کتاب شطرنج باز
معرفی کتاب شطرنج باز
درباره کتاب شطرنج باز
کتاب شطرنج باز داستانی است که بر اساس پروندهای واقعی نوشته اما اسامی شخصیتها و مکانها به دلایل امنیتی واقعی نیست و هرگونه تشابه اسمی تصادفی است! عشق، خیانت، فساد، ترس، دلهره، مرگ و... موضوعاتی هستند که شخصیتهای این رمان با آنها درگیر میشوند.
رمان یکی از راههای انتقال احساسات است. نویسنده برای بیان حقیقت احساسات و عواطفش به زبانی نیاز دارد که او را از سردی مکالمه روزمره دور کند و بتواند با آن خیالش را معنا کند و داستان و رمان همین زبان است. با داستان از زندگی ماشینی و شلوغ روزمره فاصله میگیرید و گمشده وجودتان را پیدا میکنید. این احساس گمشده عشق، دلتنگی، دوری و تنهایی و چیزهای دیگری است که سالها نویسندگان در داستانشان بازگو کردهاند.
داستان معاصر در بند چیزی نیست و زبان انسان معاصر است. انسان معاصری که احساساتش را فراموش کرده است و به زمانی برای استراحت روحش نیاز دارد. نویسنده در این کتاب با احساسات خالصش شما را از زندگی روزمره دور میکند و کمک میکند خودتان را بهتر بشناسید. این کتاب زبانی روان و ساده دارد و آیینهای از طبیعتی است که شاید بشر امروز فرصت نداشته باشد با آن خلوت کند. نویسنده به زبان فارسی مسلط است و از این توانایی برای درک حس مشترک انسانی استفاده کرده است.
خواندن کتاب شطرنج باز را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای ایرانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شطرنج باز
«دستانش را دو طرف میز قهوهای میناکاری گذاشت و تمام وزن هشتاد کیلوییاش را انداخت روی آن. چشمان سبز تلخش را چنان دوخت به مهرهها که فرمانروایی بر بردگانش، یا چوپانی بر گله گوسفندانش!
سکوت و سکون مهرهها تمرکزش را بیشتر میکرد و او را فراتر از بازی با آنها، میبرد تا جابهجا کردن انسانهای جاندار و ظاهراً مختار!
نگاه از سیاه و سفید صفحه گرفت و خودش را رها کرد روی صندلی کنار میز! میلش به نوشیدن دستش را بالا آورد تا زنگ کنار میز را فشار بدهد و دوباره نگاهش را دوخت به صفحهای که هنوز مهرههای آن تکان نخورده بود. گاهی هفتهها کسی را به بازی دعوت نمیکرد و گاهی هم شبش را کنار صفحه روز میکرد و هم روز را با فکر حرکت بعدی به شب میرساند. از نوجوانی مهمترین سرگرمی و بازیش برای قدرتنمایی، نشاندادن تسلطش بر سیاه و سفید شطرنج بود. لذت میبرد از اینکه حریفش را به تکاپو بیندازد، حتی گاهی حرکتی عمدی به مهره میداد تا حریف کمی حس برتر بودن در زمین داشته باشد و بعد مستاصل بشود و او بازی را طول میداد تا با دیدن دست و پا زدن حریف ته دلش بزمی به شادی راه بیندازد و لحظاتی را به خوشی بگذراند؛ اما حالا نه حریفش را باید دست کم میگرفت و نه زمان را باید میسوزاند.
با حس سوزش چشمانش پلک زد و سرش را بالا گرفت، لب در هم کشید و نگاه گرداند روی تمام وسایلی که در سکوت کنارش بودند و هیچ دخالتی در تصمیماتش نداشتند. لبخند به صورتش نشست؛ سکوت و سکون اطرافش را دلیل قدرتش نمیدانست اما به هر حال به آن نیاز داشت و حالش را خوب میکرد.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
نظرات کاربران
بسیار ضعیف در مقایسه با سایر کتاب های امنیتی. داستان پراکنده، پردازش ضعیف، سخنرانی و مستقیم گویی بیش از حد نویسنده، شخصیت پردازی ضعیف و حتی اطلاعات غلط در مورد بازی شطرنج!! جدا اثر ضعیفی بود.
۲۱٪ کتاب رو خواندم اما نتونستم خیلی خوب باهاش ارتباط بگیرم و تشویق بشم که مابقی رو هم بخونم !!!!
اگه میخواید با خوندن یه کتاب به چندین سوال جواب بدین توصیه میکنم این کتاب رو بخونین. حوزه این کتاب دشمن شناسیه... صرفا یه داستان خیالی نیست و از روی واقعیت نوشته شده. فقط اوایل کتاب خیلی غلط املایی داره
این حجم از کلیشه و شعار در دل اثری که میتوانست رمان نامیده شود، نثر زیبا و شعرگونهی نویسنده را حرام کرده است. پردازش شخصیت کم و تعداد شخصیتهای زیاد و بیدلیل، ایجاد گرههای فراوان و باز کردنشان به یک
سلام در بین کتاب های امنیتی کتاب بدی نبود البته پایان خوبی نداشت و بعضی قسمت ها گنگ بود ، ولی موضوع حالبی داشت «موسیقی» . در کل از قلم خانم شکوریان فرد خوشم نمیاد ولی این کتابشون بد نبود . یا
عالیه کل کتاب های خانم شکوریان فرد عالیه