تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب راه بی پایان
معرفی کتاب راه بی پایان
کتاب راه بی پایان با عنوان اصلی The Long March and In the Clap Shack نوشتهٔ «ویلیام استایرن» با ترجمهٔ «آرش رضاپور» و «افشین رضاپور» توسط نشر هنوز منتشر شده است. این اثر در دستهٔ رمانهای جنگی و اجتماعی قرار گرفته و به بررسی تجربههای تلخ و پیچیدهٔ سربازان آمریکایی پس از جنگ جهانی دوم میپردازد. نویسنده با نگاه انتقادی به نظامیگری و ساختارهای قدرت، داستانی از اعتراض و طغیان و بحران هویت را روایت کرده است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب راه بی پایان اثر ویلیام استایرن
رمان «راه بیپایان» در سال ۱۹۵۷ میلادی منتشر و از همان ابتدا بهعنوان اثری مهم در ادبیات ضدجنگ آمریکا شناخته شد. «ویلیام استایرن»، نویسندهٔ این رمان، خود تجربهٔ حضور در جنگ جهانی دوم را داشته و بخشی از دغدغههایش را در قالب این رمان بیان کرده است. داستان در دورهای پس از جنگ جهانی دوم و در فضای آموزشی تفنگداران دریایی آمریکا میگذرد؛ جایی که سربازان ذخیره، پس از سالها زندگی عادی، دوباره به خدمت فراخوانده میشوند. این رمان نهتنها به بحرانهای فردی و جمعی شخصیتها میپردازد، بلکه تصویری از جامعهٔ آمریکایی و تناقضات آن در دههٔ ۱۹۵۰ میلادی ارائه میدهد. نویسنده با نگاهی موشکافانه، به مسائلی همچون اطاعت کورکورانه، بیمعنایی جنگ و سرگشتگی انسان مدرن میپردازد. کتاب «راه بیپایان» همزمان با نمایشنامهٔ «آتیشکخانه» منتشر شد که هر دو اثری انتقادی نسبت به نظامیگری و ساختارهای قدرت هستند.
کتاب «راه بیپایان» (The Long March) علاوهبر رمان یادشده، نمایشنامهٔ «آتیشکخانه» (In the Clap Shack) را به قلم «ویلیام استایرن» در بر گرفته است. این متن نمایشی که ۱۳ شخصیت و ۳ پرده دارد، در بخش اورولوژی بیمارستان نیروی دریایی آمریکا در پایگاه بزرگ تفنگداران دریایی در جنوب اتفاق میافتد. زمان نمایشنامه تابستان ۱۹۴۳ میلادی است. نمایشنامهٔ «آتیشکخانه» داستان سربازی جوان با تشخیص بیماری مقاربتی (سیفلیس) را روایت میکند. او همراه با دیگر بیماران در بخش اورولوژی زندانی شده و در برابر اختیاردار بیمارستان قرار گرفتهاند. این افراد علیه نظام سرکوبگرانه میشورند و برای حفظ هویت انسانی خود میکوشند. نمایشنامهٔ حاضر نخستینبار در دسامبر ۱۹۷۲ در تئاتر ییل ریپرتوری اجرا شد و در ژانویهٔ ۱۹۷۳ به چاپ رسید. سبک آن را کمدی سیاه و کل آن را مبتنی بر تجربههای شخصی «ویلیام استایرن» در ارتش دانستهاند.
خلاصه داستان راه بی پایان
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
رمان «راه بیپایان» با صحنهای تکاندهنده از مرگ هشت سرباز جوان در یک حادثهٔ آموزشی آغاز میشود. «ستوان کالور»، شخصیت اصلی و کهنهسربازی است که پس از سالها زندگی آرام و خانوادگی، دوباره به خدمت فراخوانده شده و با بحران هویت و اضطرابهای ناشی از گذشتهٔ جنگی خود دستوپنجه نرم میکند. او و همرزمانش، ازجمله «سروان مانیکس» در فضای خفقانآور و بیمعنای اردوگاه آموزشی و با دستورات سختگیرانه و گاه بیمنطق فرماندهان مواجه میشوند. داستان بهجای تمرکز بر نبردهای مستقیم، بر تجربههای روانی و درونی سربازان، ترسها، خستگیها و حس بیریشگی آنها تأکید دارد. محور اصلی داستان، راهپیمایی طاقتفرسای شبانهای است که بهعنوان آزمونی برای سنجش وفاداری و توان جسمی سربازان برگزار میشود. در این مسیر، تضاد میان اطاعت و اعتراض، ترس و غرور، و امید و ناامیدیْ شخصیتها را به چالش میکشد. «ویلیام استایرن» با جزئیات دقیق، فضای اردوگاه، روابط میان افراد و بحرانهای اخلاقی و انسانی را به تصویر میکشد.
چرا باید کتاب راه بی پایان را خواند؟
این رمان با روایتی صریح و بیپرده، تجربهٔ سربازانی را به تصویر میکشد که میان گذشتهٔ جنگی و زندگی مدرن سرگردان ماندهاند. کتاب «راه بیپایان» بهجای تمرکز بر قهرمانیهای مرسوم، به بحرانهای روانی و اضطرابها و تردیدهای انسان معاصر پرداخته است. خواندن این کتاب فرصتی است برای مواجهه با پرسشهای بنیادین دربارهٔ اطاعت، قدرت، هویت و معنای زندگی در جهانی پر از تناقض و بیثباتی.
خواندن کتاب راه بی پایان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای جنگی، اجتماعی و روانشناختی مناسب است؛ همچنین کسانی که دغدغهٔ بحران هویت، نقد نظامیگری و بررسی ساختارهای قدرت را دارند، میتوانند از مطالعهٔ این اثر بهرهمند شوند.
درباره ویلیام استایرن
«ویلیام استایرن» (William Styron) با نام کامل «ویلیام کلارک استایرن جونیور»، نویسنده و مقالهنویسی آمریکایی بود که در سال ۱۹۲۵ به دنیا آمد و در سال ۲۰۰۶ درگذشت. او در جنوب آمریکا بزرگ شد و دلبستهٔ فرهنگ و تاریخ آن منطقه بود. دوران تحصیلش را ابتدا در مدرسههای هیلتون و موریسون گذراند و سپس به مدرسهٔ مسیحی و پیشدانشگاهی کرایست چرچ رفت. پس از پایان دبیرستان، در کالج دیویدسون نامنویسی کرد. در ۱۸سالگی مطالعهٔ آثار نویسندگان بزرگی را آغاز کرد که بعدها نقش مهمی در شکلگیری مسیر نویسندگی او ایفا کردند. در همان دوران، چند داستان کوتاه به قلم او در مجلهٔ ادبی دانشگاه منتشر شد. پس از پایان جنگ، تحصیلات خود را ادامه داد و موفق به دریافت مدرک کارشناسی ادبیات انگلیسی از دانشگاه دوک شد. «ویلیام استایرن» در ۸۱سالگی بر اثر ذاتالریه درگذشت. از مهمترین آثار او میتوان به نمایشنامهٔ «آتیشکخانه» و کتابهای «اعترافات نات ترنر»، «ظلمت آشکار: خاطراتی از افسردگی»، «انتخاب سوفی» و رمان «راه بیپایان» اشاره کرد.
بخشی از کتاب راه بی پایان
«اگر سرهنگ به فکر مجازاتکردن افتاده بود، حتماً راهپیمایی را متوقف میکرد چون در ساعت چهاروربع صبح - اواسط مسیر، وقتی اولین نور سبز طلوع توی آسمان دوید - کالور هنوز صدای گرفته و بدخلق مانیکس را میشنید که از پشت سر، گروهان را شلاق میزد. چندساعتی بود که رد مانیکس را گم کرده بود و اما در مورد سرهنگ، شایعه پیچیده بود که دیگر نیروها را هدایت نمیکند، بلکه به عقب صف رفته و آرامآرام قدم برمیدارد. کالور که احساس بدبختی میکرد، موجی از امید از درونش گذشت؛ اگر سرهنگ از پا میافتاد و بهجای راه رفتن، توی جیپش مینشست، لااقل این دلخوشی را داشتند که فرماندهشان کم آورده، ولی کالور میدانست این آرزو به واقعیت نمیپیوندد. او تا آخر کار دوام میآورد. آن حرامزاده میتوانست بیست سی نفر، بیست سی نفر عصبانیتر از مانیکس را از رو ببرد.
نظم راهپیمایی بههم خورده بود. نه که سرعت حرکت کم شده باشد، نظم صفها بههم خورده بود. کالور که خسته و تشنه بود و پاهایش میسوخت و مدام دردش بیشتر میشد، دید عقب افتاده. گهگاه میکوشید که عقب نیفتد. لحظهای دید که در آخر صف گروه مانیکس است، ولی دیگر اهمیت نمیداد. شب برایش شده بود تنهایی عظیم خستگی و تشنگی و دردی که روح و ذهنش را دربرمیگرفت. کامیونی غرشکنان از کنارش گذشت. پر بود از تفنگدارهایی که بیهوش کف آن خوابیده بودند. کامیون دیگری گذشت و یکی دیگر - آنها سراسر شب در رفتوآمد بودند، ولی از جلوی صف، بعد از عبور هر کامیون، صدای فریاد مانیکس را میشنید: «نمیخواد وایسی پسر، این گروهان راه میره.» و گروهانش مثل فوج مردههای متحرک با پای لنگ و یونیفرم خیس توی شب پیش میرفت و با حرص فراوان چشم به زمین دوخته بود.»
حجم
۲۶۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۲۶۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه