دانلود و خرید کتاب ثبت دائمی ادوارد اسنودن ترجمه میرجواد سیدحسینی

معرفی کتاب ثبت دائمی

کتاب ثبت دائمی نوشتهٔ ادوارد اسنودن و ترجمهٔ میرجواد سیدحسینی است. نشر قطره این کتاب را روانهٔ بازار کرده است؛ کتابی حاوی محرمانه‌های یک متخصص کامپیوتر و جاسوس سابق سازمان سیا (CIA).

درباره کتاب ثبت دائمی

کتاب ثبت دائمی [یا «بایگانی همیشگی»] (Permanent Record) که جلد ۸۱ از مجموعهٔ «شناخت‌نامه و خاطرات» در نشر قطره است، ۱۰ فصل دارد. نویسندهٔ این کتاب مهندس سیستم‌ها در سمت افسر آژانس اطلاعات مرکزی و پیمانکار آژانس امنیت ملی بوده است. ادوارد اسنودن شما را وادار می‌کند به‌گونه‌ای جدی‌تر دربارهٔ آنچه هر آمریکایی باید اکنون بپرسد، تأمل کنید. او پرسیده است که چه معنا دارد کسانی اطلاعات زندگی ما را در پرونده‌ها جمع‌آوری و ذخیره کنند و در دسترس نگه‌ دارند؛ نه‌فقط اکنون بلکه به‌طور بالقوه برای همیشه؟ داستان او وقتی مخاطرات را آشکار می‌کند که صحبت از حریم خصوصی، آزادی بیان و قانون اساسی به میان می‌آید. این نویسنده سرانجام تصمیم گرفت نه به آژانس‌هایی که در آن‌ها مشغول به کار بود، بلکه به عموم مردم وفادار بماند؛ همان‌ها که این آژانس‌ها برای حفاظت از آنان ایجاد شده است. او احساس می‌کرد به‌نحوی به شهروندان عادی خیانت می‌شود و وظیفه دارد نحوهٔ انجام این خیانت را توضیح دهد. توضیح او دربارهٔ تجربیاتی که باعث شده این تصمیم مهم را بگیرد، به‌همراه جزئیاتی که از سوابق خانوادگی خویش ارائه می‌دهد، دفاع محکمی در برابر اتهام خائن‌بودن او دانسته شده است. با او همراه شوید و محرمانه‌های یک متخصص کامپیوتر و جاسوس سابق سازمان سیا (CIA) را بخوانید.

خواندن کتاب ثبت دائمی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ محرمانه‌های یک متخصص کامپیوتر و جاسوس سابق سازمان سیا (CIA) پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب ثبت دائمی

«سعی کنید بزرگ‌ترین رویداد (اجتماع) خانوادگی را که در آن شرکت کرده‌اید، به یاد بیاورید. چند نفر آنجا بودند؟ شاید سی یا پنجاه نفر؟ گرچه همهٔ شما با هم یک خانواده را تشکیل می‌دهید، شاید واقعاً خوش‌شانس نباشید که تک تک اعضای آن را بشناسید. عدد دانبار، که تخمین مشهوری از تعداد روابطی است که می‌توان به‌طور معناداری در زندگی حفظ کرد، فقط صد و پنجاه نفر است. اکنون به مدرسه فکر کنید. در دبستان و دبیرستان، چند نفر در کلاس شما بودند؟ با چند نفر از آن‌ها دوست و با چند نفر دیگر آشنا بودید و چهرهٔ چند نفر را تشخیص می‌دادید؟ اگر در آمریکا به مدرسه رفته باشید، بیایید فرض کنیم این تعداد هزار نفر بوده باشند. این قطعاً مرزهای آنچه را که می‌توانید جامعهٔ خود تلقی کنید افزایش می‌دهد، اما شما همچنان به آنان احساس وابستگی می‌کنید.

در روز یازده سپتامبر نزدیک به سه هزار نفر کشته شدند. هرکسی را که دوست دارید، هرکسی را که می‌شناسید، حتی همهٔ افرادی را که نام خانوادگی آشنایی دارند یا حتی چهره‌شان برایتان آشناست تصور کنید  تجسم کنید همگی به یک‌باره درگذشته‌اند. خانه‌های خالی را تصور کنید. مدرسه‌های خالی، کلاس‌های خالی را تصور کنید. تمام انسان‌هایی که در میان آن‌ها زندگی کرده‌اید و کسانی که ماهیت روزهای شما را تشکیل می‌دادند، دیگر آنجا نیستند. وقایع یازده سپتامبر حفره‌هایی به‌جا گذاشت. حفره‌هایی در خانواده‌ها، حفره‌هایی در جوامع، حفره‌هایی در زمین.

حالا به این نکته توجه کنید؛ در جریان تلافی آمریکا بیش از یک میلیون نفر کشته شده‌اند.

دولت ایالات متحده، در طول دو دهه پس از وقوع یازده سپتامبر، نغمهٔ ویرانی آمریکا را سر داده است. این دولت از طریق خودویرانگری و با ترویج سیاست‌های محرمانه، قوانین، دادگاه‌ها و جنگ‌های پنهان که تأثیر آسیب‌زای آن‌ها همیشه وجود داشته، همه چیز را طبقه‌بندی، انکار، رد و تخریب کرده است.

من بعد از گذراندن تقریباً نیمی از عمر کاری خود در جامعهٔ اطلاعاتی آمریکا و نیم دیگر آن در تبعید، بهتر از اغلب مردم می‌دانم که آژانس‌های اطلاعاتی تا چه حد اعمال اشتباهی انجام داده‌اند. همچنین می‌دانم که جمع‌آوری و تحلیل اطلاعات ـ برای استفادهٔ هرچه بیشتر علیه متحدان آمریکا به‌عنوان دشمن و حتی گاه علیه شهروندان خود ـ چطور می‌تواند عواقب شومی مانند اطلاعات نادرست و تبلیغات سوء در پی داشته باشد.

با این حال، حتی با توجه به این موضوع، من همچنان در تلاشم تا وسعت و سرعت تغییر را بپذیرم؛ تغییر از آمریکایی که می‌خواهد خود را با احترام، رفتار سنجیده و شایسته تعریف کند به دولتی امنیتی که پلیس نظامی‌اش خواستار اطاعت است. دولت ـ پلیسی که اسلحه‌اش را کشیده و فرمان تسلیم بدون قید و شرط «مقاومت نکنید» را صادر می‌کند؛ فرمانی که صدای آن در هر شهری شنیده می‌شود.

به همین دلیل است که هرگاه سعی می‌کنم بفهمم که چطور چنین حوادثی در دو دههٔ گذشته رخ داده‌اند، به تاریخ یازده سپتامبر، به آن روز آغاز و پیامدهای آن برمی‌گردم. بازگشت به آن پاییز به معنی فائق آمدن بر حقیقتی تاریک است، تاریک‌تر از همهٔ دروغ‌هایی که دربارهٔ طالبان و القاعده و تصور توهم‌آمیز سلاح‌های کشتار جمعی صدام حسین گفته شده است. در نهایت این رویکرد به معنای مواجهه با این حقیقت است که قتل عام و سوءاستفاده‌ای که در جوانی من رخ داد، نه‌تنها در قوهٔ مجریه و سازمان‌های اطلاعاتی بلکه در قلب و ذهن همهٔ آمریکایی‌ها از جمله خود من تولد یافت.

یادم می‌آید که هنگام سقوط برج شمالی، هنگامی که در بزرگراه، با یک دست رانندگی می‌کردم و با دست دیگر بدون استثناء و توقف، مشغول گرفتن شمارهٔ تمام اعضای خانواده‌ام بودم، سعی داشتم که از تصادف وحشتناک با جاسوسان در حال فرار فورت‌مید احتراز کنم. بالاخره موفق به برقراری تماس با مادرم شدم. او آن زمان خدمت در ان‌اس‌ای را ترک کرده بود و به‌عنوان منشی در دادگاه‌های فدرال در بالتیمور کار می‌کرد. حداقل آن‌ها تعطیل نشده بودند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۸۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۲۸ صفحه

حجم

۳۸۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۲۸ صفحه

قیمت:
۱۰۳,۰۰۰
۳۰,۹۰۰
۷۰%
تومان