کتاب ویلودین
معرفی کتاب ویلودین
کتاب ویلودین داستانی از کاترین اپلگیت است. این داستان درباره دختری یازدهساله است که به طبیعت و تمام موجودات و حیوانات عجیب و غریب عشق میورزد. اما آتشسوزی بزرگ، تمام موجودات موردعلاقهاش را از بین میبرد. گویی طبیعت پیامی برای آنها دارد.
کتاب ویلودین با ترجمه آناهیتا حضرتی در انتشارات پرتقال منتشر شده است. این انتشارات با هدف نشر بهترین و باکیفیتترین کتابها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات خیلی سبز است. ویلودین در طاقچه برای خرید و دانلود ارائه شده است.
درباره کتاب ویلودین اثر کاترین اپلگیت
کتاب ویلودین (Willodeen)، داستانی زیبا و بهیادماندنی درباره عشق به طبیعت است. این داستان درباره دختری به نام ویلودین است که سخت تلاش میکند تا تاثیرگذار باشد و برای نجات زمین قدمی بردارد. دختری که احتمالا با دخترهای دیگری که تا حالا دیدهاید، فرق دارد. او شاید با تمام آدمهایی که تابهحال در زندگیتان دیدهاید، فرق داشته باشد! البته اگر آدمهایی که دور و بر شما هستند، عاشق موجودات عجیب غریب و هیولاها هستند، شاید اوضاع برایتان فرق بکند. میدانید چرا؟ چون ویلودین عاشق هیولاها است.
خب، البته هیولاهای واقعی که نه. او عاشق طبیعت است و از تمام موجوداتی که در طبیعت وجود دارد، خوشش میآید. از گیاهان و درختان گرفته تا حیوانات. اما هرچقدر آن موجودات عجیب و غریبتر باشند، ویلودین آنها را بیشتر دوست دارد. او همیشه سراغ موجوداتی میرود که اهالی دهکده به نام آفت، هیولا و... میشناسند. البته پدرش هم درست مانند او است. آنها در کنار یکدیگر اوقات خوشی را میگذراندند و درباره طبیعت، حیوانات و موجودات عجیب و غریبی حرف میزدند که در گردشهایشان به جنگل دیده بودند.
دخترک، همیشه دفترچهای همراه خودش دارد و آماده و گوشبهزنگ است. او از حرکات حیوانات یادداشتبرداری میکند و مراقب آنها است. پدرش هم او را همراهی میکند و همیشه با حیوانات مهربان است. حتی گوشه و کنار خانهشان هم پر از موجوداتی است که آنجا پناه گرفتهاند و البته میدانند که نباید به دیگر اعضای خانه حمله کنند! اما متاسفانه روزگار قرار نیست ویلودین را به حال خودش بگذارد.
آتشسوزی بزرگی که در دهکده محل زندگی ویلودین رخ میدهد، پدر، مادر و برادر ویلودین را به کشتن میدهد. دوتا از همسایهها به نام می و بیردی ویلودین را نجات میدهند و درست و حسابی از او مراقبت میکنند تا حالش بهتر شود و زخمها و آثار سوختگیهایش از بین برود. اما زندگی او برای همیشه تغییر کرده است. او تمام اعضای خانوادهاش را از دست داده است و البته متوجه تغییر بزرگ دیگری هم شده است. تعداد حیوانات و موجوداتی که همیشه گوشه و کنار روستا میپلکیدند و همیشه در جنگل بودند، خیلی خیلی کم شده است.
هرچند پدر ویلودین همیشه به او میگفت طبیعت بیشتر از ما میداند، اما ویلودین حالا حسابی به این جمله شک میکند! چطور ممکن است این جمله درست باشد؟ آتشسوزی، رانش زمین، خشکسالی و حتی تبهای عجیبی که شایع شده است باید دلیلی داشته باشد. همه اینها باعث شده تا خرسهای مگسخوار از دهکده بروند. اما با رفتن خرسهای مگسخوار، دهکده آنها جاذبههای توریستیاش را از دست میدهد...
ویلودین میفهمد که طبیعت تلاش میکند تا پیغامی برای او و اهالی دیگر روستا بفرستد، اما چطور میتواند قبل از اینکه همهچیز از دست برود، کاری کند؟
خرید و دانلود کتاب ویلودین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن کتاب ویلودین را به تمام نوجوانان پیشنهاد میکنیم. اگر از علاقهمندان به طبیعت و محیط زیست هستید، خواندن این داستان میتواند لبخند به لبهای شما بیاورد.
چرا باید ویلودین با ترجمه آناهیتا حضرتی را بخوانیم؟
کتاب ویلودین در قالب یک داستان زیبا و خیالانگیز از مفاهیم بسیاری مانند از دست دادن، امیدواری، عشق به طبیعت، تنهایی و... صحبت میکند. مفاهیمی که هرچند در زندگی اهمیت بسیاری دارند، اما موضوعات سختی برای حرف زدن به شمار میآیند. به کمک کتاب شما میتوانید درباره این مفاهیم تامل کنید و یا آن را با افراد دیگر بهخصوص نوجوانان درمیان بگذارید.
درباره کاترین اپلگیت
کاترین اپلگیت (Katherine Alice Applegate) نویسنده محبوب کتابهای کودک و نوجوان، ۹ اکتبر ۱۹۵۶ در میشیگان، ایالات متحده آمریکا متولد شد و در شهرها و کشورهای زیادی مانند تگزاس، فلوریدا، کالیفرنیا، ایلینوی، کارولینای شمالی و ایتالیا زندگی کرده است. کاترین اپلگیت و همسرش میچل گرنت، هردو نویسنده هستند. آنها از ازدواجشان صاحب یک دختر شدند و در سال ۲۰۰۳ نیز سرپرستی دختری چینی به نام جولیا را قبول کردند.
اپلگیت کار نوشتن را بهعنوان یک نویسنده بینام که در اصطلاح نویسنده شبح نامیده میشود آغاز کرد. چندسال بعد به همراه همسرش، شروع به نوشتن مجموعه داستانهایی برای کودکان کردند. از میان کتابهای او میتوان به ایوان منحصربه فرد، درخت آرزو و پاستیلهای بنفش اشاره کرد. او در کتابهایش بهوضوح از عشق به محیط زیست و طبیعت صحبت میکند و بهخوبی میداند چطور باید دغدغههای نوجوانان را در ماجراهایش بیان کند.
این نویسنده برای نوشتن کتاب ایوان منحصربهفرد مدال نیوبری سال ۲۰۱۳ را از آن خود کرد. او این داستان را با الهام از زندگی واقعی یک میمون همنام شخصیت اصلی کتاب یعنی ایوان نوشت. ایوان مدت ۲ سال در قفسی در جایی شبیه به سیرک زندگی کرده بود اما زمانی که مردم از سرنوشت او مطلع شدند به این ماجرا اعتراض کردند و ایوان به باغوحشی در آتلانتا فرستاده شد.
ورود کتاب ویلودین به بازار کتاب ایران و بهترین ترجمه فارسی
کتاب ویلودین دستکم با دو ترجمه فارسی موجود است. با ترجمه آناهیتا حضرتی در انتشارات پرتقال و با ترجمه زهرا غفاری در انتشارات مهرسا. آناهیتا حضرتی پیشتر دو کتاب دیگر از کاترین اپلگیت به نامهای درخت آرزو و پاستیلهای بنفش را هم ترجمه کرده است. بااینحال انتشارات مهرسا با خرید حق انتشار کتاب به زبان فارسی از ناشر اصلی، این اثر را ترجمه و روانه بازار کرده است.
بخشی از متن کتاب ویلودین
«فکر میکنم همیشه عاشق جانورهای عجیبوغریب میشدم. حتی وقتی بچهای کوچک بودم، همیشه بهسمتشان کشیده میشدم. هرچه ترسناکتر، بوگندوتر و زشتتر، بهتر. البته میشود گفت همهٔ جانورهای زمین برایم جذاب بودند. پرندهها و خفاشها، وزغها و گربهها، لیزلیزیها و فلسدارها، نجیبها و سربهزیرها. اما بیشتر از همه آنهایی را دوست داشتم که دوستداشتنی نبودند؛ همانهایی که اهالی دهکده بهشان میگفتند آفت، موذی یا حتی هیولا. جانورهای موردعلاقهام جیغزنها بودند. شب که میشد، مثل خروسهای بیمحل جیغ میکشیدند؛ همینطور بیخودی، تا آن موقع هم کسی دلیلش را نفهمیده بود. آنها مثل بچهٔ نوپایی که خسته شده باشد، غرغرو بودند. مثل گرازهای گرسنهٔ کثیف. فکر میکنم هیچجوره نمیشد خوب جلوهشان داد و باید بگویم بوی ماهی مرده میدادند. کافی بود یکیشان را عصبانی کنی، آن وقت دمش را به زمین میکوبید و بوی متعفنی راه میانداخت که گزندهتر و بدتر از بوی توالتعمومیهای بینراهی بود. و خب جیغزنها همیشه عصبانی بودند.
وقتی مدام سر پیکان تیرکمان آدمها سمت تو باشد، همین میشود دیگر. جیغزنها دندانهایی تیز مثل سوزن و پنجههایی وحشتناک داشتند. همینطور چشمهایی درشت به رنگ سبز و زرد و دوتا عاج تابخورده، آب دهانشان هم بیشتر از آب دهان سگها موقع ناهار خوردن، آویزان بود. بزرگ نبودند؛ فکر کنم بشود گفت اندازهٔ یک تولهخرس. موهای خز زبرشان به رنگ آلو بود و دمشان هم شبیه بیسکویت جوی دوسر سوخته که با خار پوشانده باشی. من اولین نفری بودم که گفتم جیغزنها جذابِ جذاب نیستند، اما بههرحال ته قلبم دوستشان داشتم.»
حجم
۴۷۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۴۷۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
نظرات کاربران
ویلودین دختر کوچولوییه که خوانواده ش رو در آتش سوزی🔥از دست داده و به دست یک زوج مهربان سپرده شده. اون از بودن درجمعیت و بین غریبه ها و صحبت کردن با آدم های جدید متنفره و ترجیح میده اوغات
خوب بودپر از عشق و زیبایی
بهترین کتابی که خوندم درسته +10سال بود ولی کلی دیالوگ و تکست های فوق العاده قشنگ داشت واقعا عالی بود .
برای کسایی که ژانر فانتزی دوست دارن خوبه