
کتاب بگذار باشند
معرفی کتاب بگذار باشند
کتاب الکترونیکی «بگذار باشند» نوشتهٔ مل رابینز و ترجمهٔ آزاده عربی، اثری در حوزهٔ خودسازی و روانشناسی کاربردی است که نشر متخصصان آن را منتشر کرده است. این کتاب با تمرکز بر نظریهٔ «بگذار باشند»، ابزاری برای تغییر نگرش و رفتار در مواجهه با چالشهای زندگی ارائه میدهد و به خواننده کمک میکند تا با رهاکردن کنترل دیگران و تمرکز بر خود، آرامش و رضایت بیشتری را تجربه کند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب بگذار باشند
«بگذار باشند» از مل رابینز، کتابی در قالب ناداستان و خودیاری است که با رویکردی تجربی و شخصی، به موضوع کنترل، رهاسازی و پذیرش در روابط انسانی میپردازد. نویسنده با روایت داستان زندگی خود و مثالهای واقعی، نظریهای را مطرح میکند که بر پایهٔ رهاکردن تلاش برای کنترل دیگران و تمرکز بر تغییر خود استوار است. ساختار کتاب بهگونهای است که هر فصل به یکی از جنبههای مختلف زندگی روزمره، از روابط خانوادگی و دوستانه تا محیط کار و فرزندپروری، اختصاص یافته و در پایان هر بخش، خلاصهای از نکات کلیدی ارائه شده است. این اثر با ترکیب داستانهای شخصی، یافتههای علمی و آموزههای فلسفی، تلاش دارد راهی برای کاهش اضطراب، افزایش رضایت و بازیابی قدرت فردی در اختیار مخاطب بگذارد. «بگذار باشند» در فضایی میان تجربهٔ زیسته و پژوهشهای روانشناسی حرکت میکند و با مثالهای ملموس، خواننده را به تأمل دربارهٔ مرزهای کنترل و پذیرش دعوت میکند.
خلاصه کتاب بگذار باشند
پیام اصلی کتاب «بگذار باشند» بر این ایده استوار است که بسیاری از رنجها و اضطرابهای روزمره، از تلاش بیپایان برای کنترل دیگران و شرایطی ناشی میشود که در واقع خارج از اختیار فرد است. مل رابینز با روایت تجربههای شخصی خود، از جمله دوران سخت بدهی، بیکاری و بحرانهای خانوادگی، نشان میدهد که چگونه با رهاکردن نیاز به کنترل و تمرکز بر اقدامهای کوچک و پیوسته، میتوان مسیر زندگی را تغییر داد. نویسنده دو قانون کلیدی را معرفی میکند: «قانون پنجثانیهای» که به فرد کمک میکند بر اهمالکاری و ترس غلبه کند و «قانون بگذار باشند» که دعوت به رهاکردن کنترل دیگران و تمرکز بر خود دارد. این دو قانون در کنار هم، راهی برای شروع عمل و رهایی از دغدغههای بیپایان دربارهٔ رفتار و نظر دیگران ارائه میدهند. کتاب با مثالهایی از زندگی روزمره، مانند روابط خانوادگی، دوستیها، محیط کار و حتی شبکههای اجتماعی، نشان میدهد که چگونه نگرانی دربارهٔ قضاوت دیگران، نیاز به تأیید و تلاش برای مدیریت احساسات و رفتارهای اطرافیان، انرژی و شادی فرد را تحلیل میبرد. مل رابینز تأکید دارد که با تمرین «بگذار باشند»، میتوان آرامش و تمرکز را به زندگی بازگرداند و روابط سالمتری ساخت. در بخشهایی از کتاب، به ریشههای فلسفی و روانشناختی این نگرش اشاره شده و ارتباط آن با آموزههای رواقیگری، بودیسم و پذیرش رادیکال بررسی میشود. نویسنده با تکیهبر تحقیقات علمی و تجربههای واقعی، نشان میدهد که رهاکردن کنترل دیگران نهتنها به نفع خود فرد است، بلکه روابط را نیز بهبود میبخشد و زمینهٔ رشد شخصی را فراهم میکند.
چرا باید کتاب بگذار باشند را بخوانیم؟
این کتاب با تمرکز بر رهایی از نیاز به کنترل دیگران و پذیرش واقعیتهای غیرقابلتغییر، ابزاری عملی برای کاهش اضطراب و افزایش رضایت از زندگی ارائه میدهد. «بگذار باشند» با روایتهای ملموس و مثالهای روزمره، نشان میدهد که چگونه میتوان با تغییر نگرش، انرژی و زمان را صرف رشد فردی و شادی واقعی کرد. خواندن این کتاب به کسانی که درگیر نگرانیهای مداوم دربارهٔ نظر و رفتار دیگران هستند، کمک میکند تا مرزهای سالمتری در روابط خود ایجاد کنند و با تمرکز بر آنچه در اختیارشان است، احساس آزادی و آرامش بیشتری را تجربه کنند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای کسانی مناسب است که با دغدغههایی مانند اضطراب اجتماعی، نیاز به تأیید دیگران، اهمالکاری یا احساس ناتوانی در مدیریت روابط دستوپنجه نرم میکنند. همچنین برای علاقهمندان به خودسازی، روانشناسی کاربردی و افرادی که بهدنبال راهی برای بهبود کیفیت زندگی شخصی و حرفهای خود هستند، مفید خواهد بود.
بخشی از کتاب بگذار باشند
«در سن ۴۱سالگی. خودم را با هشتصدهزار دلار بدهیء بیکار و درحال تماشای فروپاشی رستوران همسرم یافتم. احساس میکردم در زندگی شکست خوردهايم و هیچ امیدی برای رهایی از این بدهی نداریم. با حسرت موفقیت دوستانم را در مسیر شغلیشان تماشا میکردم؛ درحالی که ما برای تأمین مایحتاج روزانه دچار مشکل بودیم. تازه اخراج شده بودم و هیچ ایدهای برای ادامهی زندگی نداشتم. قبلا بهعنوان وکیلمدافع عمومی در نیویورک کار کرده بودم. در یک شرکت حقوقی بزرگ در بوستون مشغول بودم, در چند استارتاپ فعالیت داشتم» در یک آژانس تبلیغاتی. بخش توسعهی کسبوکار را اداره میکردم. مربی زندگی شده بودم. یک برنامهی رادیویی زنده اجرا میکردم و حتی یک کارگاه سفالگری دایر کرده بودم؛ اما احساس میکردم کاملاً گم شدهام. انگار هر کاری که انجام میدادم کافی نبود تا ما را از این وضعیت نجات دهد. برای مقابله با اضطراب و تردیدهای درونی» استراتژی اصلی من «فرار» بود... فرار از بیدارشدن با زدن دکمهی چرت زنگ ساعت. فرار از درد با مصرف الکل» فرار از مسئولیت با سرزنشکردن همسرم. فرار از جستوجوی کار با بهتعویقانداختن آن» به هر شکل ممکن. اگر تابهحال در چنین شرایطی بودهاید. میدانید که حتی سادهترین کارها چقدر دشوار به نظر میرسند: از رختخواب بیرونآمدن» پرداخت قبضهاء حضور واقعی در کنار خانواده. پختن یک وعده غذای خوب. درخواست شغل. بیرون رفتن برای پیادهروی, لغو یک اشتراک یا.. .»
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۴۰ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۴۰ صفحه