کتاب تا اکنون کودکی ام ابراهیم نصرالله + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب تا اکنون کودکی ام

کتاب تا اکنون کودکی ام

دسته‌بندی:
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب تا اکنون کودکی ام

کتاب الکترونیکی «تا اکنونِ کودکی‌ام» نوشتهٔ ابراهیم نصرالله و با ترجمهٔ فرهاد رجبی، توسط نشر مروارید منتشر شده است. این رمان روایتی از خاطرات و تجربه‌های زیستهٔ نویسنده در دوران کودکی و نوجوانی است که در بستری از مهاجرت، تبعید و زندگی در اردوگاه‌های فلسطینی شکل گرفته‌اند. اثر حاضر با نگاهی به روابط خانوادگی، دوستی‌ها، عشق‌های نوجوانانه و دغدغه‌های زیستن در شرایط دشوار، تصویری انسانی و ملموس از زندگی فلسطینیان ارائه می‌دهد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب تا اکنون کودکی ام

«تا اکنونِ کودکی‌ام» اثری داستانی است که در قالب رمان نوشته شده و به نوعی میان خودزندگی‌نامه و داستان قرار می‌گیرد. ابراهیم نصرالله، نویسندهٔ فلسطینی، در این کتاب با بهره‌گیری از خاطرات شخصی و تجربه‌های زیسته، روایتی چندلایه از کودکی و نوجوانی خود در اردوگاه‌های فلسطینی ارائه داده است. ساختار کتاب بر پایهٔ روایت اول‌شخص و بازگویی خاطرات شکل گرفته و در آن، مرز میان واقعیت و خیال به‌گونه‌ای هنرمندانه درهم‌آمیخته است. نویسنده تلاش کرده است تا با فاصله‌گرفتن از روایت صرفاً فردی، زندگی و سرگذشت اطرافیان، دوستان، اعضای خانواده و حتی مکان‌ها را نیز وارد داستان کند و به این ترتیب، اثری خلق کند که همزمان هم بازتابی از زندگی شخصی او و هم روایتی جمعی از تجربهٔ تبعید و مهاجرت فلسطینیان باشد. کتاب در فضایی آکنده از نوستالژی، امید، رنج و عشق به زندگی پیش می‌رود و با زبانی صریح و بی‌پیرایه، دغدغه‌های انسانی و اجتماعی نویسنده را بازتاب می‌دهد.

خلاصه داستان تا اکنون کودکی ام

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان «تا اکنونِ کودکی‌ام» با روایت زندگی پسری نوجوان در اردوگاه پناهندگان فلسطینی آغاز می‌شود. او در کنار خانواده و دوستانش، با چالش‌های زندگی در تبعید، فقر، محدودیت‌ها و آرزوهای کودکانه دست‌وپنجه نرم می‌کند. شخصیت اصلی، که می‌توان او را بازتابی از خود نویسنده دانست، دلبستهٔ دختری به نام «نور» است؛ دختری با چشمان سبز و موهای سرخ که حضورش در زندگی را به تجربه‌ای سرشار از شور و امید بدل می‌کند. رابطهٔ میان این دو نوجوان، در بستر روزمرگی‌های اردوگاه، درس خواندن، بازی‌های کودکانه و دغدغه‌های خانوادگی شکل می‌گیرد و به تدریج عمق می‌یابد. در کنار این رابطه، نویسنده به روابط خانوادگی، نقش مادر مقتدر و مهربان، تلاش برای موفقیت تحصیلی و تأثیرات مهاجرت و آوارگی بر روح و روان کودکان می‌پردازد. خاطرات سفرهای خیالی، ساختن فرودگاه در حیاط خانه، آرزوی پرواز و رهایی، و همچنین روایت‌هایی از گذشتهٔ خانواده و رنج‌های نسل‌های پیشین، درهم‌تنیده با روایت اصلی، تصویری چندوجهی از زیستن در شرایط دشوار را ترسیم می‌کند. کتاب با نگاهی به امید، عشق، مقاومت و پیوندهای انسانی، تجربهٔ زیستهٔ یک نسل را به تصویر می‌کشد، بی‌آنکه صرفاً به تلخی‌ها یا رنج‌ها محدود شود.

چرا باید کتاب تا اکنون کودکی ام را بخوانیم؟

این کتاب با روایتی صمیمی و نزدیک، تجربهٔ زیستن در اردوگاه‌های فلسطینی را از زاویهٔ نگاه یک کودک و نوجوان بازگو می‌کند. «تا اکنونِ کودکی‌ام» نه‌تنها به مسائل سیاسی و اجتماعی فلسطین می‌پردازد، بلکه دغدغه‌های انسانی، عشق، دوستی، خانواده و امید را در مرکز توجه قرار می‌دهد. خواندن این اثر فرصتی است برای آشنایی با زندگی روزمرهٔ مردمی که در دل بحران و تبعید، همچنان به رؤیاها و زیبایی‌های کوچک زندگی دل بسته‌اند. همچنین، کتاب با پرداختن به روابط خانوادگی و نقش مادر، تصویری از قدرت و ایستادگی زنان در شرایط دشوار ارائه می‌دهد. این رمان می‌تواند دریچه‌ای باشد به جهان کودکی و نوجوانی در بستر بحران، و مخاطب را به تأمل دربارهٔ ارزش‌های انسانی و معنای زیستن دعوت کند.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مطالعهٔ این کتاب برای علاقه‌مندان به ادبیات معاصر عرب، دوست‌داران رمان‌های خودزندگی‌نامه‌ای و کسانی که به روایت‌های انسانی از مهاجرت، تبعید و زندگی در شرایط دشوار علاقه دارند، مناسب است. همچنین، برای کسانی که دغدغهٔ شناخت فرهنگ و تاریخ فلسطین را دارند یا به دنبال تجربهٔ ادبی متفاوت از جهان کودکی و نوجوانی هستند، این اثر پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب تا اکنون کودکی ام

«در خانه‌مان را باز کردم، صدای مادر به گوشم رسید: ـ کجا؟ ـ نمی‌دانم. از ترس این‌که مبادا جوجه‌ها از خانه خارج شوند، در را پشت سرم بستم. هوا آفتابی بود، به آسمان نگاه کردم، هواپیمایی از سمت غرب می‌آمد و به سمت فرودگاه «مارکا» در شرق می‌رفت. ترجیح می‌دهم روزم را با هواپیمایی در حال پرواز آغاز کنم، نه با هواپیمایی که در حال فرود آمدن است. هر پروازی مرا به داشتن یک روز زیبا امیدوار می‌کند. روی دیوار روبه‌روی در خانهٔ ما تابلویی بزرگ‌تر از همهٔ تابلوهای پرواز فرودگاه‌های بین‌المللی قرار داشت. چیزهایی را که با گچ سفید و گاهی هم با گچ رنگی همراه با فلش‌هایی روی آن نوشته‌ام می‌خوانم: بیروت (۳۰۰ کم (کیلومتر) آتن (۱۳۰۰ کم بغداد (۸۰۰ کم رم (۲۵۰۰ کم پاریس (۳۴۰۰ کم مادرید (۳۷۰۰ کم الجزایر (۳۰۰۰ کم قاهره (۵۰۰ کم برلین (۳۹۰۰ کم سر فلش‌ها به سمت موقعیت‌های متفاوتی بود که مکان شهرها را در چهار طرف مشخص می‌کرد. ناخودآگاه متوجه شدم که انگشتان دستی به‌آرامی روی شانهٔ راستم کشیده می‌شود، برگشتم، نور بود: ـ امروز به کجا سفر می‌کنی؟ ـ نظرت چیست بروم پاریس؟ ـ پاریس، پاریس. چرا به رم نمی‌روی؟ ـ دیروز آن‌جا بودم. ـ ایرادی ندارد، پس شد پاریس. ـ چمدانت را بسته‌ای؟ ـ همه‌چیز روبه‌راه است. تو چطور؟ چمدانت را نمی‌بینم. ـ چمدانم آماده داخل هواپیماست. * کرهٔ زمین، از زمانی که استاد جغرافی‌مان کُتش را روی میز گذاشت و با انگشتانش آرام حرکتش داد، مرا شیفتهٔ خودش کرده است. با تکان معلم، زمین می‌چرخید و کشورها دور و نزدیک می‌شدند. اصلاً زیباترین چیزی را که در زندگی‌ام دیده‌ام رنگ زمین، پهناوری دریاهایش، مناطق سرسبز، زرد رنگ، قهوه‌ای‌رنگ و تنوع آبی‌هایش است. کمان مسی‌رنگی که کره را در خود گرفته است تا بهتر بچرخد و حتی چرخشش هم برایم زیباست. عاشق جزایر دور افتادهٔ وسط آب‌ها، جزایر کوچک و بزرگ، رودها و جنگل‌هایش هستم. در عجبم چطور توانسته‌اند آن خط‌های صاف و کج را که مرز می‌نامند ترسیم کنند و این‌که ما را مجبور کنند برای امتحانات درس جغرافی آن‌ها را حفظ کنیم. خوشم نمی‌آمد یک‌سری خطوط مرده را از حفظ و با چشمانی بسته یاد بگیرم، درست همان‌طوری که حفظ یک شعر برایم جالب نبود. همراه با نور حرکت کردم. رسیدیم. با نگاهی کارشناسانه باند فرودگاه را وارسی کردم. نگاهی به علف‌های اطرافش انداختم تا از مسیر وزش باد مطمئن شوم. ـ آماده‌ای؟ ـ آماده‌ام. دستانم را تکان دادم، انگار بال‌هایم هستند. حرکت کردم صدای موتورهای غول‌پیکر در درونم پیچید. به پشت سرم نگاه کردم، دیدم نور هم در حال پرواز است. به او لبخند زدم، سرم را کمی بالاتر گرفتم و لبخندی هم حوالهٔ آسمان کردم. آسمان صاف بود.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۷۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۴۶۶ صفحه

حجم

۵۷۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۴۶۶ صفحه

قیمت:
۲۵۰,۰۰۰
۲۰۰,۰۰۰
۲۰%
تومان