دانلود و خرید کتاب روز بدشانسی گوردون و خانه ارواح مایکل وید ترجمه مریم مفتاحی
تصویر جلد کتاب روز بدشانسی گوردون و خانه ارواح

کتاب روز بدشانسی گوردون و خانه ارواح

معرفی کتاب روز بدشانسی گوردون و خانه ارواح

کتاب روز بدشانسی گوردون و خانه ارواح نوشتهٔ مایکل وید و لورا وید و ترجمهٔ مریم مفتاحی است و گروه انتشاراتی ققنوس آن را منتشر کرده است. این کتاب جلد سوم از مجموعهٔ چشمت روز بد نبیند محسوب می‌شود.

درباره مجموعه چشمت روز بد نبیند

مجموعهٔ چشمت روز بد نبیند ۱۴ جلد دارد که نشر ققنوس ترجمهٔ آن را در قالب ۷ جلد منتشر کرده است. پشت هرکدام از کتاب‌ها هم این‌هشدار به بچه‌ها داده شده که کتاب حاوی داستان‌هایی به‌شدت خنده‌دار است.

هر جلد از ترجمه «چشمت روز بد نبیند» ۲۰ فصل دارد که دربارهٔ ماجراجویی‌ها و شیطنت‌های سه پسربچه مدرسه‌ای به‌نام‌های پائولو، گوردون و راوی قصه‌هاست. اسم راوی هم هیچ‌وقت مشخص نمی‌شود چون یک راز سر به مهر است. مغز متفکر گروه، گوردون است که یک‌پسربچه تخس است که مدام در حال نقشه‌کشیدن است. نقشه‌هایش هم همیشه همه را توی دردسر می‌اندازد. هر بار آن دو نفر دیگر می‌گویند دیگر دنبال او نمی‌افتند و در ماجراجویی‌های او مشارکت نمی‌کنند، ولی هر بار یادشان می‌رود و هر سه با هم دسته‌ گل‌هایی به آب می‌دهند و تنبیه نیز می‌شوند.

دو نویسندهٔ کانادایی این‌مجموعه به بچه‌ها هشدار داده‌اند مسئولیتی در قبال اتفاقات جذاب و خواندنی کتاب‌ها ندارند. بنابراین اگر کسی کتاب‌ها را خواند و دل‌درد گرفت با خودش است. مایکل وید و لورا وید همچنین خواندن کتاب‌های این‌مجموعه را به افرادی بالای ۱۸ سال بدون همراهی کودکان توصیه نمی‌کنند.

ماجراجویی این سه پسربچه‌ٔ همکلاس داستان را خواندنی کرده است. بچه‌هایی شیطان و پر شر و شور که مدام در دردسر می‌افتند و به نحوی نجات پیدا می‌کنند. همیشه هم چوبش را می‌خورند. این سه پسربچه مدام با طرح و نقشه‌های کودکانه و گاه ابلهانه کارهایی می‌کنند که پشت سر هم توی هچل می‌افتند. داستان‌های این مجموعه بسیار خنده‌دارند.

شیطنت‌های این سه پسربچه و واکنش‌ها و پاسخ‌هایی که می‌گیرند، در واقع پیام داستان‌ها هستند. برخوردشان با اشتباه‌ها و نحوه‌ٔ واکنششان به تنبیه‌هایی که می‌شوند، می‌تواند برای بچه‌ها درس عبرت باشد. بچه‌ها همیشه شیطنت و ماجراجویی دارند، ولی اینکه با اشتباه‌های خودشان چگونه برخورد کنند و در رابطه‌ با اینکه در رفتار با پدر و مادر و اولیای مدرسه و حتی پلیس چه رویکردی داشته باشند، خواندن این مجموعه کتاب می‌تواند رهنمودهای لازم را به آ‌ن‌ها بدهد.

داستان‌ها در کانادا رخ می‌دهد و بچه‌ها در شهر کوچکی زندگی می‌کنند؛ یک شهر کوچک در کانادا با راه و روش و سنن خودش. مترجم در جاهایی که احساس می‌کند برای خواننده مبهم است، توضیحاتی را در پاورقی قید کرده است. اما درکل، فضای داستان‌ها در هر جای جهان برای بچه‌ها آشناست.

درباره کتاب روز بدشانسی گوردون و خانه ارواح

سومین کتاب «چشمت روز بد نبیند»، روز بدشانسی گوردون و خانه ارواح نام دارد. نسخهٔ اصلی دو کتابی که در این‌ یک‌ کتاب ترجمه شده‌اند، سال ۲۰۰۶ منتشر شده است.

«معلم کمکی»، «بالماسکه»، «سه بز کوچک»، «کیک فنجانی بزرگ»، «آمپول»، «طوفان بزرگ»، «ماهیگیری روی یخ»، «شوخی با ما بچه‌ها»، «دستگیری دزد»، «کیف قاپ»، «روزی که پدر گوردون تکالیف ما را خورد»، «دوندگان بی‌لباس در خیابان» و «روز بدشانسی گوردون» عناوین ۱۲ داستان مندرج در «روز بدشانسی گوردون» هستند و ۱۰ داستان دیگری هم که در بخش «خانه ارواح» چاپ شده‌اند، به این‌ترتیب‌اند: سفر جاده‌ای، جشنواره آیین سرخپوستی، شعبده‌باز، گربه و بلبشوی پیش‌آمده، عینک آفتابی، تست هوش، خانه ارواح، روز بدیمن آقای لیما، آتش، داستان توالت.

نویسندگان این‌ کتاب باز هم مسئولیت بازکردن آن را به خود بچه‌ها داده‌اند و می‌گویند بهتر است هیچ‌کدام از کارهایی که در داستان‌های خطرناک این‌کتاب می‌خوانند، در خانه یا مدرسه انجام ندهند. همچنین بهتر است بدانند شخصیت‌های این‌کتاب همگی حرفه‌ای و دوره‌دیده هستند.

خواندن کتاب روز بدشانسی گوردون و خانه ارواح را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به کودکان ۱۰ تا ۱۰۰ساله پیشنهاد می‌کنیم. می‌توانید این کتاب‌ها را کنار هم (کنار پدر و مادرتان یا کنار فرزندانتان) بخوانید و باهم بخندید.

بخشی از کتاب روز بدشانسی گوردون و خانه ارواح

«به‌ندرت پیش می‌آید خانم هاگزبریت، معلممان، به خاطر بیماری مدرسه نیاید. دلیلش این نیست که مریض نمی‌شود؛ بلکه این است که مدیرمان نمی‌تواند معلم کمکی‌ای پیدا کند که مایل باشد به کلاس ما درس بدهد. معلم‌های کمکی همیشه می‌پرسند: «همان کلاس گوردون است؟ نه ممنونم. آن روز وقت ندارم.»

بعد هم تقّی گوشی را می‌گذارند. ظاهراً هیچ مبلغی هم آن‌ها را وسوسه نمی‌کند تا به کلاس ما بیایند. برای همین، صبح روز دوشنبه وقتی دیدیم مدیر با مرد مسن و نچسبی وارد کلاس شده، همه حسابی تعجب کردیم. مدیر او را آقای بروکز معرفی کرد و گفت معلم بازنشسته است و از شهر آمده. آقای بروکز معلم باتجربه‌ای بود و به مدیرمان اطمینان‌خاطر داد که از پس همه‌چیز برمی‌آید. طبیعتاً برای گوردون موقعیتی فراهم شد تا عرض‌اندامی بکند.

وقتی مدیر با این فکر که عاقبت کسی آمده که می‌تواند حریف کلاس ما شود لبخندزنان از کلاس بیرون رفت، آقای بروکز توضیح داد که دست‌کم یک هفته معلم کلاس ما خواهد بود. خانم هاگزبریت سرمای بدی خورده و مریض بود، علاوه بر آن، مدتی به استراحت نیاز داشت. معلم کمکی با نفرت به ما نگاه می‌کرد، از قیافه‌اش پیدا بود شستش خبردار شده که با مشکلاتی روبه‌رو خواهد شد.

آقای بروکز سینه صاف کرد و گفت: «می‌خواهم همه‌تان بدانید بیشتر از سی سال در یک مدرسه بزرگ در یک شهر بزرگ درس داده‌ام. اگر توانسته‌ام از پس بچه‌های شهر برآیم، مسلماً از پس یک مشت بچه ساده روستایی مثل شما هم برمی‌آیم. حالا هم کتاب ریاضی‌تان را دربیاورید تا درسمان را شروع کنیم!»

من نگاهی به گوردون کردم که نیشخندی بر لب داشت. فهمیدم نقشه‌ای در سر دارد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۲۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۵۸ صفحه

حجم

۱۲۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۵۸ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان