کتاب گاندی و استالین
معرفی کتاب گاندی و استالین
کتاب گاندی و استالین (دو نشان بر سر دوراهی بشریت) نوشتهٔ لویی فیشر و ترجمهٔ غلامعلی کشانی است. نشر قطره این کتاب را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب گاندی و استالین
لویی فیشر در کتاب گاندی و استالین شرح دریافتهای دستاولش از گاندی و استالین را در کنار هم میگذارد و با تجربهای که از سوسیالیسم موجود و مخاطرات اخلاقی و سیاسی و اقتصادی موجود بر سر راه بشر به دست آورده، در هم میآمیزد و خواننده را به انتخاب میان این دو دعوت میکند. چرا گاندی در کنار استالین؟ این دو چه شباهتی با هم دارند؟ یکی درویشی بوده اخلاقمدار با لبخندی مشهور بر لب که یکی از معماران جهانِ بدون خشونت به حساب میآید و دیگری ارتشبدی بوده بیلبخند که کشوری را از میانهٔ خرابههای سرنگونی تزاریسم و جنگ اول جهانی در دست گرفت و بهگونهای که میخواست، شکل داد. فیشر در این اثر از خواننده میپرسد که آیا میخواهد استالین باشد یا گاندی کوچکی در حد وسع خود. این چنین است که گاندی و استالین، در یک کتاب همنشین شدهاند.
این اثر شامل ۱۴ فصل است که عبارتاند از «دنیا را چه شده است؟»، «سیاست و فرودستان»، «مهاتما گاندی و فرماندهٔ کلّقوا، ارتشبد استالین»، «آیا در روسیه آزادی وجود دارد؟»، «ما همه قربانیانیم»، «صبح یکشنبه در دوسلدورف»، «هیتلر و استالین»، «گزینه»، «تازه چه خبر؟»، «چگونه باید با شرایط نوین همگام شد؟»، «ریشههای قدرت جهانی روسیه در کجاست؟»، «جنگ آرمانی با روسیه»، «طرحی برای پیشگیری از جنگ با روسیه» و «چراغ را به سوی درونت بیفروز».
خواندن کتاب گاندی و استالین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران علوم سیاسی و دانشجویان جامعهشناسی و روابط بینالملل پیشنهاد میکنیم.
درباره لویی فیشر
لوئی فیشر در ۲۹ فوریهٔ سال ۱۸۹۶ در آمریکا زاده شد. او در طول زندگی به روزنامهنگاری مشغول بود. از جمله آثار او میتوان به «گاندی و استالین»، «زندگی مهاتما گاندی» و «زندگی لنین» اشاره کرد. کتاب زندگی لنین او در سال ۱۹۶۵ توانست جایزهٔ «ملی کتاب» در بخش تاریخ و زندگینامه را دریافت کند. فیشر در ۱۵ ژانویهٔ سال ۱۹۷۰ میلادی از دنیا رفت.
بخشی از کتاب گاندی و استالین
«در سراسر دنیای نفوذ شوروی، کنترل کمونیستی هفته به هفته محکمتر میشود. کمونیستهای مجارستان به لطف حضور ارتش سرخ، با وجودی که در انتخابات آزاد شکست خوردند، اخیراً دولت مجارستان را به دست گرفتند. در اتریش، روسها تمامی مؤسسات اقتصادی را که نازیها از اتریشیها تصرف کرده بودند، در اختیار گرفتهاند. به این ترتیب بخش بزرگی از اتریش تبدیل به مستعمرهٔ اقتصادی روسیه شده است. تراستهای عظیم شوروی، صنایع منطقهٔ روس در آلمان را تملک کرده و از آنان بهرهبرداری میکنند، بهطوریکه با اقتصاد اتحاد شوروی یکی شدهاند. با وجود ادعای وحدت آلمان، مسکو عملاً آلمان را به دو بخش تقسیم کرده و اشغال نظامی را به تملک دائمی تبدیل کرده است. اینک امپریالیسم شوروی است که پیش میتازد.
قبلاً گفته میشد که امپریالیسم مبتنی بر صدور سرمایه است: کشور صنعتی، سرمایه و کالای مازادی دارد که خواستار صدور آنهاست. به همین خاطر مناطقی را که از نظر اقتصادی و فرهنگی عقب افتادهاند تصرف میکند و آنها را به مستعمره تبدیل میکند. اما از زمان جنگ تاکنون، روسیه برعکس عمل کرده است: شوروی به کشورهایی دستاندازی کرده است که بسیار بسیار صنعتیاند و در موارد بسیاری، از نظرگاه اقتصادی و فرهنگی نسبت به اتحاد شوروی برتری دارند. بلشویکها از طریق ابزارها و توافقهای مختلف، محصول حوزهٔ نفوذ تازهشان را به کشور خود وارد میکنند تا به بازار داخلی گرسنهٔ خود خوراک برسانند. امپریالیسم شوروی بر اساس واردات سرمایه است و نه صادرات «سرمایه و تولیدات» مازاد! این نظام، محصول مازادها نیست بلکه محصول کسریهاست و نتیجهٔ طبیعیاش، استثمار و ورشکسته کردن کشورهای درون حوزهٔ نفوذ است.»
حجم
۲۲۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۹۲ صفحه
حجم
۲۲۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۹۲ صفحه