
کتاب درد
معرفی کتاب درد
کتاب درد نوشتهٔ صادق کرمیار است. انتشارات علمی و فرهنگی (بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان) این کتاب را منتشر کرده است. اثر حاضر که در دستهٔ ادبیات داستانی معاصر ایران قرار گرفته، رمانی در باب افکار و احساسات شخصیتی به نام «شهید حسینی» است. او در دریا منتظر «حوا» است. این داستان بهطور عمیق به مفاهیم هستیشناسی، معنای زندگی و تجربیات انسانی پرداخته و با استفاده از عناصر روایی از قبیل تعلیق، رؤیا، واقعیت، فریب و حقیقت به تصویر کشیده شده است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب درد اثر صادق کرمیار
کتاب «درد» که در سال ۱۳۹۴ منتشر شده، یک رمان معاصر و ایرانی و روایت همزمان تلاشهای اطلاعات عملیات ایران و بخشی از استخبارات عراق برای غلبه بر یکدیگر است. «صادق کرمیار» با این رمان مروری بر خاطرات جانبازی کرده است که هنوز درد می کشد؛ درد جسمی ناشی از جراحات جنگ و درد اجتماعی. این جانباز که شخصیت اصلی رمان «درد» است، «شهید حسینی» نام دارد. او در جستوجوی «حوا» است و با چالشهایی درونی و بیرونی روبهرو میشود. این شخصیت نماد انسان است که در دنیای جدید بهدنبال یافتن معنای زندگی است. «حوا» بهطور فیزیکی غایب است، اما نماد دیگری از جستوجو و ارتباط انسانی در نظر گرفته شده است. حضور او بیشتر بهصورت ذهنی و در اندیشههای شهید حسینی خود را نشان میدهد. داستان در ابتدا در فضایی پر از آب و دریا جریان دارد. این را بهعنوان نمادی از خلأ و بیپایانی وجود انسانها و نیز نمادی از هبوط و سقوط دانستهاند. این فضا بهطور خاص درگیر با مفاهیم معنوی و فلسفی است. هبوط که از مفاهیم دینی گرفته شده است، در این رمان بهعنوان نقطهٔ آغازی برای مواجهه با درد، تنهایی و جستوجوی معانی جدید در دنیای بشری مطرح شده است. شخصیت اصلی با سیب گاززدهٔ خود این هبوط را تجربه میکند و در جستوجوی معنای سقوط و مرگ است. مرز میان رؤیا و واقعیت پیوسته شکسته میشود. شهید حسینی در ابتدا در خواب است و سپس در بیداری به وقایع و خاطرات خود میپردازد. این تغییرات ناگهانی نشاندهندهٔ تأثیرات عمیق ذهن و گذشته بر حال است. داستان بهطور مداوم بین گذشته و حال در رفتوآمد است. شخصیتی که درگیر هبوط است، بهتدریج بهدنبال کشف حقیقت زندگی و مرزهای آزادی و سرنوشت میرود. تعلیق و انتظار برای رسیدن به حوا در ابتدای این اثر، همواره خواننده را درگیر نگه میدارد. این رمان در ۱۹ فصل نوشته شده است.
خلاصه داستان درد
داستان رمان «درد» در لایههای مختلف به مفاهیم فلسفی و انسانی مانند هبوط، تنهایی، عشق، جستوجو و مرزهای میان رؤیا و واقعیت پرداخته است. شخصیت اصلی «شهید حسینی» است. او در دریا در حال انتظار برای «حوا» است؛ درحالیکه به موضوعات اساسی انسانی مانند سقوط و هبوط فکر میکند. «شهید حسینی» در طول رمان به مفاهیم عمیقی مانند تأثیرات فریب، تنهایی و جستوجوی معنای زندگی پرداخته و در نهایت به این نتیجه میرسد که در دنیای جدید باید با تلاش و جستوجو به اهدافش دست یابد.
چرا باید کتاب درد را بخوانیم؟
مطالعهٔ این رمان شما را با افکار و احساسات فردی که در جنگ ایران و عراق در سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ شرکت داشته، آشنا و همراه میکند.
کتاب درد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان در باب مسائل مربوط به جنگ ایران و عراق در سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ پیشنهاد میکنیم.
درباره صادق کرمیار
«صادق کرمیار» زادهٔ ۱۳۳۸ در تهران، نویسنده و کارگردانی ایرانی است. او مسئول ویژهنامهٔ «اطلاعات جبهه» در مناطق جنگی در سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۷ بود. از ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۵ مسئولیت صفحهٔ ادبی «جوانههای اندیشه» در روزنامهٔ اطلاعات و همچنین معاونت سردبیری نشریهٔ سینمایی «مردم و سینما» وابسته به بنیاد سینمایی فارابی را بر عهده داشت. با نوشتن رمانهایی مانند «نامیرا» و «دشتهای سوزان» و نیز کارگردانی سریالهایی همچون «یک روز قبل» و «خاطرات مرد ناتمام» شناخته میشود. او که دارای گواهینامهٔ درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، نگارش چندین رمان، فیلمنامهٔ سینمایی و سریالهای تلویزیونی و نیز کارگردانی چندین فیلم و سریال تلویزیونی را در کارنامهٔ هنری خود دارد. بیش از پنج سال مدیریت ادبی و هنری در سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران از دیگر فعالیتهای صادق کرمیار در عرصههای فرهنگی به شمار میرود. رمان «درد» اثر مکتوب دیگری از این هنرمند است.
بخشی از کتاب درد
«مریم قول داده بود دیگر بهش زنگ نزند و هر وقت کاری داشت فقط برایش پیام بفرستد. حالا که شهید حسینی در شرایط تعلیق است و دوست دارد مریم به او زنگ بزند، زنگ نمیزند. فکر میکند اگر بتواند دست چپش را از لبه سیمانی جدول بردارد و موبایل را از جیبش بیرون بکشد، لااقل به شهرام زنگ میزند که بیاید به کمکش. دست راست را محکمتر میکند تا کمی سنگینیاش را به سمت چپ بیندازد و کمی دستش را شل میکند و میبیند چرخ ویلچر لای میله پل تکان میخورد و اگر دستش را از روی جدول بردارد، ممکن است چرخ ویلچر در برود و سقوط کند. دوباره سنگینیاش را به سمت راست میدهد. حالا بهتر میشود و میتواند دست چپش را رها کند. در همین آن صدای زنگ موبایل بلند میشود. هول میشود و دوباره به لبه جدول میچسبد. همه چیز دوباره به حال اول برمیگردد. تمرکز خود را حفظ میکند و باز دست راست را محکم میکند و به تعادل قبلی میرسد و دست چپ را رها میکند و آرام دست در جیب میکند. موبایل زیر دسته ویلچر گیر کرده و اگر بخواهد خودش را به راست بکشد، سقوط حتمیست. سعی میکند لبه شلوار را به آرامی بالا بکشد. حالا بهتر شد. دست در جیب میکند و میتواند گوشه موبایل را لمس کند. آرام آرام موبایل را بیرون میکشد. دست راستش دیگر دارد خسته میشود و نمیداند چقدر میتواند تاب بیاورد. صدای زنگ قطع میشود. شماره را نگاه میکند. شهرام است. میخواهد خودش به او زنگ بزند که چرخ ویلچر لای میله پل میلرزد و دست راستش که عرق کرده، شل میشود. احساس میکند سقوط حتمیست. ناچار دست میاندازد و لبه جدول را میگیرد. موبایل از دستش رها میشود و داخل نهر آب میافتد و او حتی نمیتواند سر بگرداند و آن را نگاه کند.»
حجم
۳۱۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
حجم
۳۱۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه