دانلود و خرید کتاب قتل در پرستشگاه آنوبیس لیندا اس. رابینسون ترجمه زهرا نی چین
تصویر جلد کتاب قتل در پرستشگاه آنوبیس

کتاب قتل در پرستشگاه آنوبیس

معرفی کتاب قتل در پرستشگاه آنوبیس

کتاب قتل در پرستشگاه آنوبیس نوشتهٔ لیندا اس رابینسون و ترجمهٔ زهرا نی چین است. نشر قطره این رمان پلیسی و جناییِ آمریکایی را روانهٔ بازار کرده است. این اثر حاوی کاوشگری‌های «لُرد مِرِن» است.

درباره کتاب قتل در پرستشگاه آنوبیس

در کتاب قتل در پرستشگاه آنوبیس که حاوی یک رمان پلیسی است، می‌خوانید که سال پنجم سلطنت فرعونْ «توت عنخ آمون» است که هفت جسد، آمادهٔ بیرون‌کشیدن از نطرون هستند. کاهن «رانب» از اینکه می‌دید مشتری‌اش اولین کسی است که نوارپیچی می‌شود، هیجان‌زده بود. شوهر بانو شاپوی مرحوم به رانبْ گلدانی مفرغی داده بود تا اطمینان حاصل کند مراسم مومیایی‌کردن زنش تمام‌وکمال انجام می‌شود. آیا اتفاقی در شرف وقوع است؟ این رمان را بخوانید تا بدانید. این اثر در سال ۱۹۹۴ منتشر شده است و حاوی نخستین روایتِ کاوشگریِ یک «کارآگاه باستانی» است‌ که از ذکاوت‌، باریک‌بینی و تیزهوشی کارآگاهان معاصر بی‌نصیب نمانده و برخی ترفندهایشان را در کاوشگری‌هایش به کار می‌بندد. او «لُرد مِرِن» نام دارد. با او همراه شوید. این رمان ۱۷ فصل دارد.

خواندن کتاب قتل در پرستشگاه آنوبیس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی آمریکا و قالب رمان جنایی و پلیسی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب قتل در پرستشگاه آنوبیس

«تنها اعترافی که آن روز عصر کیسن از تِش بیرون کشید، صدها خطای کوچک مربوط به نقاشی مقبره‌ها، تابوت‌ها، و مجسمه‌های مشتریان بود که گزارش نشده بودند. در کمال تعجب، وقتی تِش به یک خطا اعتراف می‌کرد، مثل سدی که آب از آن چکه و یک‌باره فوران کند، خطاهای دیگرش را هم بروز داد. متأسفانه کاتب انگار فکر می‌کرد خشم وزیر بیش‌تر از خشم کیسن باشد. وقتی کیسن تهدیدش کرد که اگر به قتل اعتراف نکند معاملات روستاییان را برملا می‌کند، کاتب بیچاره زد زیر گریه، اما هم‌چنان ساکت ماند و کیسن پیش از آن‌که او غش کند تهدیدش را پس گرفت.

کیسن به تختش روی پشت‌بام خانهٔ تِش برگشته بود، تمام شب را نشسته و به مناظر جدیدالکشفش خیره بود تا شاید فعالیت غیرمجازی را مشاهده کند. به تِش بدگمان بود و تا وقتی ثابت نمی‌شد قاتل کیست، شکش پابرجا می‌ماند ـ اما وقتی مکالمه‌اش با اوسرآمون را شنیده بود، دیدگاهش نسبت به این موضوع عوض شده بود.

سرش را به دیوار تکیه داد و لحظه‌ای چشم‌هایش را بست. از شب که روستا در سکوت فرورفته بود،‌ مشغول نگهبانی بود. کسی حرکتی نکرده بود و او از نگاه به دیوارهای خالی و گوش دادن به جیغ گربه‌های روستا خسته شده بود. صدای جیرجیری شنید و سرش را بلند کرد. آن پایین کسی از زیر سایه‌بان در بیرون رفت، اطراف خانهٔ اوسرآمون پرسه زد و به طرف پله‌های بیرونی رفت. آن شیوهٔ راه رفتن و چرخ زدن مال نقاش بود.

اوسرآمون از پله‌ها به سمت پشت‌بام بالا خزید و رفت پشت خانه که مقابل دیوار روستا بود. کیسن تلاش کرد ببیند مرد چه می‌کند، اما نور ماه فقط تا همان حد به او اجازهٔ دیدن می‌داد. نقاش حرکت کرد.

اوسرآمون پشت دیوار ناپدید شد. کیسن یک‌مرتبه بلند شد و آهسته از روی پشت‌بام پرید. وقتی به پشت‌بام خانهٔ اوسرآمون رسید،‌ به سمت دیوار خزید، با احتیاط از روی آن نگاه کرد، و نردبانی دید. پایین نردبان، اوسرآمون در تاریکی، به دنبال نور مشعلی که دور می‌شد، تلوتلوخوران می‌رفت. کیسن تا بیست شمرد، از نردبان پایین رفت و نقاش را تعقیب کرد.

نقاش را می‌پایید و سعی می‌کرد فاصله‌اش را با او حفظ کند تا صدای پایش شنیده نشود که پای اوسرآمون به سنگی گیر کرد و سکندری خورد. معلوم بود دردش گرفته؛ شنید که از ناهمواری راه ناله کرد. کیسن پشت تخته‌سنگی پنهان شد و منتظر ماند تا اوسرآمون صندلش را درست کند. دوباره پشت سرش خزید. مشعل از تپه‌هایی که روستا را احاطه کرده بود بالا می‌رفت و پایین می‌آمد و مسیر شمالی را به سمت گورستان نجیب‌زادگان ادامه می‌داد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۹۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۵۲ صفحه

حجم

۱۹۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۵۲ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰
۷۰%
تومان