کتاب بیولوژی باور
معرفی کتاب بیولوژی باور
کتاب بیولوژی باور نوشتهٔ بروس لیپتون و ترجمهٔ روزبه ملک زاده و هیمن برین است و انتشارات پردیس آباریس آن را منتشر کرده است. با خواندن این کتاب متوجه میشوید که بسیاری از باورهای پیشبرندهٔ زندگیتان نادرست و خودمحدودکننده هستند و برای تغییر این باورها انگیزه پیدا میکنید. اگر از نظر علمی درک کنید که سلولها چگونه به افکار و درک شما واکنش نشان میدهند، مسیر خودتوانمندسازی برایتان روشن میشود. مطالبی که به واسطهٔ این زیستشناسی جدید با آنها آشنا میشویم، قدرت آگاهی، ماده و معجزات را آزاد میکنند.
درباره کتاب بیولوژی باور
امروزه دو رشتهٔ علمی جدید پدید آمده است که از مهمترین حوزههای تحقیقات زیستپزشکی به شمار میروند و نتیجهگیریهای کتاب بیولوژی باورها را اثبات میکنند.
اولی علم انتقال سیگنال است که بر آن مسیرهای بیوشیمیایی تمرکز میکند که سلول به واسطهٔ آنها به نشانههای محیطی واکنش نشان میدهد. سیگنالهای محیطی آن دسته فرایندهای سیتوپلاسمی را آغاز میکنند که میتوانند بیان ژن را تغییر دهند و تقدیر سلول را کنترل کنند، حرکت سلول را تحت تأثیر قرار دهند، بقای سلول را کنترل کنند و حتی سلول را محکوم به مرگ کنند. علم انتقال سیگنال میگوید تقدیر و رفتار یک ارگانیسم ارتباط مستقیمی با درک آن از محیط دارد. به بیان ساده، «ویژگیهای زندگی ما بر مبنای درک ما از آن شکل میگیرند».
دومی علم جدید اپیژنتیک است که ترجمهٔ لفظی آن «کنترل بر روی ژنها» است. اپیژنتیک به طور کامل به درک متعارف ما از کنترل ژنی پایان بخشیده است. اپیژنتیک علمی است که به چگونگی انتخاب، اصلاح و تنظیم فعالیت ژنها توسط سیگنالهای محیط میپردازد. این هشیاری جدید نشان میدهد که ژنهای ما دائماً در پاسخ به تجربیات زندگیمان تغییر شکل میدهند یعنی «ادراک ما از زندگیمان، وضعیت زیستی ما را شکل میدهد».
کتاب بیولوژی باور به این موضوع میپردازد که محیط چگونه فعالیت ژنی سلولهای بنیادی را کنترل میکند.
برخی از دانشمندان در حین بررسی این کتاب میپرسیدند: «خب، این کتاب چه موضوع تازهای دارد؟» دانشمندان پیشرو با مفاهیم این کتاب آشنایی دارند و این چیز خوبی است. مشکل این است که بیش از ۹۹ درصد بقیهٔ مردم، یعنی «مخاطبین عوام» هنوز به این باور کهنه و ناتوانکننده اعتقاد دارند که قربانی ژنهای خود هستند.
ممکن است دانشمندان پژوهشگر با این تغییر ریشهای و تازهای که در هشیاری رخ داده است آشنا باشند، اما این بینشها هنوز به دست عموم مردم نرسیده است. رسانهها نیز هر از گاهی با پخش خبر کشف ژن مسبب فلان سرطان و بهمان مریضی وضعیت را بدتر میکنند. در نتیجه هدف کتاب بیولوژی باور این است که این علم جدید را طوری ترجمه کند که برای مخاطب عادی قابل درک باشد.
زیستشناسی باورها کتابی است برای توانمندسازی خود. اطلاعات موجود در این کتاب شما را با خود آشنا میکند و آشنایی با خود به شما قدرت میدهد تا زندگیتان را کنترل کنید.
خواندن کتاب بیولوژی باور را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که میخواهند با استفاده از علم نوین به یاری خود بشتابند و خودشان را به گونهای که دوست دارند تغییر دهند پیشنهاد میکنیم. مطالب این کتاب براساس علوم جدید تدوین شده است.
بخشی از کتاب بیولوژی باور
«در سال ۱۹۶۷ در اولین روزی که کلون کردن سلولهای بنیادی را در دانشگاه آموختم، چیزی را فرا گرفتم که هرگز آن را از یاد نخواهم برد. دههها طول کشید تا فهمیدم این مسئله چه تأثیر عمیقی بر کار و زندگی من دارد. استاد و مربی من ایرو کونیگسبرگ، دانشمند و یکی از اولین زیستشناسانی بود که هنر کلون کردن سلولهای بنیادی را فرا گرفت. او به من گفت که وقتی سلولهای کشت شده بیمار میشوند، برای کشف علت ابتدا باید به محیط سلول نگاه کرد، نه به خود سلول.
استاد من مانند جیمز کارویل مدیر تبلیغاتی بیل کلینتون که شعار تبلیغاتی انتخابات ۱۹۹۲ را «اقتصاد است، نادان.» انتخاب کرده بود، بیپرده و بیتعارف بود. اما خوب بود همان طور که مسئولین ستاد کلینتون شعار تبلیغاتی «اقتصاد است، نادان.» را بر در و دیوار نصب کرده بودند، زیستشناسان سلولی نیز شعار «محیط است، نادان.» را روی میزهای ما نصب میکردند. آن زمان خوب نمیدانستم، اما بعدها پی بردم که این توصیه در درک ماهیت حیات اهمیت بسزایی دارد. بارها و بارها به حکمت توصیهٔ ایرو پی بردهام. هرگاه محیط سالمی برای سلولهایم فراهم میکردم، رشد و نمو میکردند. هرگاه محیط بهینهای در اختیارشان نبود، ضعیف میشدند. وقتی محیط را اصلاح میکردم، سلولهای «بیمار» دوباره جان میگرفتند.
اما بیشتر زیستشناسان سلولی چیزی از حکمت تکنیکهای کشت بافت سر نمیدانستند و دانشمندان پس از کشف رمز ژنی دیانای توسط واتسون و کریک، به شدت از توجه به عوامل محیطی فاصله گرفتند. حتی چارلز داروین نیز در اواخر زندگی خود به این مسئله اذعان کرد که نظریهاش در حق نقش محیط اجحاف کرده است. او در سال ۱۸۷۶ در نامهای به موریتس واگنر نوشت: «به نظر خودم، بزرگترین اشتباهی که مرتکب شدهام این است که به نقش مستقیم محیط مثلاً غذا، آب و هوا و ...، مستقل از انتخاب طبیعی توجه کافی نکردهام. زمانی که من منشأ انواع را مینوشتم و حتی سالها بعد نیز شواهد چندانی در رابطه با اثر مستقیم محیط وجود نداشت. اما حالا شواهد زیادی وجود دارد.»
دانشمندان پیرو داروین نیز همچنان همین اشتباه را مرتکب میشوند. مشکل عدم توجه به محیط این است که باعث تأکید بیش از حد بر «سرشت» و رواج جزمگرایی ژنتیکی میشود، یعنی این باور که ژنها زیست را «کنترل میکنند»، پر رنگتر میشود. این باور علاوه بر اینکه باعث تخصیص نامناسب هزینههای تحقیقاتی شده است که در فصلهای آینده به آن خواهم پرداخت، نگرش ما را به زندگیمان نیز تغییر داده است. اگر معتقد باشید که ژنها زندگیتان را کنترل میکنند و بدانید که هیچ نقشی در تعیین ژنهایتان نداشتهاید، بهانهٔ خوبی در اختیار دارید تا خود را قربانی وراثت بدانید: «به خاطر عادات کاریام، من را سرزنش نکنید، تقصیر من نیست که مدام کارهایم را به تأخیر میاندازم، مسئله ژنتیکی است!»
از سپده دم عصر ژنتیک مدام در گوشمان خواندهاند که ما مطیع قدرت ژنهایمان هستیم. دنیا پر از افرادی است همیشه میترسند یک روز به ناگاه ژنهایشان علیه آنها وارد عمل شوند. به انبوه افرادی فکر کنید که فکر میکنند مانند بمب ساعتی هستند. منتظرند که سرطان در زندگیشان منفجر شود، چون قبلاً در زندگی مادر، برادر، خواهر، عمه یا عمویشان منفجر شده است. میلیونها انسان دیگر وجود دارند که علت بیماری خود را ترکیبی از عوامل ذهنی، جسمی، عاطفی و روحی نمیدانند، بلکه آن را به نقص و ایراد ساز و کارهای بیوشیمیایی بدن نسبت میدهند. آیا بچههایتان شلوغ و نافرمان هستند؟ امروزه پدر و مادرها به جای اینکه تلاش کنند تا متوجه شوند که در بدن، ذهن و روح این کودکان چه میگذرد، همیشه دارو را گزینهٔ اول در نظر میگیرند و میخواهند «عدم توازن شیمیایی» بدن این کودکان را با دارو اصلاح کنند.»
حجم
۷۸۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۷۸۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
نظرات کاربران
من نسخه چاپیشو خوندم نکات علمی جالبی رو توش مطرح کرده.