کتاب تراژدی یک داستان نویس
معرفی کتاب تراژدی یک داستان نویس
کتاب تراژدی یک داستان نویس نوشتهٔ ابراهیم نصرالله و ترجمهٔ فرهاد رجبی است. انتشارات مروارید این رمان معاصر فلسطینی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب تراژدی یک داستان نویس
کتاب تراژدی یک داستان نویس (مأساة کاتب القصة القصیرة) حاوی یک رمان به قلم نویسندهای فلسطینیتبار است. این رمان که آن را جزو دستهٔ ادبیات پساکرونایی دانستهاند، بحران زندگیِ یک نویسنده را به تصویر میکشد که با تعارضهای دنیای مجازی و واقعی دستوپنجه نرم میکند. این اثر با چاشنی طنز تلخ، شخصیتها را در لایهها و فضاهای متنوع داستان معرفی کرده است. گفته شده است که این کتاب نسبت به دیگر آثار نویسنده، جهانی متفاوت و چندلایه دارد. این رمانْ تراژدی انسان را در جهانی به تصویر میکشد که در آن تمام واژهها و معانی رنگی دیگرگون به خود گرفتهاند. شخصیت اصلی رمان، نویسندهٔ داستان کوتاه است و جهانی ناعادلانه را در مقابل خود میبیند که به قوانین انسانی پایبند نیست. او در برابر هجوم دنیای مجازی به شخصیترین ابعاد زندگیاش قرار گرفته و در تلاش است تا در عین زیستن در شکاف بین زندگی واقعی و مجازی، به درک درستی از حقیقت برسد؛ همچنین میکوشد با وضع قوانین جدید، حقوق از دسترفتهٔ انسانی را احیا کند؛ او ناچار است از دریچهای جدید به وقایع روزمره بنگرد تا موفق به ارائهٔ خوانشی متفاوت از آنها شود. این رمان به قلم ابراهیم نصرالله اولینبار در سال ۲۰۲۱ میلادی منتشر شده است.
خواندن کتاب تراژدی یک داستان نویس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر فلسطین و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره ابراهیم نصرالله
ابراهیم نصرالله در سال ۱۹۵۴ در خانوادهای فلسطینی متولد شد. او نویسندهای برندهٔ جایزهٔ بوکر عربی در سال ۲۰۱۸ است. خانوادهٔ او در سال ۱۹۴۸ از سرزمین خود (فلسطین) بیرون رانده شدند. این نویسنده دوران کودکی و جوانی خود را در اردوگاه پناهندگان در اردن گذراند و فعالیت خود را بهعنوان معلم در عربستان سعودی آغاز کرد. او بیش از ۱۰ مجموعه شعر و بیش از ۲۰ رمان و چندین کتاب دیگر منتشر کرده است. ابراهیم نصرالله از قلههای ادبیات عرب خوانده شده است. با وجود فعالیتهای او در زمینههای مختلف هنری (از جمله عکاسی، نقاشی و نقد)، او را با مهارت داستاننویسیاش میشناسند؛ همچنین او برای نگارش رمان «جنگ دوم سگ» موفق به دریافت جایزهٔ بوکر عربی شده است. حضور و نفوذ تجربههای زیسته در نوشتههای ابراهیم نصرالله، رنگ واقعیت و باورپذیری آثارش را برجسته میکند. این نویسنده از رمان بهعنوان ابزاری برای بیان درد و رنجها سود میبرد. مهارت در سرودن شعر و آگاهی از دنیای سینما بهکمک نصرالله آمده تا در انتقال و بیان درد و رنج بهخوبی عمل کند. بسیاری منتقدان، ادبیات مقاومت فلسطین را اصلیترین درونمایهٔ آثار ابراهیم نصرالله میدانند، اما او در به تصویرکشیدن مسائل انسانی از بعدی فلسفی مهارت بسیاری از خود نشان داده است. آگاهی از مسائل اجتماعی و فرهنگی جهان عرب و قلم ساده و روانش در ترکیب با تکنیکهای داستاننویسی، او را به نویسندهای منحصربهفرد تبدیل کرده است. رمان «تراژدی یک داستاننویس» یکی از آثار او است.
بخشی از کتاب تراژدی یک داستان نویس
«چنانکه ملاحظه میفرمایید، طرفدارم در روایتم حضور ندارد و بهنظر میرسد که در جهان امروز، حقیقت جدید این است که: از دل برود هر که از فیسبوک و فضای مجازی برفت! درست همانطور که در گذشته میگفتند، «از دل برود هر آنکه از دیده برفت!» این جمله، یکی از جملات حکمتآمیز مردم است که به درستیاش بسیار شک دارم، ولی حق مردم است که گهگاه در گفتارهایشان اشتباه کنند، از اینرو چنین گفتههایی درواقع لغزش زبانی مردم است، بدون اینکه خدای ناکرده، منظورم این باشد که من از مردم داناترم، خودم سخنان چهگوارا، نلسون ماندلا، جورج حبش یا هُدی شعراوی یا آنجلا دیویس را ستایش میکنم یا حرفهای هیلاری سوانک را دربارهٔ سریال فضاییاش، آنجا که میگوید: «خیلی اهمیت دارد که به خودمان یادآور شویم که نباید شادمانی را یک ضعف قلمداد کنیم، بلکه باید آن را یک قدرت به حساب آوریم. بهدست گرفتن امر رهبری با اتکا بر قدرت، ضرورتاً برای اینکه یک رهبر باشی، مفید نیست.»
من میتوانم بگویم حرفهای این بزرگان، از کلام حکمتآمیز مردمی که میگویند: «سرت را بین سرها بگذار و بگو ای بُرندهٔ سرها» بسیار عمیقتر است. یا ضربالمثل دیگری که ثابت شده است برای هر زمان یا هر جا کاربرد ندارد و بهخاطر شیوع ویرانگر کرونا، خیلی نامطلوب است: «مرگ که همهگیر باشد عافیت است». چیزی که در ماههای اخیر، که امیدوارم ادامهدار نباشد، اتفاق افتاده این است از میان مردم هیچکس آمادگی مردن با دیگری را ندارد. بنابراین از نزدیکترین افرادش هم فرار میکند، از دست دادن و بغل کردنشان پرهیز میکند و اینجاست که کارهایشان، مصداق سخن معروف سارتر است که میگوید: «دوزخ، همان دیگرانند» سخنی که البته قبلاً مصداق نداشت، حتی در ارتباط من با مادرم که هیچ شکی در عشق من به او وجود ندارد، این پرهیز را با جدا کردن دو حوله تجسّم بخشیدم: یکی برای من و یکی برای او. تا زمانی که ناامیدی بر ما چیره شد و دیگر این کار برایمان اهمیت نداشت.»
حجم
۱۵۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۰۴ صفحه
حجم
۱۵۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۰۴ صفحه