کتاب آگاهی
معرفی کتاب آگاهی
کتاب آگاهی؛ راهنمایی برای کشف رمز و راز بنیادین ذهن نوشتۀ آناکا هریس و ترجمۀ مهرناز نوروزی است. این کتاب را انتشارات ذهن آویز منتشر کرده است.
درباره کتاب آگاهی
آگاهی یکی از کتابهای پرفروش نیویورکتایمز است که آناکا هریس نویسندۀ کتابهایی در حوزۀ علوم اعصاب، مدیتیشن و فلسفۀ ذهن آن را منتشر کرده است.
کتاب مشتمل بر ۸ فصل است؛ «راز پنهان در سادهنگری» اولین فصل این کتاب، به ذاتی بودن تجربه ما از آگاهی میپردازد و ضعف و ناتوانی ما برای پیبردن به اسرار آگاهی. پرسش اساسی این فصل اینچنین مطرح میشود: «چرا مجموعهای از ماده در جهان باید آگاه باشد؟» اینکه مسئلۀ آگاهی برای ما تبدیل به یک کلیشۀ تکرارپذیر شده است موجب میشود از کنار آن و پرسشهایی که حول آگاهی در ذهنمان ایجاد میشود و بهتبع، معنایی که در زندگی میگیرد، بهسادگی بگذریم.
خواندن کتاب آگاهی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای افرادی که به موفقیت و خودشناسی علاقه دارند مناسب و کاربردی است.
بخشی از کتاب آگاهی
«اندیشیدن به آگاهی میتواند همان لذتی را برانگیزد که از اندیشیدن به ماهیت زمان یا منشأ ماده دریافت میکنیم و کنجکاوی عمیقی دربارهٔ خود و دنیای پیرامونمان ایجاد کند. به یاد دارم وقتی جوان بودم، به آسمان نگاه کردم و دریافتم که حس معمولیام از بودن روی زمین و آسمان بالای سرم تصور کاملاً دقیقی نیست. این واقعیت برایم جالب بود که حتی باوجوداینکه آموخته بودم که گرانش درحالیکه بهدور خورشید میچرخیم، ما را بهسوی زمین میکشد - و در واقعیت مفاهیم بالا و پایین وجود ندارد - احساسم از پایین بودن روی زمین، زیر آسمان بدون تغییر باقیمانده بود. برای تغییر دیدگاهم، گاهی اوقات روی زمین دراز میکشیدم و دستها و پاهایم را باز میکردم و تا آنجا که ممکن بود آسمان و افق را در برمیگرفتم. در تلاش برای رهایی از احساس آشنای پایین بودن و جدایی از ماه و ستارههای بالای سرم، تمام ماهیچههایم را شل میکردم، درحالیکه در برابر نیرویی که مرا محکم روی سطح سیارهمان نگه داشته بود تسلیم بودم، بر حقیقت آنچه هستم تمرکز میکردم: من در اطراف کیهان، روی این کرهٔ غولپیکر شناور هستم و به سبب گرانش در اینجا ماندگارم و مسیر را طی میکنم. وقتی در آنجا دراز کشیدم، میتوانستم حس کنم که درواقع به بیرون و به آسمان نگاه میکنم، نه به سمت بالا. لذتی که تجربه کردم از خاموشکردن موقت درکی نادرست و نگاهی آنی به حقیقتی عمیقتر ناشی شد: بودن روی زمین ما را از باقیِ جهان جدا نمیکند. درواقع، ما همواره در فضا هستیم و بودهایم.
این کتاب به دگرگونیِ مفروضات روزمرهٔ ما دربارهٔ جهانی که در آن زندگی میکنیم اختصاص دارد. برخی از حقایق بسیار مهم و فهمناپذیرند (ماده عمدتاً از فضای خالی تشکیل شده است؛ زمین کرهای در حال چرخش در یکی از میلیاردها منظومهٔ کهکشانمان است؛ موجودات میکروسکوپی باعث بیماری میشوند و...) که باید آنها را بارهاوبارها به یاد آوریم تا سرانجام در فرهنگمان نفوذ کنند و پایه و اساس تفکری نو شوند. رازآلودگیِ بنیادین آگاهی، موضوعی که برای فیلسوفان و دانشمندان به طور یکسان گیجکننده است، جایگاه ویژهای در میان این حقایق دارد. هدف من از نوشتن این کتاب این است که لذت شکوه آگاهی را به دیگران انتقال دهم.
پیش از طرح هر سؤالی در باب آگاهی، نخست باید مشخص کنیم که از چه چیزی صحبت میکنیم. مردم از این واژه به طرق مختلف استفاده میکنند؛ برای مثال، برای اشاره به وضعیت بیداری، احساس فردیت، یا خودکاوی آن را به کار میبرند؛ اما زمانی که میخواهیم کیفیت رازگونگی را در قلب آگاهی مشخص کنیم، مهم است که تعریف را به آنچه آگاهی را بیمانند میکند، محدود کنیم. ابتداییترین تعریف از آگاهی، تعریفی است که فیلسوف توماس ناگل، در مقالهٔ معروف خود «خفاش بودن چگونه است؟» ارائه کرده است و من از این واژه در سراسر این کتاب بهره بردهام. ماهیت گزارش ناگل به این شرح است:
موجودی آگاه است که دارای کیفیتی از بودن باشد.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه