کتاب پرسش از هنر
معرفی کتاب پرسش از هنر
کتاب پرسش از هنر نوشتهٔ نایجل واربرتون و ترجمهٔ مرتضی عابدینی فرد است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را روانهٔ بازار کرده است؛ کتابی در باب هنر و فلسفه.
درباره کتاب پرسش از هنر
کتاب پرسش از هنر پرسش از چیستی هنر است که هم در زیباییشناسی قرن ۲۰ میلادی و هم در هنرورزیْ واجد اهمیت بوده است. گاه به نظر رسیده است که هنرمندان ناگزیر بودهاند در آثارشان با این پرسش روبهرو شوند تا عالم هنر آنها را جدی بگیرد. این کتاب که پنج بخش دارد، برای هر فرد علاقهمند به پرسش از هنر مناسب است. خواندن آن مستلزم هیچگونه دانش فلسفی نیست و آشنایی اندکی با هنر برای فهم آن کفایت میکند. گفته شده است که این کتاب برخی از کوششهای مهم فلسفی در پاسخدادن به پرسش از هنر در قرن بیستم را محل بحث قرار داده است. بیشتر اندیشمندانی که نویسنده دربارهٔ آنها به بحث پرداخته، درون آنچه در فلسفه تحتعنوان سنت تحلیلی شناخته شده است، جای میگیرند و همگی توجهشان را به هنرهای تجسمی معطوف کردهاند. نویسندهٔ این کتاب نظریههای آنان را نه بهعنوان آثار موزههای باستانشناسی بلکه بیشتر بهمثابهٔ آنچه میتواند سهم بالقوهای در بحثی جاری داشته باشد، قلمداد کرده است.
خواندن کتاب پرسش از هنر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب هنر و فلسفه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب پرسش از هنر
«تا این جای کتاب طیفی از کوششهای فلسفی برای تعریف هنر را بررسی کردهام. این گستره شامل صورتگرایی کلایو بل، بیانگرایی آر.جی. کالینگوود، رویکرد ویتگنشتاینی مبتنی بر نفی امکان تعریف، نظریه نهادی جرج دیکی و تعریف قصدی ـ تاریخی جرولد لوینسون میشود. همه این نظریهها تا اندازهای دچار نقصان هستند. در این میان برایمان چه باقی میماند؟
پذیرفتنیترین فرضیه آن است که "هنر" نه فقط در سطح پیدا بلکه در سطح نسبتمند و ناپیدا نیز تعریفناپذیر است. هیچ برهان سرراستی وجود ندارد که به طرز مقاومتناپذیری به این نتیجه منجر شود، اما نارساییهای طیف تعاریف موجود به همراه سرشت همواره در حال تغییر هنر، این نتیجه را محتمل میسازد. ماریس مندلبوم میگفت که ممکن است ویژگی گوهرین مشترکی میان تمام آثار هنری وجود داشته باشد که با چشم قابل تشخیص نباشد. اما نتیجه پژوهش ما آن است که به احتمال زیاد چنین ویژگی نسبتمندی وجود ندارد یا دستکم برایمان اطلاعات خاص یا جذابیتی به همراه ندارد. به احتمال خیلی زیاد هنر اصطلاحی ناظر به شباهت خانوادگی است که همواره از تعین در قالب تعریف سر باز میزند. توجه داشته باشید که این نتیجهگیری از نتیجهگیری وایتس محتاطانهتر است. او جستجوی گوهرهنر را خطای منطقی میدانست. فرضیه من این است که "هنر" تعریفناپذیر است زیرا با توجه به ادله موجود، پذیرفتنیترین دیدگاه همین است.
موضوع فقط این نیست که ما نمیتوانیم هیچ گونه شباهت مهمی بین پیشطرح لئوناردو داوینچی در گالری ملی لندن، یک اثر هنری واقعی مارک والینگر و یک اثر از مجموعه "عکسهای سینمایی" سیندی شرمن مشاهدهیا تصور کنیم. موضوع این است که این سه هیچ گونه ویژگی معرِّف مشترکی ندارند بلکه در عوض در قالب الگویی از شباهتهای همپوشان و به لحاظ فرهنگی معنادار به هم مربوطند. ما میتوانیم واژه "هنر" را به نحو کارآمدی به کار گیریم و به هنگام صحبت کردن در باره هنر متوجه منظور یکدیگر شویم، اما این نه بدان جهت است که همه آثار هنری عنصری ذاتی دارند که هنر را به آن صورتی که هست در میآورد. ما به لحاظ فرهنگی واجد الگوها و توافقات ضمنیای در باره شباهتهای مربوطی هستیم که قادرند توسّع بخشیدن ما به مفهوم هنر به منظور در بر گرفتن نمونههای جدید را موجه سازند. مفاهیم فرعی مختلف، حد و مرزهای مختلفی به وجود میآورند.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۶۴ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۶۴ صفحه