دانلود و خرید کتاب چنگ و دندان تی. سی. بویل ترجمه اسدالله امرایی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب چنگ و دندان اثر تی. سی. بویل

کتاب چنگ و دندان

معرفی کتاب چنگ و دندان

کتاب چنگ و دندان نوشتهٔ تی. سی. بویل و ترجمهٔ اسدالله امرایی است. نشر افق این رمان کوتاه را که از مجموعهٔ «شاهکارهای ۵ میلی‌متری» است، روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب چنگ و دندان

کتاب چنگ و دندان اثر تی. سی. بویل یک رمان کوتاه آمریکایی است. داستان از زبان مردی روایت می‌شود که شبی در باری محلی اتفاق عجیبی برایش میفتد. او که مردی است بی‌کار، روز طولانی و کسالت‌باری را پشت سر می‌گذارد؛ صبحانه می‌خورد، کارتون می‌بیند، ناهار می‌خورد و روزنامه می‌خواند. او از اینکه شبیه پیرمردهای کم‌حرف با برق نفرت در چشم و شکوه‌ای در اعماق وجود شود متنفر است. این مرد از محله‌ای که تازه به آنجا اسباب‌کشی کرده، خوشش می‌آید؛ چون پر از پیرمردهایی است که می‌نشینند به شادنوشی تا مرز فراموشی. مرد داستان وضع زندگی خوبی ندارد. آپارتمانی که کرایه کرده یک‌خوابه است با آشپزخانه‌ای کوچک و بالکنی یک متر در دو متر که چشم‌اندازی به اقیانوس آرام، در فاصلهٔ یک‌کیلومتری دارد. اول به خانهٔ خاله‌اش رفته بود، اما قسم خورد حتی اگر توی خیابان بدون سرپناه ماند، دیگر به خانهٔ خاله‌اش برنگردد. برگشتن به آنجا برایش بدترین شکست بود. آن شب وقتی به بار رفت در یک قرعه‌کشی عجیب شرکت کرد و از آن عجیب‌تر یک گربهٔ سیاه آفریقایی برنده شد؛ یک گربهٔ وحشی و قوی.

تی. سی. بویل در کتاب چنگ و دندان از زبانی طنز استفاده می‌کند که با غم و سرگردانی همراه است. فضای زندگی قهرمان داستان و پیرو آن، فضای کتاب پر از سرگردانی، آشوب و به‌هم‌ریختگی است. خواننده با خواندن این کتاب بیشتر با جامعهٔ آمریکا از دیدی تازه و عجیب آشنا می‌شود. به‌جز وجود عناصر عجیب مثل حضور یک گربهٔ وحشی، داستانْ واقع‌بینانه روایت می‌شود و تصویری از سطح پایین جامعهٔ آمریکا به مخاطب می‌دهد. حضور یک عنصر طبیعی در مکانی کاملاً صنعتی و خالی از طبیعت حال‌وهوای غریبی به داستان می‌بخشد. مرد داستان چگونه با چیزی که تنها در برنامه‌های حیات وحش تلویزیون می‌دید، برخورد خواهد کرد؟ از پس آن برخواهد آمد؟ چه پایانی در انتظار او خواهد بود؟

خواندن کتاب چنگ و دندان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر آمریکا و قالب رمان کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

درباره اسدالله امرایی

اسدالله امرایی در اولین روز اردیبهشت ۱۳۳۹ به دنیا آمد. او در نوجوانی مطالعه را با نشریه‌های روز آغاز کرد. در همان زمان دومین فرد مهم زندگی‌اش یعنی یکی از همسایه‌هایشان، وارد زندگی‌اش شد. این همسایه که معلم و اهل ادب و فرهنگ بود، او را به ادبیات داستانی علاقه‌مند کرد و باعث شد اسدالله امرایی از سال ۱۳۵۵ قلم به دست بگیرد و پا در دنیای نوشتن بگذارد. اولین اثر داستانی این نویسنده و مترجم ایرانی، با نام «سیگار خاموش» در پیک نوجوان به چاپ رسید و به‌دنبال آن، دریافت اولین جایزهٔ ادبی کامش را شیرین کرد. امرایی از سال ۱۳۶۰ وارد حرفهٔ روزنامه‌نگاری شد و بیش از ۳ دهه با روزنامه‌ها و مجلات مختلفی همچون کیهان، اطلاعات، سروش، همشهری، گردون، کارنامه، آدینه، ایران جوان، آفتاب و... به‌عنوان روزنامه‌نگار همکاری داشت. اسدالله امرایی مدتی هم در استخدام سازمان هواشناسی کشور بود و در بخش روابط بین‌المللِ این سازمان فعالیت می‌کرد. او در دورهٔ متوسطه مشغول به تحصیل بود که دبیر زبان انگلیسی‌اش، استعداد زبان‌آموزی‌ او را کشف کرد. همان زمان بود که با تشویق‌های دبیر زبان، چند داستان کوتاه انگلیسی را ترجمه کرد و تصمیم گرفت این مهارت را به‌صورت آکادمیک فرا بگیرد. برای همین در دانشگاه در رشتهٔ زبان و ادبیات انگلیسی تحصیل کرد و موفق به دریافت مدرک کارشناسی در این رشته شد. او توانست ترجمهٔ داستان «امتحان رانندگی» نوشتهٔ آنجلیکا گیبز، نویسندهٔ اهل آفریقای جنوبی را که اولین کار جدی‌اش در حوزهٔ ترجمه بود، در روزنامهٔ اطلاعات منتشر کند. در سال ۱۳۶۸ موفق شد اولین کتابی را که ترجمه کرده بود، به‌طور رسمی به چاپ برساند؛ کتابی تحت‌عنوان «خوش‌خنده و داستان‌های دیگر»، نوشتهٔ هانریش بل. ترجمهٔ مجموعه داستان کوتاه «مردان بدون زنان» (Men Without Women) اثر ارنست همینگوی، یکی دیگر از مهم‌ترین آثار اسدالله امرایی در قامت مترجم است؛ کتابی که نسخهٔ فارسی آن به‌همت این مترجم ایرانی برای اولین‌بار در سال ۱۳۷۰ وارد بازار نشر شد. اسدالله امرایی آثار مهمی از ادبیات جهان را به فارسی ترجمه کرده است؛ از جمله «خزان خودکامه» اثر گاربریل گارسیا مارکز، «کوری» و «بینایی» هر دو نوشتهٔ ژوزه ساراماگو، «گل‌های میخک» از ریموند کارور و همین‌طور آثار سه‌گانهٔ ایزابل آلنده که شامل کتاب‌های «سرزمین اژدهای طلایی»، «شهر جانوران» و «جنگل کوتوله‌ها» می‌شود. در اینجا تعدادی از مهم‌ترین ترجمه‌های اسدالله امرایی را آمده است: کتاب «داستان‌های زنان دربارهٔ زنان» که اسدالله امرایی تک‌تک داستان‌های این کتاب را خودش از منابع مختلف جمع‌آوری و یا از شخص نویسنده دریافت کرده؛ داستان‌هایی از نویسندگان زن در سراسر جهان که به مسائل و دغدغه‌های زنان می‌پردازند و کتاب «خزان خودکامه» (The Autumn of the Patriarch) که حاوی یک رمان مشهور از گابریل گارسیا مارکز است و به شرح داستان یک دیکتاتور مستبد می‌پردازد.

بخشی از کتاب چنگ و دندان

«حالا دیگر همه نگاه می‌کردند. هر نمایشی، هر قدر هم که کوچک باشد، ارزش توجه دارد مخصوصاً در چنین شبی. بارگردان که دیگر مطمئنم اسمش کریس بود، به سمت دیگر بار رفت و سفارش را به پیشخدمت داد، او هم در دفترچه‌اش نوشت و چپید توی آشپزخانه. چند لحظه بعد، مرد به من رو کرد و با صدایی آن‌قدر بلند که همه بشنوند، گفت: «این موسیقی هم ما را خفه کرد. نکند برگشته‌ایم به عهد بوق، هان؟»

پیرمردها ـ مشتری‌های همیشگی ـ سرشان را بلند کردند و نگاهی به او انداختند، ولی خب، موها سفید بودند و شکم‌ها گنده. کو حال تکان خوردن؟ پس حد خودشان را نگه داشتند.

بی‌هوا گفتم: «آره، واقعاً مزخرف است.»

با حرارت تمام از گروه‌هایی که دوستشان داشتم، حرف زدم. حتی وقتی مرد تازه‌وارد آب گوجه را در لیوان ریخت و کف روی آن را هورت کشید، همراه کوبش موسیقی، به افاضاتم ادامه دادم. چند نفر با کفش‌های خیس و چترهای آب‌چکان، پشت‌سرمان جمع شده بودند. داریا، پیشخدمتی که چشمم را گرفته بود، ولی هنوز جرئت نکرده بودم غیر از سلام و احوالپرسی ساده با او حرفی بزنم، تخم‌مرغ‌های قهوه‌ای را وسط بشقاب معمولی شام آورد و گفت: «بفرمایید قربان.»

بشقاب را آهسته روی پیشخان گذاشت و پرسید: «چیز دیگری میل ندارید؟ کچاپ؟ تاباسکو؟»

مرد گفت: «نه، ممنون.»

همه انتظار داشتند تخم‌مرغ‌ها را بشکند و بریزد توی لیوان، ولی او حتی نگاهشان نکرد. داریا را ورانداز کرد و گفت: «ببخشید، اسم شما؟»

نیشش باز بود.

دختر اسمش را گفت و خندید.

مرد دستش را گرفت و گفت: «از آشنایی‌تان خوشوقتم. اسم من هم لودویگ است.»

داریا اسم مرد را تکرار کرد، اما «واو» ش را غلیظ‌تر گفت. تا جایی که من از لباس‌ها و لهجه‌اش فهمیده بودم، بچهٔ کالیفرنیای جنوبی بود، نه آلمان. اگر هم بود، انگلیسی‌اش درست بود.

داریا با شیطنت گفت: «آلمانی هستی؟»»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

حجم

۳۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان