دانلود و خرید کتاب نوعی داستان عاشقانه آرتور میلر ترجمه حسن ملکی
تصویر جلد کتاب نوعی داستان عاشقانه

کتاب نوعی داستان عاشقانه

نویسنده:آرتور میلر
مترجم:حسن ملکی
انتشارات:نشر بیدگل
امتیاز:
۱.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب نوعی داستان عاشقانه

کتاب نوعی داستان عاشقانه نوشتهٔ آرتور میلر و ترجمهٔ حسن ملکی است. نشر بیدگل این دو نمایشنامهٔ آمریکایی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب نوعی داستان عاشقانه

کتاب نوعی داستان عاشقانه حاوی دو نمایشنامه است؛ «نوعی داستان عاشقانه» و «آخرین یانکی». نمایشنامهٔ «نوعی داستان عاشقانه» (Some Kind of Love Story) حاوی درامی تک‌پرده‌ای است که نخستین‌بار درسال ۱۹۸۳ میلادی منتشر شد و به روی صحنه رفت. قهرمان این اثر کارآگاهی به نام «تام اتول» است که در پی تحقیقات خود برای حل پرونده‌ای گره‌خورده، به منزل شخصی به نام «آنجلا» می‌رود؛ زنی جوان که ظاهراً سرنخ‌هایی در دست دارد، اما تام بسیار زود درمی‌یابد که آنجلا بنا نیست به این سادگی‌ها به حرف بیاید. نمایشنامهٔ «آخرین یانکی» (The Last Yankee) در سال ۱۹۹۱ میلادی به انتشار رسید؛ یکی از واپسین نوشته‌های درخشان آرتور میلر. وقایع این نمایشنامه در یک بیمارستان روانی واقع در نیوانگلند رخ می‌دهد. قهرمان این درام شخصیتی است به نام «پاتریشا همیلتون» که به‌دلیل مشکلات حاد روانی ناچار است مدتی را دور از خانه و تحت‌مراقب پزشکان به سر ببرد. پاتریشا که مادر هفت فرزند است، برای اتمام دوران درمان خویش آرام و قرار ندارد. آشنایی او با زنی که چون خودش در آسایشگاه بستری شده، سبب تخفیفِ این بی‌تابی و بی‌قراری می‌شود؛ تا اینکه واقعه‌ای تازه، مجدداً شعلهٔ آشوب و غوغا را در جان او شعله‌ور می‌کند.

می‌دانیم که نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته می‌شود. هر چند این قالب ادبی شباهت‌هایی به فیلم‌نامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانه‌ای جداگانه و مستقل محسوب می‌شود. نخستین نمایشنامه‌های موجود از دوران باستان و یونان باقی مانده‌اند. نمایشنامه‌ها در ساختارها و شکل‌های گوناگون نوشته می‌شوند، اما وجه اشتراک همهٔ آن‌ها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامه‌ها تنها برای خواندن نوشته می‌شوند؛ این دسته از متن‌های نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیده‌اند. از مشهورترین نمایشنامه‌نویس‌های غیرایرانی می‌توان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامه‌نویس‌های ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.

خواندن کتاب نوعی داستان عاشقانه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی آمریکا و قالب نمایشنامه پیشنهاد می‌کنیم.

درباره آرتور میلر

آرتور میلر با نام کامل «آرتور اشر میلر» در ۱۷ اکتبر ۱۹۱۵ و در نیویورک به دنیا آمد و در ۱۰ فوریهٔ ۲۰۰۵ درگذشت. او نمایشنامه‌نویس و مقاله‌نویسی آمریکایی بود که برای تحصیل به دانشگاه میشیگان رفت. ابتدا در رشتهٔ روزنامه‌نگاری مشغول به تحصیل شد. در ژورنالِ دانشگاه به نام «میشیگان دیلی» فعالیت کرد و در همین زمان، اولین نمایشنامهٔ خود را نوشت؛ سپس رشتهٔ تحصیلی خود را به زبان انگلیسی تغییر داد. اولین نمایشنامهٔ او، برندهٔ جایزهٔ «آوری هاپوود» شد که او را بیشتر ترغیب کرد تا کار خود را به‌عنوان نمایشنامه‌نویسی حرفه‌ای دنبال کند. در سال ۱۹۴۰ با «ماری گریس اسلتری» ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد. در سال ۱۹۵۶ همسرش را ترک کرد و با ستارهٔ سینما، «مرلین مونرو» ازدواج کرد. آن‌ها در سال ۱۹۵۱ با هم آشنا شده بودند و پس از رابطه‌ای مخفیانه سرانجام ازدواج کردند. آرتور میلر بر اثر سرطان مثانه و ایست قلبی در خانه‌اش در کنتیکات چشم از جهان فرو بست. او برندهٔ جایزهٔ استوریاس در سال ۲۰۰۲ نیز بوده است. از میان آثار مکتوب او می‌توان به نمایشنامه‌های «مرگ فروشنده‌»، «چشم‌اندازی از پل»، «همهٔ پسران من»، «نوعی داستان عاشقانه» و «سقف کلیسای جامع» اشاره کرد.

بخشی از کتاب نوعی داستان عاشقانه

«اتاق انتظار یک بیمارستان روانی دولتی. لِروی همیلتن روی یکی از هفت‌هشت صندلیِ روی صحنه نشسته و از سر بیکاری مجله‌ای قدیمی را ورق می‌زند. مردی است چهل‌وهشت‌ساله، آراسته، کُت آیوی‌لیگ به رنگ ملایم به تن، شلواری گشاد و کفش‌هایی براق به پا دارد. جعبهٔ یک بانجو به صندلی او تکیه دارد.

آقای فریک وارد می‌شود. مردی است شصت‌ساله، متین، با لباس رسمی اداری. جامه‌دان کوچکی در دست دارد. به دوروبر نظر می‌اندازد، لروی را می‌نگرد، فقط سری تکان می‌دهد و شش‌هفت متر دورتر می‌نشیند. به ساعتش می‌نگرد، بعد با بی‌صبری اتاق را برانداز می‌کند. لروی به ورق زدن مجله ادامه می‌دهد.

فریک: (به راست اشاره می‌کند.) فکر کنم باید اونجا به یکی بگیم؟

لروی: (با اشاره به راست) اسمتون رو به مأمور مربوطه دادین؟

فریک: بله. به‌هرحال، انگار باید بیشتر توجه کنن.

لروی: پس می‌دونن شما اینجایین. می‌ره تو حیاط صدا می‌کنه.

برمی‌گردد سراغ مجله‌اش.

فریک: (مکثی مختصر.) یه عالمه فضا رو کردن پارکینگ. به چه دردشون می‌خوره؟

لروی: خب، آخرهای هفته یه عالمه ملاقاتی دارن. حسابی پر می‌شه.

فریک: واقعاً؟ همهٔ اون محوطه؟

لروی: حسابی.

فریک: بعید می‌دونم. (پای پنجره می‌رود و به بیرون می‌نگرد. مکث.) باید گفت فضای قشنگیه.

لروی: بله. جای خیلی قشنگیه.

فریک: آدم وقتی می‌بینه اونها اونجا قدم می‌زنن، باور نمی‌کنه. جلوی یکی‌شون رو گرفتم راه رو بپرسم، وقتی فهمیدم جریان چیه که دستش رو دراز کرد و نوک دماغ من رو نشون داد.

لروی: هه‌هه.

فریک: حسابی جا خوردم. اونجا نشسته و کتاب قطوری می‌خونه، اما عین دیوونه‌ها خل‌وچله. آدم چه می‌دونه.

روی صندلی دیگری می‌نشیند. لروی برمی‌گردد سر مجله‌اش. او لروی را زیرنظر می‌گیرد.

شما همسرتون اینجاست؟

لروی: بله.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۳۰ صفحه

حجم

۳٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۳۰ صفحه

قیمت:
۵۸,۰۰۰
تومان