کتاب خیال خام
معرفی کتاب خیال خام
کتاب الکترونیکی «خیال خام» نوشتهٔ هادی معیری نژاد در انتشارات کتابسرای تندیس چاپ شده است. این رمان، پنجمین اثر داستانی معیری نژاد است که با تلفیق ژانر گوتیک و وحشت، به بومیسازی این سبک در محیطی کاملاً ایرانی میپردازد.
درباره کتاب خیال خام
داستان در شهرکی خیالی در ساحل دریای خزر روی میدهد و بازهای زمانی را در بر میگیرد که قبل و بعد از انقلاب ایران را شامل میشود. ۲ گروه ۳نفره با اهداف متفاوت در این شهرک حضور پیدا میکنند اما بهزودی خود را درگیر نفرینی مرموز مییابند که آرام و بهتدریج همهٔ ساکنان و مهمانان شهرک را درگیر میکند.
خیال خام، فراتر از یک داستان وحشت، تلاش میکند به تعمق در ریشههای فرهنگی و تاریخی یک ملت بپردازد و چگونگی تأثیرپذیری انسانها از باورها و نفرینهای گذشته را به تصویر میکشد. هادی معیری نژاد ژانر گوتیک را با عناصر فرهنگی و تاریخی ایران آمیخته و خواننده را به سفری هیجانانگیز در زمان و مکان میبرد. نویسنده با استفاده از شخصیتپردازی و محیطسازی مؤثر، فضایی مملو از راز و رمز و تعلیق ایجاد میکند که خواننده را تا پایان داستان همراه خود میکشاند.
این اثر، با پرداختن به تمهایی چون تقابل گذشته و حال، باورهای عامیانه و نفرینهایی که نسلها را دنبال میکنند، به خواننده اجازه میدهد تا در عمق تاریخ و فرهنگ ایرانی غوطهور شود. نویسنده با دقت به جزئیات، تصویری زنده از شهرکی خیالی ارائه میدهد که در آن مرز بین واقعیت و خیال محو میشود.
کتاب خیال خام را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ژانر وحشت و گوتیک پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب خیال خام
«دکتر مدبر که رئیس بخش تحقیقات و توسعهٔ شرکت نفت است، معتقد است که ممکن است لایههای نفت یا گاز طبیعی در اثر فعلوانفعالات درونی به لایههای بالاتر نفوذ کند و راهی برای خروج بجوید که اگر اینطور باشد، یعنی یک ثروت بادآوردهٔ بدون حفاری که میتوان بدون در نظر گرفتن قراردادها و بدون مشارکت غولهای نفتی، آن را برای شرکت نفت حفظ کرد. چند مکاتبه با وزیر و یک دستور از طرف شخص شاه کافی بود تا ما سه نفر را به عنوان پیشقراول خدموحشم شرکت نفت راهی صبا محله کنند. آن هم در این شرایط که کشور در موقعیتی خاص است و خیلی از نمایندگان شرکتهای خارجی لااقل خانوادهٔ خود را به کشورشان فرستادهاند. گویا اتفاقی در حال وقوع است که همه آن را باور کردهاند جز آن کسانی که باید باور کنند.
بوی قهوه و سوروسات صبحانه بالا زده است. پیراهنم را مرتب میکنم و ادکلن پینوسیلوستر به خودم میزنم که در اینجا البته بیفایده است، آن هم با بوی سنگین جنگل کاج و سرو که در کنار متل، خودش را تا چشم کار میکند به سمت غرب و ساحل چمخاله پهن کرده است.
میز صبحانهٔ پروانه خانم بینظیر است. شاید در هتل کنتینانتال تهران همچنین میزی نچینند که در این متل دورافتادهٔ صبا محله، این خانم میانسال دلجوان برای ما میچیند؛ از املت رشتی گرفته تا سوسیسهای کوچک بند انگشتی پخته و کمی خاویار درجه سهٔ فشرده و نانهای بزرگ و تیرهٔ روسی، کره محلی، پنیر سیامزگی و انواع شیرینی، چای و شیر و قهوه و حتی کورن فلکس اصل انگلیسی و هانیس مک...
نمیدانم پروانه خانم این سوروسات روز اروپایی را از کجا گیر میآورد. عصرها هم بساط کوکی دستپخت مخصوص خودش و آشپز محلیاش با چای و قهوه به راه است و همچنین نوشیدنیها و کوکتلهایی که یواشکی تهیه میکند و به مشتریان ویژه میدهد، چراکه نمیخواهد به عنوان زنی میفروش سر زبانها بیفتد یا کسی با بدمستی وجههٔ متلش را خراب کند، برای همین با چشمهای همیشه ریمل زده و درشتش مشتریها را محک میزند و عیارشان را میسنجد؛ اما هرچه هست، بعدازظهر متل پروانه مثل یک پیادهرو در محلهٔ سن ژرمن پاریس افراد عجیبوغریب این شهرک خاص را به خود میکشاند.»
حجم
۱۶۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱۶۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه