کتاب اگر صورت تو را داشتم
معرفی کتاب اگر صورت تو را داشتم
کتاب الکترونیکی اگر صورت تو را داشتم نوشتۀ فرانسس چا و ترجمۀ الهام بصیرت است و انتشارات دانشآفرین آن را منتشر کرده است. کتاب اگر صورت تو را داشتم داستان چهار زن جوان را روایت میکند که در پی باز کردن راه خود به دنیایی تازه هستند. دنیایی که با استانداردهای خاص زیبایی تعریف شده است و سالنهای مخفی دارد که در آنها از مردان ثروتمند پذیرایی میشود و سلسلهمراتب اجتماعیاش بسیار سختگیرانه است. ماجراهای این رمان که نامزد جایزهٔ گودریدز و جایزهٔ دیلان توماس بوده، در سئول معاصر اتفاق میافتد.
درباره کتاب اگر صورت تو را داشتم
کیوری زنی زیباست که بهسختی در یکی از سالنهای باری انحصاری کار پیدا کرده است. این سالنها را برای وقتگذرانی، مشروب خوردن و سرگرمشدن تاجران بزرگ ساختهاند. کیوری حالا رویکردی جدید نسبت به زندگی پیدا کرده، او سرد شده و به این تغییر رویۀ خود افتخار میکند؛ اما تنها یک اشتباه یا حرکتی تکانشی با مشتری ممکن است معیشت او را بهکلی تهدید کند. کیوری تنها یکی از چهار دختر جوانی است که فراننس چا نویسندۀ توانمند اهل کره جنوبی، در رمان اگر صورت تو را داشتم زندگی او را توصیف کرده است. این چهار زن جوان در پی راهیافتن به دنیایی جدید و ناشناخته هستند، دنیایی که استانداردهای بسیار خشک و سختگیرانهای دارد. هماتاقی کیوری، میهو، دختر هنرمند بااستعدادی است که در یک یتیمخانه بزرگ شده اما برای تحصیل هنر در شهر نیویورک بورسیۀ تحصیلی گرفته است. پس از اتمام کالج و بازگشت به کره، حالا او وارد یک رابطهٔ بیثبات و نامطمئن با وارث فوقالعاده ثروتمند یکی از بزرگترین شرکتهای کرهای شده. این موضوع باعث میشود که او نیز در پی ایجاد تغییراتی در زندگی خود باشد. سومین دختر، آرا نام دارد که در طبقۀ پایین آپارتمانشان، در یک سالن آرایشی کار میکند. آرا، استایلیست مو است و با وجود شغل سادهای که دارد، دو مشغلهٔ ذهنی، همیشه آزارش میدهند؛ عشقی وسواسگونه نسبت به یک ستارۀ پاپ در گروهی پسرانه و نگرانی برای دوست صمیمیاش که در حال پسانداز برای جراحی پلاستیک است، جراحیهایی که حالا در سئول بسیار معمول شدهاند و چهارمین زن که وونا نام دارد. او یکطبقه پایینتر زندگی میکند، بهتازگی ازدواج کرده و باردار است. وونا و همسرش نمیدانند چگونه میتوانند از عهدهٔ تربیت، آموزش و دیگر هزینههای مربوط به فرزندشان برآیند و از این بابت بسیار نگران هستند.
نویسنده کتاب اگر صورت تو را داشتم از پیوند ماجراهای این چهار زن با یکدیگر داستانی را روایت میکند که در ظاهر ناآشنا و عجیبوغریب اما به طور غیرقابلانکاری همگانی و جهانی است. شاید شما مسائل و چالشهایی را که در زندگی شخصیتهای این داستان پیشآمده، تجربه نکرده باشید؛ اما قطعاً دربارهٔ افرادی که با چنین مشکلاتی دستوپنجه نرم کردهاند، مطالب زیادی خوانده یا شنیدهاید. دوستیهای تازه شکلگرفته این چهار زن ممکن است برایشان نجاتدهنده باشد؛ اما آنها راه سختی را پیشرو دارند.
خواندن کتاب اگر صورت تو را داشتم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای کسانی که به رمانهای اجتماعی علاقه دارند مناسب است.
بخشی از کتاب اگر صورت تو را داشتم
«آن موقع من هنوز صحبت میکردم. من و سوجین درحالیکه گاریمان را حرکت میدادیم، شوخی میکردیم یا آواز میخواندیم و رهگذران را با صدای بلند صدا میزدیم. ما فریاد میزدیم: «سیبزمینی شیرین برای پوستتون مفیده! باعث سلامتی و زیبایی میشه! و خیلی هم خوشمزهس!»
چند بار در ماه، نانا، دختر ارشدی که جای دستفروشیاش را به ما داده بود، برای گرفتن سهمش سر میزد. او یکی از اعضای مشهور گنگ بود و کل محل را طی یک سری نبرد افسانهای فتح کرده بود. با این حال، در آخرین نبرد، انگشت کوچکش شکسته بود و برای همین، قلمرو خود را تا زمان بهبودیاش به ما سپرد. اگرچه او در دستشویی مدرسه به دختران دیگر سیلی میزد، اما از من خوشش میآمد؛ چون تنها دختر گنگ مدرسه بودم که دوستپسر نداشت. او همیشه به من میگفت: «تو میدونی چی توی زندگی مهمه و خیلی معصومی. این عالیه.» من میگفتم متشکرم و تعظیم میکردم. بعد او مرا میفرستاد تا سیگار بخرم. صاحب مغازه به او سیگار نمیفروخت زیرا چهرهاش را دوست نداشت...»
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۶۷ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۶۷ صفحه
نظرات کاربران
یک کتاب دخترونه و دوست داشتنی. مثل اکثر آثار فمنیستی شرقی، همرمان با حس آشنایی و همدلی که ایجاد میکنه، شما رو با واقعیت زیستهی جامعه که اغلب با اونچه که میشناسیم یکی نیست آشنا میکنه و حس تازگی داره.