کتاب دنیای تخت (جلد ششم؛ خواهران پیشگو)
معرفی کتاب دنیای تخت (جلد ششم؛ خواهران پیشگو)
کتاب خواهران پیشگو (مجموعهٔ دنیای تخت، کتاب ششم) نوشتهٔ تری پرچت و ترجمهٔ رضا اسکندری آذر است. انتشارات کتابسرای تندیس این رمان فانتزی آمریکایی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب خواهران پیشگو
کتاب خواهران پیشگو که کتاب ششم از مجموعهٔ «دنیای تخت» است، ادای دینی به هنر تئاتر و بهویژه ویلیام شکسپیر دانسته شده است؛ چراکه اشاراتی به نمایشنامههای جاودانهٔ شکسپیر از جمله مکبث و هملت دارد. دراین رمان، شب به سیاهی داخل بدن گربهٔ سیاه بود؛ یکی از آن شبهایی که خدایان انسانها را مانند مهرههایی روی صفحه شطرنج سرنوشت حرکت میدادند. در گیرودار طوفانی که بیشباهت به هیولاهای اساطیری نبود، آتشی به روشنی جنون در چشمهای «راسو»، بوتههای خلنگ را میسوزاند و پرهیب سه نفری را که کنار هم قوز کرده بودند، نمایان میکرد. هنگامی که دیگ روی آتش قل میزد، صدای وهمانگیزی شروع به سخنگفتن کرد. در دنیای این رمان، جهان آمیزهای است از اسطورهشناسی و داستانهای فولکلور؛ با این تفاوت که تری پرچت بر روی همهٔ اینها لایهای از طنز کشیده است؛ طنزی که باعث شده منتقدان در مجلهٔ آکسفورد تایمز او را بامزهترین نویسندهٔ قرن بیستم بنامند و یا نشریهٔ داستانهای علمی - تخیلی نیویورک او را خندهدارترین نقیضهنویس دورهٔ اخیر لقب بدهد. در این کتاب که ششمین جلد از مجموعهٔ «جهان صفحه» یا «دنیای تخت» است، تری پرچت داستان جادوگرهای سختکوشی را تعریف میکند که با وجود میل درونیشان، درگیر جاروجنجالهای دربار میشوند. دوک و همسر شیطانصفت او میخواهند پادشاهی جهان صفحه را غصب کنند و جادوگرها باید مانع از این کار بشوند. آیا آنها موفق خواهند شد؟
خواندن کتاب خواهران پیشگو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر آمریکا و قالب رمان فانتزی پیشنهاد میکنیم.
درباره تری پرچت
تری پرچت در ۲۸ آپریل ۱۹۴۸ به دنیا آمد و در ۱۲ مارس ۲۰۱۵ از دنیا رفت. او رماننویسی انگلیسی بود که از همان کودکی برای مجلهٔ مدرسه، داستان مینوشت. به نجوم بسیار علاقهمند بود. در سال ۱۹۶۸ میلادی داستانی از خود را به یک مؤسسهٔ نشر کتاب فرستاد و همین رمان در سال ۱۹۷۱ به چاپ رسید. این کتاب با نظر مثبت منتقدان مواجه شد و راه را برای سایر رمانهای تری پراچت باز کرد. این نویسنده در سالهای پایانی عمر خود به آلزایمر مبتلا شد.
بخشی از کتاب خواهران پیشگو
«طوفان داشت تمام زور خودش رو میزد. این فرصت بزرگی براش بهحساب میاومد. طوفان سالها در نواحی مختلف پرسه زده بود، بهعنوان طوفان کارهای مفیدی انجام داده بود، تجربه کسب کرده بود، دوست و رفیق پیدا کرده بود، هرازگاه صاعقه روی سر چوپانهای ازهمهجا بیخبر نازل کرده بود و درختهای بلوط کوچک رو ترکونده بود. حالا هم به واسطهٔ تغییر وضعیت اقلیمی، فرصتی دست داده بود تا روی صحنه بره و خودی نشون بده، به این امید که استعدادهاش به چشم یکی از جبهههای اقلیمیِ بزرگ بیاد.
خلاصه که طوفانِ خوبی بود. چون علاقهٔ زیادی به کارش داشت و منتقدان در این مورد با هم اتفاقنظر داشتن که اگر بتونه صدای رعدش رو بهخوبی کنترل کنه، در سالهای آینده، به طوفانی تبدیل میشه که نمایشهاش ارزش تماشا کردن رو داره.
جنگلهای مملو از مِه و برگهایی که اسیر دست طوفان بودن، میغریدن و نمایش طوفان رو تشویق میکردن.
همونطور که قبلاً هم اشاره کردیم، در شبهای اینچنینی، خدایان خودشون رو با بازیهایی غیر از شطرنج ـ مثلاً بازی با سرنوشت انسانهای فانی و حکومتهای پادشاهی ـ سرگرم میکردن. و خیلی مهمه که نکتهای رو به یاد داشته باشیم: خدایان در تمام مراحل بازی تقلب میکردن و جِر میزدن...»
حجم
۳۱۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
حجم
۳۱۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه