کتاب روح سرخوش
معرفی کتاب روح سرخوش
کتاب روح سرخوش نوشتهٔ نوئل کاورد و ترجمهٔ مهسا خراسانی است. نشر قطره این نمایشنامه را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب روح سرخوش
در نمایشنامهٔ روح سرخوش، «چارلز» و «روت» یک جلسهٔ احضار ارواح برگزار میکنند و از یک واسطهٔ روحی دعوت میکنند تا در این جلسه شرکت کند، اما برخلاف انتظار آنها و بهطرز مرموزی روح «الویرا»، همسر سابق چارلز به خانه راه پیدا میکند. تنها چارلز است که قادر به دیدن الویرا و صحبتکردن با او است. الویرا بهشدت مایل است از شر روت خلاص شود و چارلز را مثل گذشته از آنِ خود کند و برای رسیدن به این هدف از هیچ تلاشی فروگذار نمیکند، اما مشکل اصلی چارلز این است که روت حرفهای او را باور نمیکند و حضور روح الویرا را بهشدت انکار میکند. حوادث این نمایشنامه در اتاق نشیمن خانهٔ چارلز کاندومین در کنت رخ میدهد.
نمایشنامهٔ روح سرخوش که بهگفتهٔ دیلیتگراف در کنار نمایشنامههای «تب یونجه» و «زندگیهای خصوصی» یکی از سه شاهکار کاورد محسوب میشود، نمایشی است کمدی که با ظرافت و زیبایی به کندوکاو در اعماق زندگی زناشویی میپردازد. در یک جلسهٔ احضار ارواح، همسر متوفی چارلز کاندومین بهاشتباه ظاهر میشود و سعی میکند زندگی چارلز و همسر دومش، روت را به هم بریزد. خواننده حین خواندن گفتوگوهای چارلز و روح همسر اولش که بهچاشنی طنز آمیخته است، متوجه میشود که زندگی این دو در زمان حیات الویرا با اختلافنظرها و پستیبلندیهای بسیار همراه بوده است (همانطور که مشکلات زندگی زناشویی فعلی چارلز و روت نیز از چشم خواننده پنهان نمیماند). شخصیتپردازی جالب مادام آرکاتی نیز به ملاحت و جذابیت این نمایش افزوده است. در سال ۱۹۴۵ از این نمایش موفق که سالیان متوالی روی صحنههای مختلف به اجرا درآمد، فیلمی ساخته شد به کارگردانی دیوید لین. متن فیلمنامه را نیز کاورد شخصاً تنظیم کرد.
خواندن کتاب روح سرخوش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی معاصر انگلستان و قالب نمایشنامه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب روح سرخوش
«چارلز جلوی بخاری ایستاده است و قهوهٔ بعد از شام را مینوشد. عمیقاً سوگوار است. قهوه را تمام میکند، فنجان را روی پیشبخاری میگذارد، سیگاری روشن میکند و روی یک مبل جا خوش میکند. جهت چراغ مطالعه را تنظیم میکند، از سر آسودگی آهی میکشد، رمانی را باز میکند و شروع میکند به خواندن. صدای زنگ در ورودی به گوش میرسد. چارلز با دلخوری غرغر میکند، کتاب را زمین میگذارد، از جایش بلند میشود و بهطرف راهرو میرود. بعد از چند لحظه، مادام آرکاتی وارد میشود. چارلز هم پس از او به اتاق میآید و در را میبندد. مادام آرکاتی همان لباسهای عجیب و تقریباً غیرمتعارفی را بر تن دارد که در پردهٔ اول پوشیده بود.
مادام آرکاتی: امیدوارم که مزاحم اوقاتتون نشده باشم، آقای کاندومین.
چارلز: بههیچوجه. لطفاً بنشینین، خواهش میکنم.
مادام آرکاتی: ممنونم. (مینشیند.)
چارلز: قهوه میل دارین یا نوشیدنی دیگه؟
مادام آرکاتی: نه، ممنونم. من باید میاومدم، آقای کاندومین.
چارلز: (مؤدبانه) باید؟
مادام آرکاتی: احساس کردم اومدنم بهشدت ضروریه، احساسی بود مثل یه تندباد که باعث شد بپرم روی دوچرخهام و خودم رو برسونم اینجا.
چارلز: خیلی لطف کردین.
مادام آرکاتی: نه، نه، نه، اصلاً لطف نبود. وظیفهام بود. خودم خوب به این موضوع واقفم.
چارلز: وظیفه؟
مادام آرکاتی: میدونین، خودم رو بهشدت سرزنش میکنم.
چارلز: لطفاً این کار رو نکنین، اصلاً ضرورتی نداره. (روی مبل مینشیند.)
مادام آرکاتی: من اون روز با همسر فقیدتون بدخلقی کردم. تمام راه برگشت تا خونه حسابی عصبانی بودم، آقای کاندومین. از اون موقع تا حالا از کارم پشیمونم.»
حجم
۱۰۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۷۲ صفحه
حجم
۱۰۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۷۲ صفحه