کتاب زیرزمین کوستوریتسا
معرفی کتاب زیرزمین کوستوریتسا
کتاب زیرزمین کوستوریتسا در بوتهٔ نقد سیاسی نوشتهٔ روبرت صافاریان است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. این کتابْ دربارهٔ یکی از فیلمهای معروف امیر کوستوریتساست.
درباره کتاب زیرزمین کوستوریتسا
این کتاب مقالاتی است از نویسندگان مختلف دربارهٔ فیلم زیرزمین کوستوریتسا. نویسندگان مقالات از این قرار هستند: آلن فینکل کراوت، استانکو سِرُویچ، امیر کوستوریتسا، اسلاوُی ژیژک، دینا یوردانووا، جودیت، سین هومرکین، آلکساندرا مارکُویچ.
زیرزمین نام فیلمی است محصول سال ۱۹۹۵ که برندهٔ جایزهٔ نخل طلایی جشنواره فیلم کن شدهاست. کارگردان فیلم امیر کوستوریتسا است و فیلمنامه آن را دوشان کواچوویچ نوشتهاست.
در زمان جنگ جهانی دوم در بلگراد گروهی پارتیزان در زیرزمینی مخفی شدهاند و به کار ساخت و ساز اسلحه مشغولاند. آنها روز و شبشان را در زیرزمین میگذرانند و هرگز از آن خارج نمیشوند. مارکو دوست خود «تْسْرنی» (بْلَکی) را به زیرزمین میبرد تا هم او را از چنگ نازیها در امان بدارد و هم از دختری که مورد علاقه هردوشان است دور کند. ۲۰ سال بعد، مارکو در رژیم تیتو منصبی سیاسی به دست آورده است و همچنان به پارتیزانها و تْسْرنی میگوید جنگ ادامه دارد و با اخبار دروغ آنها را در زیرزمین نگه میدارد.
خواندن کتاب زیرزمین کوستوریتسا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران سینمای کوستوریتسا پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب زیرزمین کوستوریتسا
«زیرزمین را برای اولین بار که دیدیم، همه شیفتهاش شدیم و کسی به معناهای سیاسی و ایدئولوژیک فیلم فکر نکرد. پرداخت سینمایی فوقالعادهی فیلم، بازی پرشورِ بازیگرانش و مهمتر از همه ترکیب غریب موسیقی و قصه در آن مسحورکننده بود ــ و هنوز هست. پرداخت کارتونوار حوادثِ فیالواقع تلخ، یادآور فلینی است و به هم آمیختگی گاهگاهی رویدادهای فراواقع با واقعگرایی، رئالیسم جادویی را به ذهن میآورد. فیلم در نخستین سکانس خود که آمیزهای است از موسیقی پرشور سازهای بادی و سرمستی فاسد بعد از یک چپاول موفق و سپس بمباران و جنگ، میخ خود را میکوبد و تا پایان بدون اینکه نفس کم بیاورد، سه ساعت میتازد.
چرا به ذهن ما آدمهای «معصوم» سینمادوست و انساندوست خطور نمیکرد که سازندهی فیلم به نژادپرستی و دفاع از کشتارهای جمعی متهم شود؟
***
لوموند در ۲ ژوئن مقالهای از آلن فینکلکراوت چاپ کرده به نام «کوستوریتسای شیاد». من با دیدن این مقاله اول اندوهی عمیق احساس کردم، بعد دچار خشمی شدید شدم و سرانجام یکجور عدماطمینان. دوست داشتم بلافاصله جواب دهم، اما چه باید میگفتم؟ نه اینکه نیروی تخیلم ته کشیده باشد، اما کلماتی پیدا نمیکردم برای جواب دادن به نویسندهای که معلوم بود فیلمم زیرزمین را ندیده است. سرانجام به این نتیجه رسیدم که ما، من و فیلمهایی که میسازم، حقیقتاً «شیاد» یم.
این همان احساسی است که در زمان فیلمبرداری، وقتی شک بر من هجوم میآورد، بر من چیره میشود. به اعتقاد خودم همهٔ فیلمهایم زادهٔ شک بودهاند، چرا که در غیر این صورت حالا باید در آمریکا میبودم و برای گیشه فیلم میساختم. اما این اعتقاد که همیشه تفاوتی هست بین فیلم و همبرگر، موجب میشود همچنان اینجا در نورماندی زندگی کنم.
هنوز نمیتوانم بفهمم چرا لوموند نوشتهٔ کسی را که فیلم مرا ندیده بود چاپ کرد، بدون اینکه به مغز کسی خطور کند که این موضوع باید جایی قید شود. اگر قصد عمدی وجود داشت برای خراب کردن من با افترا، خلطکردن و شایعهسازی، مایلم سند خیلی کارآمدتری برای خوانندگانتان جعل کنم، سندی متکی بر دانش بومی نویسندهاش، از آن دست که فقط از کارگردانی برمیآید که تقریباً سراسر عمر خود را در رژیم کمونیستیای زیسته که در آن افترا و جعل سند به هنر تبدیل شده بود.
تصویر شمارهٔ یک: یک روزنامهنگار و یک عکاس به خانوادهام «نفوذ میکنند» و میتوانند به هر دلیل وارد مِلک کوچکم در نورماندی شوند. این خانه در پشت ظاهرِ یک کلبهٔ معصوم رازی ناگفتنی را پنهان کرده است: این مردان یک «غار جانوران» را کشف میکنند! زیر قالی ایرانی اتاق نشیمن، دری مخفی هست. آنها در را باز میکنند و در کمال وحشت میبینند ورودی زیرزمینی است. این مکان تاریک درواقع پناهگاه تعداد کثیری از پناهندگان یوگسلاوی سابق است.»
حجم
۵۷۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۸۴ صفحه
حجم
۵۷۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۸۴ صفحه