غزال مشرق ها
کتاب عطر غریب غزال مشرق ها سرودهٔ قاسم آهنین جان است. انتشارات افراز این مجموعه شعر معاصر را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب عطر غریب غزال مشرق ها
کتاب عطر غریب غزال مشرق ها یک مجموعه شعر معاصر سرودهٔ قاسم آهنین جان را در بر گرفته است. عنوان برخی از شعرهای کتاب حاضر عبارت است از «غزل آهو»، «به سایهای تنها»، «بنفشه بر گوشهٔ مزار»، «خواب همیشگی» و «یک عکس شخصی».
میدانیم که شعر فارسی عرصههای گوناگونی را درنوردیده است. در طول قرنها هر کسی از ظن خود یار شعر شده است و بر گمان خود تعریفی از شعر بهدست داده است. حضور شعر در همهٔ عرصهها از رزم و بزم گرفته تا مدرسه و مسجد و خانقاه و دیر و مجلس وعظ، همه و همه گویای این مطلب است که شعر، بیمحابا، زمان، مکان و جغرافیا را درنوردیده و در هفتاقلیم جان و جهان به دلبری پرداخته است. آمیختگی شعر با فرهنگ مردم و اندیشههای اجتماعی، این هنر را زبان گویای جوامع بشری ساخته است؛ بدانگونه که هیچ جامعهای از این زبان بارز، برای انتقال اندیشههایش بینیاز نبوده است. گاهی شعری انقلابی به پا کرده است و گاه انقلابی، شعری پویا را سامان داده است.
شعر نو فارسی با وانهادن قالبهای شعر کلاسیک در قرن ۱۴ هجری بهوجود آمده است. این گونه از شعر فارسی آزادی بسیاری را در فرم و محتوا به شاعر میدهد. شعر نو به لحاظ محتوا و جریانهای اصلی ادبی حاکم بر آن کاملاً با شعر کلاسیک فارسی متفاوت است و بهلحاظ فرم و تکنیک ممکن است همانند شعر کلاسیک موزون باشد یا نباشد یا وزن آن عروضی کامل باشد یا ناقص. استفاده از قافیه نیز در شعر نو آزاد است. معمولاً شعر نو فارسی را به ۳ دستهٔ اصلی شعر نیمایی، شعر سپید و موج نو تقسیم میکنند و پدر شعر نوی ایران را نیما یوشیج (علی اسفندیاری) میدانند. احمد شاملو، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، هوشنگ ابتهاج (سایه)، نادر نادرپور، فریدون مشیری و محمدرضا شفیعی کدکنی بعضی از شاعران مشهور ایرانی هستند که در قالب شعر نو میسرودهاند.
خواندن کتاب عطر غریب غزال مشرق ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران شعر معاصر ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب عطر غریب غزال مشرق ها
«یک
همهچیز نور است
نورالاَنوار
***
پیکر من نور است
هیکل من
جسدِ جمیل من نور است
حتی
گور من نور است
همهچیز
حتی
گوشههایی از یار نور است
حتی
عکسی از یار به دشت مَرزَنآباد
نور است.
دو
از تیهها
از ماهورها
از تپه ـ ماهورها
که میگذری
ردّی از عطر طاووس
ردّی از نافهٔ خُتن
نشانهاست از تو
بر جای
گُلهای کوچک برکهها
ازدحام پَرها
گِردِ کوهی در مِه
به ساحتی دیگر
که برق میزند گور تو
به دشت مرزنآباد
و آسمان
نیلیِ بشکوه
***
از تپهها و
از ماهورها
که میگذری
***
از تپهها و
از ماهورها
که نمیگذری.
سه
سَهمِ تو باشد
این بهار و
این گل برای تو
ای خفته به ارغوانها و
شمیم بوتهزار
***
سهم تو باشد
این چمنزار مُعلق
به آسمانها
این سنگها
این ریز ـ صخرهها
که از دریاها
لاجوردها
سهم تو باشد و
گاه
سهم من
این پروانگان
که غریب
به تلِّ بینهایت جرقههای کوچک و سنگی
به مرزنآباد
سهم تو باشد
این بهار و
این گل برای تو.
چهار
هرگز در اتاقهای روشن
چیزی برای گفتن نیست
***
به حاشیه میآید صدا
صدای پرنده میآید
از تُرنجستان و
از مَزارستان و اَلواحِ دریاها
***
صدا میآید
صدای پرنده
از آسمانهها
از کنگرهها
میخواند پرنده
نشسته بر سنگی
به دشت مرزنآباد
***
هوا سرد است و
هرگز در اتاقهای روشن
چیزی برای گفتن نیست.
پنج
اگر چه خداحافظ و
خدانگهدارت
سلام من نثار حضورت
نثار ستاره و
شبهایت
میان بارانها
***
سلام من به رؤیایت
بر آن جسد که جمیل است و ارجمند
بر آن لَحَد
که بینشان
میان برگ و پرستو
میان بارانها
که قطرهقطره میچکد و
قطره
بر سپیده
از سوسنها
نثار حضورت
میان بارانها
اگرچه خداحافظ و
خدانگهدارت.»
حجم
۵۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۵۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه