کتاب چگونه روان درمانگری حرفه ای باشم؟
معرفی کتاب چگونه روان درمانگری حرفه ای باشم؟
کتاب چگونه روان درمانگری حرفه ای باشم؟ نوشتهٔ دانش رنجبر است. نشر برگ و باد این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی ۱۴ اصل کاربردی و پیشرفته در رواندرمانگری حرفهای.
درباره کتاب چگونه روان درمانگری حرفه ای باشم؟
نویسندهٔ کتاب چگونه روان درمانگری حرفه ای باشم؟ گفته است که مشاوره را جریان و فرایندی یاریدهنده برای پیداکردن مشکلات مراجع از طریق خودآگاهی و بالابردن بینش مراجع دانستهاند و داشتن مهارت علمی و عملی و اخلاقی را در این امر لازم میدانند. اصول اخلاقیِ مشاوره را قواعد کلی از اخلاق دانستهاند که در حیطهٔ مشاوره، باید رعایت شود تا مشاوره به اهداف خود برسد؛ اهدافی مانند ایجاد فرصت مناسب برای مراجع برای درک بهتر زندگی، تغییر و اصلاح رفتار، درک فلسفهٔ زندگی، ایجاد اعتمادبهنفس، تداوم روابط انسانی و مسئولیتپذیری و... . با دانش رنجبر همراه شوید تا در این مورد بیشتر بدانید.
خواندن کتاب چگونه روان درمانگری حرفه ای باشم؟ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه درمورد رواندرمانگری حرفهای پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب چگونه روان درمانگری حرفه ای باشم؟
«نقش درمانگر به عنوان کمک کننده چیست؟ طیفی از روابط احتمالی درمانگر-درمانجو را از هدایتگر تا دنبال کننده در نظر بگیرید و در دو سوی طیف سبک هدایتگر وجود دارد که به افراد میگوید با این اطلاعات پراکنده. راهحلها و آموزشها یا توصیه چه کاری انجام دهند. زمانهایی وجود دارند که نقش مناسب و در حد انتظار است. در آن سوی طیف همراه شفیقی وجود دارد که با همدلی گوش داده و پذیرش و تأیید را القا میکند و از پاسخ یا توصیه اجتناب میکند. معمولاً این همان چیزی است که درمانجو ترجیح میدهد. حداقل در حالت کلیشه برخی متخصصان حالت اول را یاد میگیرند: کارآگاه، مربی دیابت، وکیل، مربی ورزشی، یا مشاور مالی. حالت دوم در حالت کلیشه مشاور درمانجو محور است یا مددکار یا دوست پشتیبان است.
در عمل، اغلب نقشهای حرفهای درگیری چندین نوع ترکیب از هدایت و پیگیری، مهارتهای فنی و رابطهای هستند. اطلاعات دادن و توصیه دادن را میتوان بیش از حد انجام داد و حتی انگیزه درمانجو را از بین برد؛ اما با این وجود پزشکان و وکلا یا مشاوران مالی که فقط بدون پیشنهاد توصیه گوش میدهند وظیفه خود را نمیدانند. در بین این دو حالت افراطی حد میانی برای نقش راهنما وجود دارد که هم خوب گوش میدهد و هم تخصص دارد. اگر به کشور دیگری مسافرت کنید انتظار یک راهنما برای کارهایی که باید انجام دهید ندارید و انتظار ندارید به شما بگوید چه کاری انجام دهید تا لذت ببرید. فقط یک راهنمای خوب در اطرافتان میخواهید. حتی در حرفه سنتی هدایت و راهنمایی، سبک راهنمایی میتواند اثربخشتر از بیان این باشد که فرد باید چه کاری انجام دهد.
اولین غریزه یاری دهنده دادن توصیه به درمانجو یا دادن اطلاعات مفید است؛ مثلاً باید در مورد چرایی شرایط خاص درمانجو اطلاعات بدهید:
احساس خستگی و پریشانی دارید و دارید وزن از دست میدهید.
صبح از خواب بیدار شده و افراد غریبهای در اتاق میبینید و قادر به حرکت یا صحبت نیستید.
شبها برای دستشویی رفتن بیدار میشوید.
چندین بار با شریک عاطفی ارتباط دارید اما نتیجه خوبی نمیگیرید.
دوشنبهها دیر به سرکار یا مدرسه میرسید.
با داشتن فرضیه در مورد پریشانی درمانجو راهحلهای بالقوهای به ذهنتان خطور خواهد کرد. مسلماً افراد معمولاً برای کمک به نزد حرفهایها میروند به این امید که بهتر درک کنند دارند چه چیزی تجربه میکنند و باید چه کاری انجام دهند.
در رویکرد غیر هدایتی کلاسیک، مشاوران از دادن پاسخ یا توصیه امتناع میکنند. این ساختار سادهگرایانه کارل راجرز است اما خود کارل راجرز مفهوم غیرهدایت را بر درمانجو محوری قرار داد. اجبار اخلاقی حرفهای را برای ارائه اطلاعات و توصیهها احساس میکنید و یک توصیه گاهی برای اعمال تغییر کافی است.
تعادل کجاست؟ توصیه دادن بخشی از وظایف شماست اما سؤال اینجاست چه زمانی و چگونه بهترینها را انجام دهیم. در خدمات حرفهای، اطلاعات و توصیه در بافت کمک به روابط ارائه میشوند.»
حجم
۱۳۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۴۶ صفحه
حجم
۱۳۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۴۶ صفحه