دانلود و خرید کتاب شطرنج باز نرجس شکوریان فرد
تصویر جلد کتاب شطرنج باز

کتاب شطرنج باز

انتشارات:عهد مانا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۱از ۱۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب شطرنج باز

کتاب شطرنج باز نوشتهٔ نرجس شکوریان فرد است و عهد مانا آن را منتشر کرده است. این داستان بر اساس یک پروندهٔ واقعی نوشته شده است.

درباره کتاب شطرنج باز

کتاب شطرنج باز داستانی است که بر اساس پرونده‌ای واقعی نوشته اما اسامی شخصیت‌ها و مکان‌ها به دلایل امنیتی واقعی نیست و هرگونه تشابه اسمی تصادفی است! عشق، خیانت، فساد، ترس، دلهره، مرگ و... موضوعاتی هستند که شخصیت‌های این رمان با آن‌ها درگیر می‌شوند. 

رمان یکی از راه‌های انتقال احساسات است. نویسنده برای بیان حقیقت احساسات و عواطفش به زبانی نیاز دارد که او را از سردی مکالمه روزمره دور کند و بتواند با آن خیالش را معنا کند و داستان و رمان همین زبان است. با داستان از زندگی ماشینی و شلوغ روزمره فاصله می‌گیرید و گمشده وجودتان را پیدا می‌کنید. این احساس گمشده عشق، دلتنگی، دوری و تنهایی و چیزهای دیگری است که سال‌ها نویسندگان در داستانشان بازگو کرده‌اند.

داستان معاصر در بند چیزی نیست و زبان انسان معاصر است. انسان معاصری که احساساتش را فراموش کرده‌ است و به زمانی برای استراحت روحش نیاز دارد. نویسنده در این کتاب با احساسات خالصش شما را از زندگی روزمره دور می‌کند و کمک می‌کند خودتان را بهتر بشناسید. این کتاب زبانی روان و ساده دارد و آیینه‌ای از طبیعتی است که شاید بشر امروز فرصت نداشته باشد با آن خلوت کند. نویسنده به زبان فارسی مسلط است و از این توانایی برای درک حس مشترک انسانی استفاده کرده است.

خواندن کتاب شطرنج باز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های ایرانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب شطرنج باز

«دستانش را دو طرف میز قهوه‌ای میناکاری گذاشت و تمام وزن هشتاد کیلویی‌اش را انداخت روی آن. چشمان سبز تلخش را چنان دوخت به مهره‌ها که فرمانروایی بر بردگانش، یا چوپانی بر گله گوسفندانش!

سکوت و سکون مهره‌ها تمرکزش را بیشتر می‌کرد و او را فراتر از بازی با آن‌ها، می‌برد تا جابه‌جا کردن انسان‌های جاندار و ظاهراً مختار!

نگاه از سیاه و سفید صفحه گرفت و خودش را رها کرد روی صندلی کنار میز! میلش به نوشیدن دستش را بالا آورد تا زنگ کنار میز را فشار بدهد و دوباره نگاهش را دوخت به صفحه‌ای که هنوز مهره‌های آن تکان نخورده بود. گاهی هفته‌ها کسی را به بازی دعوت نمی‌کرد و گاهی هم شبش را کنار صفحه روز می‌کرد و هم روز را با فکر حرکت بعدی به شب می‌رساند. از نوجوانی مهم‌ترین سرگرمی و بازیش برای قدرت‌نمایی، نشان‌دادن تسلطش بر سیاه و سفید شطرنج بود. لذت می‌برد از این‌که حریفش را به تکاپو بیندازد، حتی گاهی حرکتی عمدی به مهره می‌داد تا حریف کمی حس برتر بودن در زمین داشته باشد و بعد مستاصل بشود و او بازی را طول می‌داد تا با دیدن دست و پا زدن حریف ته دلش بزمی به شادی راه بیندازد و لحظاتی را به خوشی بگذراند؛ اما حالا نه حریفش را باید دست کم می‌گرفت و نه زمان را باید می‌سوزاند.

با حس سوزش چشمانش پلک زد و سرش را بالا گرفت، لب در هم کشید و نگاه گرداند روی تمام وسایلی که در سکوت کنارش بودند و هیچ دخالتی در تصمیماتش نداشتند. لبخند به صورتش نشست؛ سکوت و سکون اطرافش را دلیل قدرتش نمی‌دانست اما به هر حال به آن نیاز داشت و حالش را خوب می‌کرد.»



رهگذر معمولی
۱۴۰۳/۰۲/۲۰

بسیار ضعیف در مقایسه با سایر کتاب های امنیتی. داستان پراکنده، پردازش ضعیف، سخنرانی و مستقیم گویی بیش از حد نویسنده، شخصیت پردازی ضعیف و حتی اطلاعات غلط در مورد بازی شطرنج!! جدا اثر ضعیفی بود.

bahare
۱۴۰۳/۰۵/۲۵

۲۱٪ کتاب رو خواندم اما نتونستم خیلی خوب باهاش ارتباط بگیرم و تشویق بشم که مابقی رو هم بخونم !!!!

majhool133
۱۴۰۳/۰۲/۱۱

اگه میخواید با خوندن یه کتاب به چندین سوال جواب بدین توصیه میکنم این کتاب رو بخونین. حوزه این کتاب دشمن شناسیه... صرفا یه داستان خیالی نیست و از روی واقعیت نوشته شده. فقط اوایل کتاب خیلی غلط املایی داره

- بیشتر
niloofar
۱۴۰۲/۰۹/۳۰

این حجم از کلیشه و شعار در دل اثری که می‌توانست رمان نامیده شود، نثر زیبا و شعرگونه‌ی نویسنده را حرام کرده است. پردازش شخصیت کم و تعداد شخصیت‌های زیاد و بی‌دلیل، ایجاد گره‌های فراوان و باز کردنشان به یک

- بیشتر
کاربر 7010498
۱۴۰۲/۰۶/۱۷

سلام در بین کتاب های امنیتی کتاب بدی نبود البته پایان خوبی نداشت و بعضی قسمت ها گنگ بود ، ولی موضوع حالبی داشت «موسیقی» . در کل از قلم خانم شکوریان فرد خوشم نمیاد ولی این کتابشون بد نبود . یا

- بیشتر
s
۱۴۰۲/۰۵/۲۶

عالیه کل کتاب های خانم شکوریان فرد عالیه

آدمی که شخصیتش شکل گرفته باشه، مقابل دنیا زانو نمی‌زنه، بچه است که زانو می‌زنه تا بازی کنه. هر روز هم یه اسباب‌بازی. مرد و زنی که به خاطر یه ماشین، یه ویلا، یه صورت زیبا، یه عالمه رنگ و مدل خودش رو به زانو درمیاره بچه است! باید هم باهاش تعامل کودکانه داشته باشی تا به بقیه و خودش ضرر نرسونه و الا مثل یه بچه آتش‌سوزی راه میندازه!
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
مقابل ظالم ایستادن شد نتیجهٔ حسینی بودن
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
کجای کار اشتباه بوده که جوان ما به این نتیجه رسیده است؛ یعنی لنگی تربیتی از کجاست که کسی حاضر است عزت بدهد تا لذت کوتاه مدت بخرد؟ شاید اثر تخریب سنگین فضای مجازی است که ان‌قدر به جوان القا می‌کنند که تو هیچ نداری و پیشرفت یعنی هر چه برهنه‌تر بودن، هر چه خود فروشی بیشتر! ان‌قدر ناامیدی تزریق می‌کنند که ایران چیزی ندارد و تو اگر بخواهی متمدن باشی باید خودت نباشی، ان‌قدر اولویت را به جسم و ظاهر و مدرک می‌دهند که فرد نمی‌تواند به غیر از این فکر کند. حتی ان‌قدر خدا را سخت و بد معرفی می‌کنند که فرد از خالق خودش دوری می‌کند و این عجیب‌ترین و دردناک‌ترین قسمت زندگی بشری است که انسان خدای خودش را به عنوان دشمن می‌بیند و دشمنش را دوست!
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
در حقیقت زن شده یه کالا برای سرمایه‌دارها البته که به خود خانم‌ها می‌گن، این آزادیه، کلاسه! بعد که عفت و نجابت خانم‌ها رو از بین بردند دیگه هیچ نمی‌مونه.
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
دو تا چیز رو همیشه نداشتی یکی سیرمونی نداری، یکی هم حوصله
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
مسخره نکن جاجا. از نرم‌افزارهایی که روی گوشی ایرانیا نصبه مشخصه حرف من، تلگرام، اینستا... هان شما ایرانیا حاضرید ما به اطلاعات و تصاویر شما و تمام افکارتون دسترسی داشته باشیم اما مسئولین خودتون نه. این یعنی ما رو بیشتر قبول دارید و امین شما هستیم. خواجه‌ها امین حرم‌سراها بودند. حرم‌سرا یعنی ناموس شما. ما به ناموس شما هم مسلطیم چون ناموستون به ما پناه میاره و به سازمان‌های امنیتی شما فحش می‌ده جاجا.
کاربر ۷۵۷۲۹۲۹
بهشتی که لذتش دیدن روی حسینه
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
فعلا که رسانه داره همه رو مثل سیل می‌بره!
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
فقط تکرار... یک تکرار احمقانه و بی‌دلیل. همین بود؛ نه توضیحی نه دلیلی... نه ارزشی یا هدفی! این‌طور شده بود؛ فقط می‌گذراند... حضور و تحرک داشت... زنده بود... می‌جنبید... نفس می‌کشید... می‌خوابید.
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
موسیقی قدرتیه که شخصیت می‌سازه.
آیما
سقراط هم می‌گه؛ موسیقی کشوری را به من بدهید، هر کشوری بخواهید به شما می‌دم.
آیما
اصلا هم ابن‌خردادیه رو آدم حساب نمی‌کنند که گفته موسیقی ذهن را لطیف و خوی را ملایم و جان را شاد و قلب را دلیر و بخیل را بخشنده می‌کند، آفرین بر خردمندی که موسیقی را پدیدآورد. چون موسیقی الان ذهن را منحرف، خوی را وحشی، جان را افسرده، قلب را پژمرده، بخیل را گدا می‌کند.
آیما
- بحث کره نیست، بحث اینه که چی کم میشه تو وجود فرد که به این حالت میفته؟ و الا بالای پنجاه درصد خود جوونای کره دلشون می‌خواد از کشورشون برن، اصلا به کشورشون میگن جهنم چوسون!
آیما
من الان باور دارم که زن با مرد فرق داره. زن حتی یک لبخندش هم زیبا و لذت بخشه اما مرد نه! چه برسه به جسم زن!
آیما
تراریخته یعنی شبیه است اما اصیل نیست به خاطر همین هم هست که سلول‌های سرطانی رو در بدن جاگیر می‌کنه، اینا هم مدل زندگیشون اصیل نیست ادا در میارن که خوب و خوشن،
آیما
همهٔ آدمایی که علیه خودشون کار می‌کنند، می‌دونن و نمی‌دونن احمقند
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
غریب بمون، اما غیرتمند بمون!
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
مردی به زور بازو نیست و باید درست کار انجام دهی، مهم این است که وقتی اشتباهی انجام دادی بپذیری نه این‌که لج کنی... نامردی کنی در حق خودت. باید صبر کنی که اگر بشود بی‌صبری و ناامیدی اولین ضربه به تو می‌خورد
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
شیطون بود اما شیطان‌پرست نه
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
غالبا افراد صاحب اندیشه و فکر با جریان‌ها همراه نمی‌شن مگر این‌که اون جریان ساختار فلسفی داشته باشه.
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸

حجم

۱۷۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۱۷۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۵۴,۰۰۰
تومان