کتاب چگونه در شهر زندگی کنیم
معرفی کتاب چگونه در شهر زندگی کنیم
کتاب چگونه در شهر زندگی کنیم نوشتهٔ هیوگو مک دانلد و ترجمهٔ سما قرایی است. نشر هنوز این کتاب را منتشر کرده است. این اثر در باب مواجههٔ انسان با شهر است.
درباره کتاب چگونه در شهر زندگی کنیم
نویسندهٔ کتاب چگونه در شهر زندگی کنیم (How to Live in the City) باور داشته است که باید شهر را حس کنیم تا آن را دریابیم. او نمیگوید پهنای پیادهروی استاندارد چقدر است، ولی نشان داده است چطور با چشم باز در خیابان قدم بزنید و دربارۀ هر آنچه شهر به ما عرضه میکند، خوب تأمل کنیم. این کتاب به ما کمک میکند در شهر حسی انسانی داشته باشیم. نویسندهٔ این کتاب در زمینهٔ طراحی، معماری و فناوری فعالیت داشته است و کتاب حاضر جلدی از مجموعهٔ «مدرسهٔ زندگی» است. هیوگو مک دانلد (Hugo Macdonald) این اثر را در پنج بخش به رشتهٔ تحریر درآورده است. این اثر در باب انسانبودن در شهر است.
خواندن کتاب چگونه در شهر زندگی کنیم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب مواجههٔ انسان با شهر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب چگونه در شهر زندگی کنیم
«وقتی مردم از حسِ غرق شدن در زندگی شهری حرف میزنند، دارند میگویند که شهر از چه راههایی آنها را شکست میدهد. شهر بر آنها غلبه میکند و جنگ با شهر آنها را از پای انداخته. اینکه جایگاه فردی خود را در شهر بشناسید و صدایی که در آن به گوش میرسد یکی از راههایی است که میتوانید سرتان را بالای آب نگاه دارید و به اعماق فرونروید. ایستادن و به شمار آمدن یعنی احساس زندگی کردن. بسیاری از درسهایی که در فصول پیش گرفتیم اینجا به کار میآیند: روتین داشتن، آگاه بودن، تثبیت شبکهای کوچک از آشنایان، وقت گذاشتن برای کسانی که شما را شاد میکنند، فراهم کردن فضایی برای خود تا در آن کاری را فقط برای خودتان انجام دهید. اینها همه ابزاری برای شهرنشینیاند که باعث میشوند احساس کنید بر اوضاع مسلطید.
به محض اینکه قدرت تسلط بر اوضاع را به دست آورید، بدون شک حس میکنید دارید در شهر رشد میکنید. بعد این تکلیف بر شما واجب میشود که چیزی را به شهر باز پس دهید، که حرفهای لازم را بزنید و نقشی فعال ایفا کنید. دوستان من انواع و اقسام کارها را انجام دادهاند: از راه انداختن یک بوفهٔ غذای یونانی گرفته (به اسمِ «من دوست دارم سوولاکی باشم»، شوخی نمیکنم، واقعاً اسمش همین است!) تا افتتاح یک باشگاه کتاب سیار که پیادهروی و گفتوگو را در جایی متناسب با کتابی که میخوانند با هم ترکیب میکند. یکی از دوستانم یک گالری و گردهمایی سالانهٔ مجسمهسازان روی بام را در پارکینگی در لندن راه انداخت، این کار او باعث شد این بخش از لندن صحنهٔ رویدادهای هنری بزرگی شود و آن منطقه بالکل احیا شود. امروزه سخت نیست ایدهای را به واقعیت تبدیل کنیم، اماکن خالی و افرادی پیدا کنیم که این اماکن را پُر کنند، فرهنگ درست کنیم. همهٔ ما تا حدی ابزاری داریم تا با سازماندهی، شرکت و تبلیغ دهانبهدهان به فرهنگ شکل بخشیم. همهٔ ما میتوانیم تجربیاتی داشته باشیم یا به شکلگیری تجربههایی کمک کنیم که بر ساکنان دیگر شهرمان تأثیر خوبی دارند و این مسئله رضایت خاطر به همراه دارد. لازم نیست حتماً گالری بزنید یا آخر هفتههایتان را گوشت کبابی قطعهقطعه کنید، فقط فکر کنید که نقاط قوت و علایقتان چیست و چطور میتوانید چیزی از خودتان به دیگران بدهید، چیزی از خودتان به شهر ببخشید.
«بایستی که شهر را نه کمتر، که بزرگتر، بهتر و زیباتر از آنچه در نخست یافتم ترک گویم.» این تکه از سوگند بلوغ که پسران تازهبالغ در آتن قدیم باید برای شهروندی ادا میکردند جای بس تأمل دارد. آتنِ دورهٔ کلاسیک فقط مهد دموکراسی نبود ــ بلکه با اندیشههای پلوتارک، توسیدیدِس، سقراط، افلاطون و ارسطو (که صرفاً معدودی از چهرههای مشهورترند) آیین و معیارهای گستردهٔ فلسفه را نیز منتشر کرد که بنیان چیزی بودند که شهر بازمینمایاند. آنچه اندیشههای آنها را به هم وصل میکند، این نخ تسبیح است که ما، در مقام شهروند، وظیفه و تکلیفی داریم تا به شهرمان که نهادی بزرگتر از اجزاء تشکیلدهندهاش است احترام بگذاریم.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه