کتاب کاکتوس
معرفی کتاب کاکتوس
کتاب کاکتوس نوشتۀ رویا (فروزان) ژیانی فرد است. انتشارات آذرفر این مجموعه شعر معاصر ایرانی را روانۀ بازار کرده است. این کتاب حاوی شعر و ترانه است.
درباره کتاب کاکتوس
کتاب کاکتوس مجموعهای از اشعار روان و سرشار از آرامش را در بر گرفته است. این کتاب با زبانی ساده و روان نوشته شده است. میدانیم که شعر فارسی عرصههای گوناگونی را درنوردیده است. در طول قرنها هر کسی از ظن خود یار شعر شده است و بر گمان خود تعریفی از شعر بهدست داده است. حضور شعر در همهٔ عرصهها از رزم و بزم گرفته تا مدرسه و مسجد و خانقاه و دیر و مجلس وعظ، همه و همه گویای این مطلب است که شعر، بیمحابا، زمان، مکان و جغرافیا را درنوردیده و در هفتاقلیم جان و جهان به دلبری پرداخته است. آمیختگی شعر با فرهنگ مردم و اندیشههای اجتماعی، این هنر را زبان گویای جوامع بشری ساخته است؛ بدانگونه که هیچ جامعهای از این زبان بارز، برای انتقال اندیشههایش بینیاز نبوده است. گاهی شعری انقلابی به پا کرده است و گاه انقلابی، شعری پویا را سامان داده است.
خواندن کتاب کاکتوس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به علاقهمندان شعر معاصر ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب کاکتوس
«قطب جنوب
ارغوان ترینه قلب سیاه چهرۀ منی
امید فانی برای اعدامیه روبه شبی
آستانۀ بودنی برای نبودنها
مرزنبودنی برای بودنها
نیستی؛ نبودی و نشد که باشی
ناخواستهترین تشعشع، در تاریکیه این حواشی
تو لازمۀ زندگی من نبودی
تمنای این دله بهشدت حسودی!
احتیاجی به دستان و چشمانت نبوده گاهی
تنها و تنها خواستم باهم که شویم راهی
قطب جنوب چشمان آبیه روبه روشنی
پر از رنگ کشف نشده در اوج عاشق بودنی
تو را تنها برای تو برای نگاهت خواستم
نیازی به بودنت نبود؛ تو را برای خودت خواستم
صدایم بزن
صدایم بزن؛ صدایت دلرباترین من است
که آن زمان؛
قلب من درجهانم رهاترین من است
دل من دیوانهوار وارسته در نگاه توست
قبلۀ دو چشم مسلمان، بی شک تباه توست
چارقد سفید برای لباس مشکیه تنی
ضدونقیض چهارچوبه خیسخوردۀ جهانمی
راه فراری از تو نیست هم بهشت و هم جهنمی
خوب و بد، سیاهوسفید و زیباترین منی
از بدو تولد در منی، تو برین منی
بیا و ببار هم نمنم و هم تگرگ وار
تو باید بمانی در جهان کوچکم بهاجبار
کودتا
مجنون شدم و حال خوشم با تو فقط بود
در چرخش دوران جهانم به تو خوش بود
تو همهمه در پایکوبی جهانی
یک روزنۀ نور در دل این کور خدایی
نوشداروی عمیقی برای دل بیمار
با یاد تو حتی که شده این دل تیمار
تمام جان و جانانی با همین اندازه و ابعاد
تو را من عاشقانه میخواهم هر لحظه کنمت یاد
در دلم وقتی که نیستی میشود برپا جنجالی
جای تو هر لحظه در آغوشم میشود خالی
ارتش یکنفره هستی که کردی کودتا در من
. برای داشتنت با مرگ میزنم دستوپا قطعاً
به یاد دارم شبی من را مثال اوباش خواندی
ندانستی برای من تو چون خشخاش میمانی
که دگر از خود برای تو چنان معتاد و فرتوتم
ولی در جنگ با هجرت بسان فیل ماموتم
تو را تنها زمانی ترکت میکنم این بار
که تابوت مرا بینی و این است آخرین دیدار!»
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۷۰ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۷۰ صفحه